حزب کمونیست ایران

ارزیابی شکست قیام ٥٧ در متن انقلاب زن ،زندگی ،آزادی (بخش سوم و پایانی)

 

 

حسن رحمان پناە

 

علی خامنەای سردستە قاتلان و جنایتکاران اسلامی در یک سخنرانی برای مزدورانش و بە منظور تقویت روحیە آنان اعلام نمود “خدای دهە ٦٠،خدای سال ١٤٠١ است” .  اما رویدادهای انقلاب “زن زندگی، آزادی ” نشان داد کە ممکن است خدای خامنەای همان خدای دهە ٦٠ باشد ، اما مبارزەای کە امروز در صحنە سیاسی ایران در جریان است نە اعتراضات دهە شصت و دهەهای بعد از آن و نە انقلاب کنونی، قیام سال ١٣٥٧ نیست . قیامی کە در نیمە دوم بهمن ٥٧ استبداد حکومتی را از عرش بە فرش نشاند، توسط دشمنان تودەهای بە پا خواستە از همان روزهای پیروزی سرکوب و بە خاک و خون کشیدە شد و دست آوردهایش مورد هجوم فاشیسم اسلامی قرار گرفت(دلایلش در دو بخش قبلی بیان شد) . حکومتی کە در طول ٤٣ سال گذشتە جامعە ایران و کل منطقە را با بحران و از هم پاشیدگی عظیم روبرو کردە است ،اکنون و بیش از ٥ ماە است محکومان تاریخ ، در تقابل با حاکمان خودگماردە نمایندە خدا متحدانە و اگاهانە علیە خاصبان و قاتلان قیام ٥٧ بە پا خواستە و عزم جزم کردەاند کە انتقام شکست قیام پنجاە و هفت را با پیروزی انقلاب “زن ، زندگی،آزادی” جبران کنند. انقلابی کە در طول ٥ ماە گذشتە دست آوردهای عظیم و غیرقابل بازگشتی در عرصە سیاسی ، مبارزاتی و اجتماعی بە دست آوردە است . انقلاب “ژینا” کە از روز خاکسپاری ژینا امینی در روستای “ایچی ” در نزدیک شهر سقز جرقەاش زدە شد و سریعآ کردستان و ایران را فراگرفت، بر تجربە درخشانی از مقاومت ، اتحاد ، رزمندگی و تسلیم ناپذیری کردستان انقلابی علیە فاشیسم اسلامی شکل گرفت.کردستانی کە اولین زورآزمایش با حکومت تازە بە قدرت رسیدە در نوروز خونین سنندج در بهار ٥٨ آغاز شد و با بایکوت نمایش رفراندوم  “اری یا نە ” جمهوری اسلامی در ١٢ فرودین ٥٨ “نە” بزرگ و متحدانە بە حکومت ترور و اعدام گفت . در ٢٨مرداد فرمان جهاد خمینی را با مقاومت سرافرازنە پاسخ داد و خمینی را ناچار بە سرکشیدن “جام زهر” شکست از مردم کردستان کرد و وی را ناچار بە قبول آتش بس در آبان ٥٨ نمود. کردستان در مدت زمان آزادی از حضور قاتلان اسلامی ، تمام عرصەهای مبارزە اجتماعی و مدنی ، تا اعتراضات کارگری ، زنان ، دانش آموزان ، معلمان ، دهقانان، بازاریان و …. تا نبرد و مقاومت مسلحانە و مذاکرە با حکومت  را تجربە نمود اما رژیم کماکان بر جنایات و خونریزی کە از ماهیتش نشآت میگرفت پای می فشرد. اعتصابات عمومی طی ٢٠ سال اخیر کولەبار ارزشمندی از موفقیت ، عقب نشینی و پیروزی را برای جنبش انقلابی کردستان بە همراە داشت. بر بستر چنین تاریخی بود کە کردستان بە درست “سنگر انقلاب ایران ” نام گرفت و امروز “کردستان ،چشم و چراغ ایران” فریاد زدە می شود و بە گورستان دفن جمهوری اسلامی تبدیل شدە است.

انقلاب ایران کە این بار از کردستان آغاز شد ، در منطقەای شکل گرفت کە تجربە ٤٣ سال فعالیت حزبی و متشکل ، دفاع از آزادی زن و مرد و سکولاریسم ، مطالبە جدایی دین از دولت و خصوصی نمودن مذهب ، آزادی عقیدە و اندیشە و دفاع از حرمت و کرامت انسان را در کارنامە دارد. دارای جریان چپ و کمونیست رادیکال ، متحزب ، شناختە شدە ، با پایگاە عظیم اجتماعی است کە از ارکان اصلی دفاع از دست آوردهای تا کنونی و زندە بود این جنبش و تسلیم ناپذیری آن محسوب می شود. با توجە بە عوامل یادشدە بسیار طبیعی است کە کردستان انقلابی طلایەدار انقلاب نوین ایران و خواستار ادامە انقلاب و انقلاب را عامل اصلی رهایی خود بداند.

