تفاوتی نمیکند که در پیشرفته ترین جوامع سرمایه داری زندگی میکنیم ویا در کشورهای پیرامونی. از بام تا شام گوشهایمان را بانطق های سران دولتها پر میکنند که گویا آنچنان نگران مرگ ومیر ما هستند که خواب به چشمشان نمیآید . طبق معمول وزرای خارجه ، وزرای مالی ، وزرای بهداشت ، وزرای داخله و رؤسای دولتها در ترکیب هائی نظیر اتحادیه اروپا ، جی هفت و جی بیست جمع میشوند تا راه حلی برای بحرانی که گویا ارتباط چندانی هم با نظم سرمایه داری موجود ندارد ، بیابند. مرزهای داخلی اروپا بسته میشود ومیدانیم مرزهای خارجی را به یمن ضرب وشتم حتی قبل از کرونا برای مهاجرین و پناهجویان بسته بودند. آمریکا مرزش رابا کشورهای همسایه میبندد ، ایران مرزهایش توسط همسایگانش بسته میشوند ،گفته میشود دو میلیارد و شش میلیون انسان در سرتاسر جهان ار تبعات بحران رنج میبرند.رئیس صندوق بین المللی پول میگوید ” واضح است که ما وارد مرحله رکود اقتصادی شده ایم ” . دولت آمریکا با اعلام شرایط اضطراری یک بودجه دوهزار ودویست میلیاردی برای مقابله بابحران اقتصادی به تصویب میرساند، اتحادیه اروپا هفتصد وپنجاه میلیارد برای کمک به دولتهای اروپایی به تصویب میرساند واین بیش از دو برابر بودجه ای است که اتحادیه اروپا در جریان بحران مالی 2008 وسالهای بعد از آن تصویب نمود. همزمان هریک از کشورهای اروپایی خود نیز بودجه ی ویژه تصویب کردند دولت آلمان به تنهائی مبلغ یکصد وپنجاه وهفت میلیار یورو برای جبران خسارت کرونا اختصاص داد. در همه این نشست وبرخاستها ودر همه این بودجه های کلانی که اختصاص داده شد فارغ از اینکه آن مقداری که مستقیما به مردم داده خواهد شد در مقابل آن چیزی که مردم از دست دادند کاهی در خرمن گندم بود ، ولی در دل همه این هیاهوها یک چیز فراموش شدکه پس کجاست آن دست نامرئی بازار که قرار بود همه امور جامعه را سازمان دهد.مگر نظم نئو لیبرالی در تهاجم خود از سالهای اول دهه هشتاد قرن گذشته مخالف هر گونه دخالت دولت در سوخت وساز بازار نبودواکنون بسان همه بحرانهای دیگر این دولت بود که باید به وسط میدان آمده و به بحران بازار پایان دهد. وهمین دولتها اکنون باید با مقروض کردن خویش به یاری مؤسسات صنعتی ومالی بشتابند تا با عبور ویا تخفیف بحران از رهگذر تحمیل ریاضت اقتصادی به میلیونها تن از مردم از بدهی دولتها بکاهند. در این میان فراموش شد که گفته شود پاندمیک ویروس کرونا نتیجه بلافصل آن نظم غارتگرانه ای است که محیط زیست را نابود کرده که میدان حرکت حیوانات را محدود نموده و زمینه را برای پیدایش وشیوع شتاب انگیز چنین پاندمیک هائی را فراهم می سازد .در این میان فراموش شد که گفته شود چگونه است که هزاران میلیارد صرف تحقیق و ساختن مرگبار ترین سلاحها میشود ، ولی کسی به فکر آماده کردن وانبار کردن ماسک ،دستکش ،رو پوش مخصوص ، دستگاه اکسیژن مصنوعی ، الکل پزشکی و ماده ضدعفونی نبود . مگر در همین چند دهه گذشته شاهد اپیدمی هائی نظیر جنون گاوی ، ابولا ، آنفولانزای خوکی ، سارس نبودیم ومگر نه اینکه سالهاست که وبا در یمن جنگ زده بیداد میکند. چه کسی فراموش میکند که ایتالیا قبل از بحران جهان 2008 یکی از بهتری وپیشرفته ترین سیستم های بهداشتی را داشت و اکنون همین کشور قادر نیست از عهده بیماران مبتلا به کرونا برآید و روزانه صد ها نفر باید بمیرند و یا پزشکان مجبور به انتخاب شوند که چه کسی بمیرد وچه کسی زنده بماند. چه کسی فراموش میکند که در میانه بحران جهانی سرمایه داری و متعاقب آن بحران مالی یورو ، اتحادیه اروپا دولت ایتالیا را تحت فشار اقتصادی مجبور ساخت که به ” لاغر کردن ” خدمات اجتماعی وبهداشتی خود اقدام کند. چرا که همین امر یکی از شرایط در یافت کمک مالی از بانک مرکزی اروپا بود.چه کسی فراموش میکند که اسپانیا نیز همان زمان در کنار ایتالیا باید آزمایشگاه ریاضت اقتصادی میبود واکنون در کنار ایتالیا بیشترین مبتلایان وقربانیان سونامی کرونا را شاهد باشد.
