روز ۲۸ آبان در ایران روز پرستار بود. هر سال کاربدستان جمهوری در عرصه بهداشت در بیمارستان و مراکز کاری پرستاران حاضر شده و ضمن تقدیم دسته های گل وعده هائی به آنها می دهند که طبق معمول توخالی از آب درمی آیند. امسال نیز بر همین منوال گذشت و پرستاران خیری از این روز مذهبی که به نام آنها چسپانده شده، ندیدند.
طبق اخبار و گزارشهای منتشر شده، از ابتداي امسال، پرستاران در شهرهاي ياسوج، تهران، اسلامآباد غرب، يزد، بابل، اراك، قزوين، مشهد، سنندج، كرمانشاه، رشت، كاشان و اروميه به خيابانها آمدهاند و مطالبات خود را فریاد زده اند. آنها به کمی حقوق، عدم پرداختمعوقات كارانه و مزايای ريالی قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری، وجود تبعیض و فشار کاری طاقت فرسا بدون پرداخت کافی و نظایر آنها اعتراض دارند.
هماكنون ۲۲۰ هزار پرستار در بخشهای درمانی و بيمارستانی مشغول به كارند که به قول بعضی از مسئولین بیش از ۹۰در صد آنها ناراضی اند. گذشته از کمی حقوق و مزایا یکی از عوامل عدم رضایت فشار کار طاقت فرساست.زیرا در ایران بیش از۱۰۰ هزار کمبود پرستار وجود دارد.این در شرایطی است که حدود ۲۰ هزار پرستار آموزش دیده بیکار هستند و مسئولین به جای استخدام جدید وظایف به جا مانده را تحت عنوان اضافه کار به شاغلین تحمیل میکنند.در همان حال طبق نوشته یکی از روزنامه های مجازبه هر پرستار بابت هر ساعت اضافه كاري ۱۶ الي ۲۰هزار تومان پرداخت ميشود و در نتیجه دريافتي او به ازای۶ ساعت اضافه كاری، معادل قيمت يك قوطي كنسرو ماهي است! تازه در مواردی همین چندرغاز هم به قول پرستاری که در خرم آباد کار میکند، پرداخت نمی شود. او طی یک مصاحبه گفت:
“ما الان یک سال است که مطالباتمان، ازجمله اضافهکار را دریافت نکردهایم. دیگر میل چندانی به کار درست نداریم.”
بر بطن آن اوضاع به قول یک پرستار «درحال حاضر بسیاری از پرستاران ناچار به دادن کشیک اضافی اجباری برای جبران کمبود نیرو هستند و ازطرفی دریافتی براساس تعرفه متعارف پرداخت نمی شود. این امر باتوجه به سختی شغل، باعث فرسودگی بیشتر شده و امکان ازکارافتادگی را بیشتر میکند.”
او اضافه کرد: “در کنار همه اینها قانون سختی مشاغل که برای پرستاران تصویب شده اجرا نمیشود، چون بهازای این قانون، پرستارها با بیست سال خدمت میتوانند بازنشسته شوند و حق دوماه مرخصی با حقوق در سال و افزایش ضریب حقوقی سختی مشاغل داشته باشند؛ مزایایی که با توجه به اوضاع حاکم بعید است به دست پرستاران برسد.»
همه این سختی ها که در شرایط عادی به کادر درمان و از جمله پرستاران تحمیل میشود در دوره شیوع کرونا بسیار شدیدتر بود. پرستاران گذشته از تحمل کار طاقت فرسا در خطر ابتلا به ویروس نیز بودند و دهها تن از آنها قربانی شدند که آمارشان هرگز علنی نشد. پرستاران زن، که نیروی اصلی کادر درمان هستند هستند از آپارتاید جنسی نیز رنج میبرند. در ضمن آنها به عنوان بخشی از شهروندان ایران زیر بار یک سیستم اقتصادی پوسیده و حکومتی درنده و مستبد زندگی و کار میکنند. اکثر این پرستاران میدانند که سران و کاربدستان رژیمی تا بن دندان فاسد که جان و تندرستی انسان ها برایشان مهم نیست برای استخدام پرستار و تامین معاش مناسب برای آنها پول خرج نمیکنند. قدرتمداران در کنار چپاول و رانت خواری فقط برای استخدام طلبه و آخوند تحت نام معلم پرورشی در آموزشوپرورش و استخدام و گسیل حجاببان به مراکز شهری و افزایش حقوق نیروهای سرکوبگر و تامین نیروهای نیابتی در منطقه پول در بساط دارند و بس.
پرستاران برای مقابله با این اوضاع غیر قابل قبول معیشتی، سیاسی و اجتماعی عمدتا اعتراض و مبارزه میکنند. اما آن بخشی هم که توان دارند دست به مهاجرت می زنند. به قول مسئولین سالانه ۲۰۰۰ و به قول مطلعین در این عرصه ۳ هزار پرستار آموزش دیده به کشور های خلیج و یا کشورهای اروپائی، استرالیا، کانادا و آمریکا مهاجرت میکنند. آن کشور ها هم با استفاده از موقعیت ایجاد شده واز طریق بنگاههائی که در این میدان فعالند پرسنل آموزش دیده عرصه درمان را جذب میکنند. کشور ها از طریق دستمزد بهتر و تنظیم حجم کار مناسب شرایط و مقررات را برای پرستاران مجرب و تحصیل کرده ساده کرده بهطوری که در خیلی از موارد، دانستن زبان انگلیسی در شروع کار برای استخدام نیروی پرستار مهاجر، کافی است. در مواردی هم که پرستار فقط تجربه کاری داشته او را استخدام کرده و امکانات تحصیل را برای وی فراهم میکنند. در ضمن در آنجا آپارتاید جنسی هم مطرح نیست.
اما پرستارانی که راهی جز دست زدن به اعتراضات هر روزه و مبارزات منظم در خود ایران را ندارند جانانه در میدان اعتراض و مبارزه حضور دارند. آنها طی چندین سال مبارزه ارتباطاتی را بین خود فراهم آورده اند که قادرشان ساخته همزمان در چندین شهر در خیابان ها حضور یافته و مطالبات مشترکی را فریاد بزنند. آنها در ضمن همدردی اکثریت ساکنان جامعه و از جمله جامعه کارگری را جلب کرده اند که خود بخشی از آن هستند. مجموع مبارزات موجود در جامعه، که مبارزات پرستاران بخش قابل توجهی از آنست، سرنوشت جمهوری اسلامی، یعنی روانه شدن به گورستان تاریخ را رقم خواهد زد و زمینه برای استقرار حکومتی فراهم خواهد شد که در آن اشتغال به کار نه از روی اجبار بلکه برای شکوفائی خلاقیت ها خواهد بود.