اما در ابعاد سراسری ، طبقە سرمایەدار ایران و طبقە کارگر بعنوان دو طبقە اصلی از تجربه قیام سال پنجاه و هفت به اندازە کافی درس و آزمون آموختەاند. بورژوازی ایران بر حاکمیت مطلق این طبقە به شکل بلاواسطە تاکید و تمام توش و توان خود را برای جلوگیری از تکرار یک قیام دیگر به کار خواهد گرفت. بورژوازی ایران از طبقە کارگر و مردم محروم جامعە برای کمک به این امر و پیشبرد اهداف طبقاتی و حاکمیت مطلق خود و همچنین از هر ابزار و امکانی استفادە نمودە و کماکان مذهب و “ناسیونالیسم ایرانی” را به خدمت خواهد گرفت تا پراکندگی صفوف امروز طبقە کارگر را دستمایە تحمیل بربریت مطلق علیە این طبقە قرار دهد. اما انقلاب “زن ، زندگی، آزادی” تا کنون بە درستی نشان دادە کە انقلاب کنونی مردم ایران ، سر سازش و تسلیم شدن در برابر فاشیسم مذهبی را ندارد و آرام و آهستە، اما مداوم و پیوستە بە پیش می رود و با قیام پنجاە و هفت تفاوت فاحش دارد.

بە اختصار میتوان بە چند ویژەگی و تفاوت انقلاب کنونی با قیام ٥٧ اشارە نمود .

_ شعار، مطالبات و رهبری مذهبی در این انقلاب غایب است و همە شواهد نشان می دهد کە برخلاف سدهای گذشتە دین در حاشیە رویدادهای اخیر ایران قرار خواهد گرفت. بە جای آن سکولاریزم و آزادیخواهی در صدر است و ایندە دیگری برخلاف سال ٥٧ برای ایران و کل منطقە در چشم انداز است.

_ ناسیونالیسم ایرانی اگرچە در برابر دین دولتی و شعار “امت اسلامی” توسط حکومت مذهبی تحقیرشد و عقب نشینی کرد، اما در شرایط بن بست حکومت مذهبی بار دیگر امکان عرض اندام یافتە و در لوای شعار دفاع از “تمامیت ارضی” و خواست  “یک کشور ، یک ملت و یک زبان” در حال عرض اندام و جمع آوری نیرو است.این  ناسیونالیسم جریانی بە شدت ارتجاعی ، سرکوبگر، تمامیت خواە، مرکزگرا و نهایتآ جنگ طلب است و ابزار بە جان هم انداختن ساکنین ایران بلافاصلە در فردای تعویض قدرت و بە قدرت رسیدن است .

_ سلطنت طلبی کە در قامت فرزند شاە سابق در حال ابراز حضور است ، سیستمی ارتجاعی ، فردپرست ، تاریخ مصرف گذشتە و ضد انتخاب آزاد انسان برسرنوشت خود است . این سیستم در ایران بە گذشتە تعلق دارد و کمترین تشابه و نزدیکی با شعار انقلاب کنونی “زن ، زندگی ،آزادی “ندارد. در این راستا “وکالت” بە فرزند دیکتاتور سابق بعنوان “ولیعهد” توهین بە شعور و انتخاب اگاهانە انسانها می باشد و بە شدت ضددمکراتیک است.

_ با توجە بە تنوع های ملی ، زبانی و مذهبی ، هرگونە سیستم تمرکزگرا و نادیدە گرفتن تنوعات یادشدە در ایران حاصل استبداد سلطنتی و اسلامی خواهد بود کە نتیجەای جز سرکوب، زندان و اعدام نخواهد داشت .حاکمیت بعنوان اقتدار سیاسی و کنترل مردم بر ابزارهای حکومت امر مردم و حق طبیعی آنان برسرنوشت خویش است کە لازم است بە رسمیت شناختە شود. مناسب ترین ابزار و وسیلە حاکمیت مستقیم مردم در دنیای مدرن امروز در برابر سیستم پارلمانی ، چە سلطنتی و چە جمهوری ، حاکمیت ” شورا “ی است.