ما برخلاف این صاحبان سرمایه و دولتهایشان خود را موظف میدانیم که نگاهی به رابطه طبقاتی در بحران کرونا بیفکنیم.با وجود اینکه ظاهرا این پاندومی به مثابه یک ” فاجعه طبیعی ” به نظر میاید ، ولی تبعات اجتماعی واقتصادی این فاجعه بر انسانها متفاوت است. اینکه شخصی به مثابه یک مددکار اجتماعی و یا پرستار در بخش های بسیار حیاتی جامعه بکار مشغول است که با فشار مضاعفی روبرو ست ،اینکه کارگر روز مزد در یک چشم به هم زدنی به قعر جامعه پرتاب میشود و یا اینکه کسانی با وجود تمام خطرات بهداشتی موجود باید چرخ تولید را بچرخانند تا سود سرمایه قطع نشود با آن شخص که صاحب این سرمایه است تفاوتی از زمین تا آسمان داشته و در شرایط یکسانی نیستند. ودر این میان آنانی که حتی درشرایط به اصطلاح عادی جامعه سرمایه داری در تحتانی ترین هرم جامعه قرار گرفته ، خانه ومسکن نداشته و حتی مجبور بوده اند در سایه سقف به جلو آمده ی یک فروشگاه عظیم و یا در زیر پلها و یا در جوامعی نظیر ایران به مثابه جمعیت میلیونی کارتن خواب این زندگی فلاکت بار را سپری کنند لاجرم قابل دسترسترین قربانیان هجوم ویروس کرونا خواهند بود.
واقعیت این است که از زمان هجوم نئولیبرالیسم سالهاست که بخش بهداشت بر مبنای سود آوری سازمان داده شده است. اینجا تصمیمات بهداشتی بر مبنای ارجحیت بهره دهی اقتصادی و نه سلامتی انسانها گرفته میشود. سرمایه گذاری در این بخش برای این نیست که بازده اش سلامتی انسانها باشد بلکه در درجه اول سود آوری این سرمایه است. این دیگر مهم نیست که این سرمایه را چه کسی در اختیار سیستم بهداشتی میگذارد. بیمارستانی است که با بودجه دولتی اداره میشود و یا بیمارستانی که در پرتو سیاست نئولیبرالی به بخش خصوصی سپرده شده است. در این سود آوری اولین تهاجم به کارکنان بیمارستانهاست . حکم عمومی این است : کمترین مزد ، بیشترینکار.
این فقط پرستاران ” شرکتی ” در ایران نیستند که به صورت قراردادهای موقت، و به واسطه شرکتهای پیمانکاری تامین نیروی انسانی جذب میشوند، و مشمول افزایش حقوق نمیشوند که همانند سایر پرستاران کار میکنند و حتی مزایای کمتری دریافت میکنند. بلکه حتی در یکی از پیشرفته ترین جوامع سرمایه داری یعنی آلمان ، با کمبود بیش از پنجاه هزار نفر کادر بهداشتی در بیمارستانها روبرو هستیم. دستکم از سال 2013 در آلمان کارکنان بیمارستانها برای عقد قرارداد جمعی ، برای افزایش تعداد پرستاران و مددکاران بارها و بارها دست به اعتصاب زده اند.البته اینجا صحبت از جامعه ای است که بر آن دمکراسی بورژوائی حاکم است . در بسیاری از جوامع استبدادزده و از جمله ایران صحبت از این مقولات محلی از اعراب ندارند. در اینجا دفترچه های بیمه بی ارزشند . در اینجا ماهها و ماهها کارفرما از پرداخت حق بیمه فرار میکند ، در اینجا بیماران در صورت بضاعت مالی به بیمارستانها پذیرفته میشوند و در اینجا در بحبوحه سونامی کرونا میلیونها انسان بدون هر گونه پشتوانه به خیابان پرتاب میشوند و کسی نمیپرسد آن کارگری که تا دیروز در کارخانه ای ارزش اضافه تولید کرده ونیروی کارش به غارت میرفت ، اکنون با تعطیلی کارخانه معلوم نیست شکم خود وخانواده اش را چگونه سیر کند. در این محنتکده نیازی به تست کرونا نیست و بهتر است مردم در خانه هایشان بساط روضه خوانی راه بیاندازند و یا از دور به زیارت امامان وامام زاده هائی بروند که خود مرکز گسترش وشیوع ویروس بودند.
تردیدی نباید داشت که پاندمیک هایی از نوع کرونا تا زمانیکه نظم غارتگرانه سرمایه داری حاکم بر سرنوشت انسانها گردیده است، همواره بروز کرده وقربانیان خود را از کسانی خواهد گرفت که در شرایط عادی هم خلع ید شدگان این نظم غارتگرانه هستند. چاره ای جز به زیر کشیده خلع یدکنندگان نیست وبرای مادیت بخشیدن به آن باید جنگید.