سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه در ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ آخرین مواضع خود در مورد جنبش انقلابی ژینا تحت عنوان: “نکاتی در رابطه با خیزش زن زندگی آزادی و مواضع سندیکا در این خصوص” را منتشر کرد. در نوشته مذکور آمده است:
“اینخیزش تنها علیه حجاب اجباری و گشت ارشاد نبود و برای برابری زن و مرد در تمامی عرصه ها و همچنین برای آزادی و عدالت و پایان دادن به هرگونه ظلم و ستم است که کماکان دغدغه اصلی و به سرانجام نرسیده ی اکثریت مردم محروم کشور است.” در مواضع یاد شده ضمن اشاره به جانباختگان جنبش، شامل 70 کودک و نوجوان یادآوری شده که رژیم مسئول مستقیم جنایات انجام گرفته می باشد. در مورد شرکت کنندگان در جنبش انقلابی چنین آمده است:
“کارگران و بخصوص فرزندان خانواده های کارگری ، از جمله دانش آموزان و دانشجویان، در این اعتراضات سراسری حضور چشمگیر داشتند. جوانان کشته شده در اعتراضات و آنهایی که با اتهامات نخ نما و تحت اعترافات اجباری به اعدام محکوم شدند خود کارگر و زحمتکش بودند.”
در ایجا سئوالی اساسی مطرح شده و آن اینکه با وجود این فضای خفقان آور و امنیتی و در عین حال گسترش فقر و بی عدالتی و غارت اموال عمومی چکار باید کرد؟ جواب کارگران شرکت واحد پاسخی است که همه نیروها، تشکل ها و احزاب متعلق به گفتمان سوسیالیستی به مسائل پیچیده مربوط به جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” داده اند. خطوط اصلی این پاسخ چیست؟ شعار “زن، زندگی، آزادی” باید به عنوان شعاری وحدتبخش که برتامین حقوق برابر و واقعی برای زنان تکیه دارد حفظ شود. لازم است کلمه “زندگی” طوری تفسیر گردد که به شعار “نان، کار، آزادی، حکومت شورائی” فرابروید. آزادی هم نهایتا رهائی اقتصادی تفسیر شود. برای تامین همه اینها لازم است مواضع سیاسی و مطالبات معیشتی، عدالت خواهانه و دموکراتیک جنبش طبقه کارگر هژمون گردد. بر این بستر ضروری میشود طبقه کارگر (شامل بازنشستگان کارگری و رده های پائین معلمین و کارمندان) متحدان خود یعنی جنبش های زنان، جوانان، دادخواهان، فعالین محیط زیست و حقوق پایمال شده ملتهای ستمدیده را بدرستی بشناسد، با آنها تعامل، همکاری، هماهنگی و سرانجام وحدت نماید. طبقه کارگر نمی تواند به این موقعیت دست یابد مگر اینکه از تمام تجارب پیشین و دستاوردهای مبارزاتی قبلی خود و متحدانش بهره گیرد، به طور سراسری به لحاظ طبقاتی و سیاسی متشکل گردد و در عین حال مستقل از دولت، کارفرماها و نیروهای ضدکارگری عمل کرده و مستقل نیز بماند. بر این مبناست که کارگران واحد تاکید کرده اند که رهایی از مناسبات کنونی، به تنهایی در خیابان و بدون دخالت حداکثری و متشکل کلیت طبقه کارگر ممکن نیست.آنها این واقعیت را قبلا گفته و باز همتاکید کرده اند که طبقه کارگر با اتحاد، تشکل و استقلال قدرت میگیرد و بدون آن گوشت دمتوپ طبقات دارا و حاکمان میشود.
کارگران سندیکا یادآوری کرده اند که تشکلات دولتی همچون شوراهای اسلامی کار و خانهکارگر تمام قد در تحکیم نظام سرمایه داری ضدکارگر موجود که در آن ذینفعند با تمام امکاناتی که حاکمیت در اختیارشان گذاشته، بطور همه جانبه مشغول به کنترل کارگران هستند. آنهاتاکید کرده اند که چه قبل و نیز بدنبال خیزش زن زندگی آزادی تا به امروز بارها سیاستها و اقدامات فریبکارانه تشکلهای ساخته دولت و اقدامات سرکوبگرانه نیروهای امنیتی با سناریوسازیهای نخنما و تکراری را محکوم کرده اند. کارگران سندیکای واحد نوشته اند که سرکوبگران تعداد زیادی از فعالین و نمایندگان کارگری و معلمی را در پیش و پس از روز جهانی کارگر ۱۴۰۱ بازداشت کردند و یا اتهامات و احکام سنگین در حبس نگه داشته اند، از جمله اعضای سندیکای واحد. این کارگران در بخش پایانینوشته اند که باز هم تاکید و یاداوری میکنند که «چارهکارگران و زحمتکشان وحدت و تشکیلات است»!
کارگران سندیکای واحد در آخرین جمله نوشته امیدواری خود به برقراری عدالت در ایران و سراسر جهان،را تکرار کرده اند. امید این کارگران به استقرار عدالت سیاسی و اجتماعی در ایران واقعی است. مبارزات رو رشد کارگران و زحمتکشان لااقل از دیماه 96 تا به امروز، وضعیت رو به ورشکستگی رژیم، شکست نیروهای راست و راست افراطی و نیز ناتوانی جهانی بورژوازی حامی مستقیم و غیرمستقیم جمهوری اسلامی امکان پذیری استقرار حکومت معطوف به منافع کارگران و زحمتکشان بعد از رژیم را بشارت می دهند.