_ کشور ایران بە اتحاد داوطلبانە ملت ها از طریق بە رسمیت شناختەشدن “حق ملل در تعین سرنوشت خود تا جدایی و تشکیل دولت مستقل ” نیاز دارد. هر سیستم حکومتی غیراز آن ،ایران را بە زندان ملت ها ، مذاهب ، تنوع زبانی و … تبدیل خواهد کرد. در ضمن “خشونت ” اسم رمز حاکمان و خشونت طلبان در حکومت ساقط شدە سلطنتی و اسلامی علیە مردمان آزادیخواە و برابری طلب است . لازم است آنرا افشا و ترد کرد.خشونت ابزار اصلی ستمگران علیە ستمدیدەگان است. مقاومت ستمدیدگان ، سازماندهی درونی، قهر انقلابی جهت دفاع از حقوق اولیە خود در برابر خشونت طلبان و سرکوبگران، خشونت نیست، بلکە دفاع مشروع و حق طلبانە از حق انسانی حیات است.

_ تقابل و نقد ناسیونالیسم “ملت تحت ستم” بە اندازە مبارزە با شوونیسم “ملت حاکم” امری ضروی و روزانە است . بە جای کوبیدن بر طبل تفرقە ، لازم است بر اتحاد آزادانە ، داوطلبانە و حق شهروندی تمام ساکنین  ایران تاکید گردد.

_ عمق و وسعت انقلاب “زن ،زندگی ،آزادی”و تاثیر و ابعاد داخلی و خارجی آن، بخش های از سران و جناح های رژیم در میان “اصلاح طلبان حکومتی و سران جریان “سبز” از جملە رئیس “اصلاح طلبان حکومتی” و رهبر “جنبش سبز” را بە تکاپو انداختە تا استفادە ابزاری و ریاکارانە از این شعار، خود را بە جنبش مردمی ، بدون سرنگونی جمهوری اسلامی و با شعار “رفراندوم” مرتبط  و تحمیل کنند. شعار ” رفراندوم ” شعاری ارتجاعی و علیە  انقلاب کنونی امروز است . این افراد و جریانات اکنون هم در خواب و خیال دوران “طلایی امام ” و وزارت و صدارت خویش هستند. در حالیکە تمام مصائب جامعە ایران از روز اول بە قدرت رسیدن جمهوری اسلامی ، وجود “امام ” ، قانون اساسی آن و رهبران و صدرنشینان دورانهای متفاوت با رنگ و العاب مختلف است. انقلاب ژینا با عبور از ” اصلاح طلب ، اصولگرا ، دیگر تمومە ماجرا و همچنین ،”مرگ بر ستمگر ، چە شاە باشد ،چە رهبر “، مسیر پیشروی خود بە سمت پیروزی و ایندە را مشخص کردە است .

_ پروسە الترناتیوسازی از بالاسر انقلاب و با حمایت لفظی و مطبوعاتی قدرت های امپریالیستی ، با حضور چند سیلبرتی و افراد عاشق و شیفتە قدرت ،ثروت و صندلی ،تا کنون بە جای نرسیدە و شواهد هم نشان می دهد بە آسانی بە جایی نخواهد رسید. دلیلش هم واضح است ، زنان و جوانان و مردم ستمدیدە ایران کە صاحب اصلی انقلاب تا کنونی هستند ، حاضر نیستند اولآ سرنوشت خود را در برهەای از حساسترین شرایط و بزنگاە تاریخی بە کسانی بسپارند کە قابل اعتماد نیستند . دومآ تجربە قیام شکست خوردە ٥٧ را در حافظە دارند و نمی خواهند انقلاب امروز بە سرنوشت قیام ٤٣ قبل دچار گردد و توسط وعدە و دروغهای عدەای عوامفریب دسترنج آنان بە گروگان گرفتە شود و بە یغما برود.

انقلاب ” زن ،زندگی ،آزادی” تا کنون دست آوردهای عظیمی را بە دست آوردە و پیشرویهای بزرگی در داخل و خارج کشور آنجام دادە است . توازن را بە نفع جبهە انقلاب و بە ضرر ضدانقلاب اسلامی تغییر دادە است. پیشروی ، عقب نشینی ،فراز و فرود ، استراحت و تجدید قوا و سرآنجام تعیین تکلیف با دشمن از ویژەگیهای هر انقلاب تودەای و بنیان برافکن است. در پروسە و پیشروی انقلاب ، در آزمون و خطاها ، رهبری و هدایت نهایی انقلاب فراهم میگردد. جنبش “ژینا” نشان داد کە رهبران واقعی ، جسور و میدانی در صحنە مبارزە و نبرد کنان پرورش و صیقل می یابند و بە “رهبران” هزار چهرە و قدرت طلب نیاز ندارند.

