خامنەای تجسم و سمبل جنایت و رذالت جمهوری اسلامی ایران است. میلیونها مردم جان به لب رسیده در خیابان هستند و او و دیگر آخوندها و مقامات حکومت این مردم به ستوه آمده را نمی بینند، حضور و وجود آنها را انکار میکنند، و آگاهانه نمک بر روی زخم مردم میریزند.
رئیسی و هیئت حاکمه بدون هیچ شرم و حیایی میگویند چندنفری بیش معترض نیستند، که آنها هم فریب خورده و یا عامل خارجی می باشند.
آخوندهای ریز و درشت یکی پس از دیگری، مردم را به سرکوب بیشتر تهدید کرده و عدم ظرفیت نظام را برای تحمل هرگونه مخالفتی از سوی مردم اعلام میکنند. خامنه ایی و شرکا درسی از سقوط استبداد سلطنتی و شاه، تجربه ای از بیرون کشیدن صدام حسین از چاه و هیچ درسی از سقوط دیکتاتورهای لیبی، یمن، مصر و دیگر نقاط جهان نگرفته اند.
منطق دیکتاتورها و مستبدین بسیار شبیه هم است و بندرت مستبدی یافت می شود که پیش از سقوط احتمالی، فکری جدی برای نجات خود بکنند و یا تلاشی لازم برای درک واقعی اوضاع و شناخت سمت و سوی تحولات و تغیرات سیاسی و اجتماعی از خود نشان بدهند.
رژیم اسلامی بجز توان سرکوب، ماشین دروغ و دستگاه تحریف خواستها و آرزوهای مردم، چیز دیگری نیست.
صدای شکستن ستون فقرات رژیم اسلامی بگوش میرسد و باید آماده به گور سپردن این حکومت و نظام پلید اسلامی و تدارک برقراری نظمی انسانی و آزاد برای مردم ایران بود .
انقلاب ایران تا همین امروز به همت جوانان جسور زن و مرد دستآوردهائی کسب کرده است که غیر قابل باز پس گیری هستند. تاثیرات این انقلاب تا همین اکنون از مرزهای ایران فراتر رفته و ستونهای سیاسی و ایدئولوژیک اسلام سیاسی را در کل منطقه به لرزه در آورده است. در داخل ایران این انقلاب محکوم به پیروزی است و پایه های اقتدارش در منطقه فرو ریخته است. اگر تا دیروز اعتصاب عمومی سیاسی که جرقه آن از کردستان انقلابی زده شد، یک آرزو، یک پیش بینی و یک امید بود، طی روزهای ۲۴، ۲۵ و ۲۶ آبانماه به واقعیت پیوست. جنبش کارگری سراسری در آیندهایی نه چند دور با قامتی افراشته با همه توان خود برای به پیروزی رساندن انقلاب ایران به میدان خواهد آمد و آخرین میخها را بر تابوت حکومت اسلامی خواهد کوبید.
زنان، جوانان، مردم کردستان که پیشتاز و موتور این جنبش عظیم توده ای هستند، درسهای بسیاری از 63 روز مبارزه علیه حکومت مذهبی گرفته اند. جنبش امروز مردم ایران در جوهر و ذات خود آزادیخواه، برابری طلب، عدالتخواه و سکولار است و همین مترقی بودن آن ضامن حمایت حداکثری در داخل و خارج ایران و شانس آن برای پیروزی است . آزادی طبقه کارگر از استثمار سرمایه داری و استقرار جامعه ای که در آن استثمار انسان به دست انسان خاتمه یابد و خبری از ستم و تبعیض و فقر نباشد در ادامه همین پیروزی حاصل خواهد شد.