اما در انقلاب “زن ، زندگی ، آزادی ” بخش اگاه و متشکل طبقە کارگر، سازمانها و نهادهای کمونیست و مدافعین راستین این طبقە، از پراکندگی ، عدم صف مستقل طبقاتی ، سیاست و برنامه مشترک مشخص و محبوبیت اجتماعی کماکان رنج میبرند. بخش اگاە کارگران و مردم درحال انقلاب، هم در تئوری و هم در  تجربە و پراتیک عملی آموختەاند ،هر میزان همکاری با طبقە سرمایەدار و بخش یا جناحی از آن ، برعلیە منافع این طبقە و در خدمت به تحکیم زنجیرهای ستم و استثمار خواهد بود. طبقە کارگر و مبارزین اگاه این طبقە، از تجربه قیام ٥٧ آموختند کە با “قیام نمی توان بازی کرد” . اگر قدرت ، توان و ظرفیت تغییر انقلاب در مسیر خدمت بە مردم ستمدیدە را نداشتە باشید، به اولین قربانیان آن تبدیل خواهید شد. جمهوری اسلامی اولین قربانیان سرکوب و کشتار دستەجمعی و خونین خود را از انقلابیون راستین و فعالین فداکار قیام ضد سلطنتی آغاز کرد، تا از یک سو در فکر قیام دیگری نباشند و از سوی دیگر جامعە را در سکوت و تسلیم فرو ببرد. قیام بدون هدف و رسیدن به هدف بودن اگاهی ، سازماندهی و تشکیلات، از درسهای مهم قیام سال ٥٧ است کە باید از آن آموخت و مانع تکرار آن شد.

نکتە مهم و قابل تآمل و توجە دیگر در “دهکدە جهانی” کنونی، کە از نقاط مهم ضعف قیام ٥٧ ایران برای طبقە کارگر و تودەهای تحت ستم و در همان حال به نقطە قوت مهمی در خدمت ضدانقلاب و جریان بورژوا_ اسلامی تبدیل گردید، این جملە داهیانه “کارل مارکس” در ارزیابی از انقلاب فرانسە در میانه سالهای ١٨٤٨تا ١٨٤٩ بود کە باید به جد آنرا فرا گرفت و از آن آموخت . مارکس نوشت . “کارگران همان طور کە خیال می کردند در کنار بورژوازی می توانند به رهایی برسند، این تصور را هم داشتند کە امکان یک انقلاب پرولتاریایی در درون مرزهای ملی فرانسە ، در کنار دیگر ملت های بورژوا ، برای آنان وجود دارد. ولی، روابط تولیدی در فرانسە، تابع بازرگانی خارجی فرانسە، موقعیت این کشور در بازار جهانی و قوانین این بازار است . فرانسە چە گونه می توانست بدون یک جنگ انقلابی در مقیاس اروپا ، کە آثار متقابل آن بر جبار بازار جهانی، یعنی انگلیس، معلوم بود ، همه اینها را درهم بشکند؟” (کارل مارکس . نبرد طبقاتی در فرانسە . ترجمە فارسی : باقر پرهام)

تردیدی نیست، همچنانکە جمهوری اسلامی از روز اول به قدرت رسیدن، “جهانی” رفتار و عمل کردە ، طبقە کارگر و انقلابیون “زن ، زندگی ، آزادی ” در ایران نیز در نبرد برای زندگی و دنیای فارغ از جمهوری اسلامی ، ضمن اتکا به نیرو و قدرت خویش برای رهایی، به حمایت و پشتیبانی جنبش عظیم جهانی در منطقە و جهان نیاز دارند و پیروزی نهایی آن در گذرگاههای سخت تقابل با فاشیسم اسلامی از این مسیر ممکن است . با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی نە تنها ایران ، بلکە کل منطقە و جهان نیز احساس امنیت و آرامش خواهد کرد. انقلاب ژینا با شعار “زن ، زندگی ، آزادی ” اولین انقلابی است کە بعد از انقلاب “کبیر فرانسە” و شعارش “آزادی ، برابری ، برادری”  در سال ١٧٨٩ میلادی شعارش جهانی و همەگیر می شود . این انقلاب با شوروشوق داخلی با جسارت و فداکاری نسل جوان و زنان ، با حمایت بی دریغ افکار عمومی پیشرو و آزادیخواە جهانی محکوم بە پیروزی است .

 

زندە باد انقلاب ” زن ، زندگی ، آزادی ”

درود بر جانباختگان انقلاب “ژینا”

 

٢٢ بهمن ٢٠٢٣