حزب کمونیست ایران

مبارزات زنان وضرورت توده‌ای کردن  آن

 

فراست صالحی

پیشاپیش ۸ مارس روز جهانی زن را به شما و تمامی زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب به‌ خصوص زنان کارگر و زحمتکش درسراسر جهان تبریک میگویم.

امسال در شرایطی به استقبال ۸  مارس روز جهانی زن میرویم که بحران‌های سیاسی-اقتصادی واجتماعی ، پاندمی کرونا ، جنگ های خانمان سوز و بسیاری از ناهنجاریهای دیگر جامعه سرمایەداری بیشتر از گذشتە گسترش یافته است.  فقر، بیکاری وسیع، گرانی و بالا رفتن سرسام آور هزینه های کمر شکن زندگی، کاهش خدمات اجتماعی، بهداشتی و درمانی توسط دولت ها، شکاف طبقاتی را عمیق و عمیقتر کرده است. مردم تهیدست و کارگران و مزدبگیران در وضعیت فلاکت باری بسر می برند. در این  شرایط اسفبار، وضعیت زنان چند برابر دشوارتر و در زیر فشار تبعیض مضاعف بیشتری بە سرمیبرند. زنان امروز سوا از شرایط سخت اقتصادی در وضعیت بسیار ناامن در خانواده و جامعه مورد خشونتهای بسیاری قرار گرفته و میگیرند.

باید گفت سلطه سرمایەداری جهانی با اجرای طرحهای نئولیبرالی خشونت  را بر تمامی انسان‌ها و طبیعت، بویژە زنان اعمال نموده است.

خشونت علیه زنان  امروزه بشکلی عریان  صورت میگیرد.  مردسالاری کە زائدە نظام طبقاتی در طول تاریخ بودە و امروز با اتکاء بە نظام سرمایەداری، زیر پوشش نظم و قانون حکومت های مذهبی از جملە در ایران و دیگر کشورهای اسلام زدە ،  بدون ترس از پیگرد قانونی و مجازات و اتفاقآ با اتکا با قوانین زن ستیز و مردسالار زندگی زنان را بیشتر از جاهای دیگر به مخاطرە انداخته است.

خشونت علیه زنان بخشی از کارکرد سیستم اقتصادی-سیاسی جامعه طبقاتی است کە ستم بر زن  و زن ستیزی را به اشکال متعدد تولید و باز تولید میکند. در جامعه سرمایه‌داری زنان از تولید در محیط کار تا کار بی اجر و مزد خانگی نقش تعیین کنندەای در فروش نیروی کار خود بمثابە بردگی و  نیروی کار به مثابه یک کالا دارند. زن همچون ابزار تولید روابط تولیدی مشخصی را شکل میدهد ، به شکلی که زمانی که در بیرون از خانه کار میکند همچون کارگر مرد نیروی کارخود را بفروش میرساند و زمانی که در خانه حضور می یابد  از طریق کار خانگی ‌، تولید مثل ، بچه داری و دادن سرویس به کارگر مرد (همسرش ، پدر ، برادر ) استثمار میشوند. از قبل این این دو رویکرد، زن کارگر سودآوری کلانی را برای سرمایه می آفریند.

نقشی که زنان در تولید و باز تولید نیروی کار دارند یکی از محوری ترین بنیانهای  ستم و خشونت بر زنان نیز می باشد  و از پایه ای ترین رکن های  انباشت سرمایه از طریق  تولید ارزش اضافە است که توسط فروش نیروی کارش صورت میگیرد. خانواده که مرکزی است برای تولید و باز تولید نیروی کار، از مهم‌ترین و اساسی ترین این عرصەها است. به همین دلیل است که حفظ و نگهداری خانواده هنوز هم  به شکل های مختلف از خواسته های سرمایه داری است و در این زمینه با حمایت از نظام، مذهب ، مردسالاری به تبلیغ و ترویج خانواده پرداخته و زنان را به حفظ و نگهداری  خانوادە تشویق و گاهآ آنها را به تبعیت از وضع قوانین جدید می نمایند و عملا با تحکیم نمودن مردسالاری در خانواده  مرد را به عامل اجرای قانون بر زن تبدیل نموده اند.

در ایران بیش از چهار دهه است که رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی بنا به قانون و شرع اسلامی مردسالار، تبعیض جنسیتی، تحقیر و خشونت را بر زنان نهادینه کرده و موقعیتی برده وار را به زنان ایران  تحمیل نموده است. با گماردن مردان به عنوان پاسدار و مالک زن در خانواده و جامعه زنان را از ابتدائی ترین حقوق اجتماعی محروم نموده اند. 

هرروز در هر کوی و برزنی در  جامعه، خانواده و محل کار، شاهد خشونتهای سیستماتیک علیه زنان هستیم . از همه وحشتناکتر خشونت عریان قتل های ناموسی در رابطه با زنان است  که بدست نزدیکان زن بدون ترس ازمجازات و تحت پیگرد قانونی انجام میگیرد. در واقع مجرمین قتلهای ناموسی در ایران با اتکاء به دو ماده قانونی ۲۲٠ و ۶۳۰ قانون ارتجاعی اسلامی بدون نگرانی از مجازات، اقدام به قتل زنان و جنایات سازمانیافتە می کنند.

ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی می گوید” پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد، قصاص نمیشود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد.” این بند از قانون عملآ تشویق مرد بە قتل زن با اتکاء بە مذهب اسلام است . 

قاتل یا قاتلین تمامی دختران و زنانی که به دست پدر یا سایر بستگان خود به قتل رسیده اند با استناد و  اطلاع از این ماده قانونی خود را مبری از مجازات می دانند و با خاطری آسوده اقدام به قتل زنان میکنند. این امر امروزە در کشورهای اسلام زدە بە معضل فعالین زنان تبدیل شدە است. متاسفانە و علیرغم تلاش و مبارزات بسیاری از طرف زنان، بخصوص در یکی دو دهە اخیر شاهد گسترش خشونت و قتلهای ناموسی علیه زنان در ابعادی جدید هستیم. باید گفت جهانی شدن سرمایه، تحرک وحشیانه گروه‌های اسلامی بنیادگرا و سلفی، شوونیسم، ناسیونالیسم و تبعیض جنسیتی و نژادپرستی کە جهان را به خاک و خون کشانده اند  مقابله با این وضعیت و شرایط را  پیچیدەتر و بغرنج تر کردە است.

 تنها راه نجات از این وضعیت مبارزه ای اگاهانە ، متحدانە ، سازمانیافتە و پیگیرانە زنان با حمایت مردان آزادیخواە و برابری طلب با افقی سوسیالیستی علیە هرگونە ستم درجوامع بشری از جملە ستم بر زنان میباشد. این جهان باید تغییر کند و برای جهانی عاری از هر گونه تبعیض وستم و استثمار انسان از انسان  پیگیر و خستگی ناپذیر باید پیکار کرد.   امروزه حضور پر رنگ زنان در تمامی عرصه های پیکار علیه ستمگران در اقصی نقاط جهان گسترده و چشمگیر است که مورد توجه واقع شدە و افکار عمومی را به خود جلب کرده‌است. در ایران مبارزات زنان هر سال به نسبت سال قبل رادیکالتر و وسیعتر از سالهای گذشته بە پیش  می رود.  بخصوص در چند سال اخیر مبارزه زنان،علیرغم محدودیتهای پاندمی کرونا کە بار سنگین آن از هر لحاظ بر دوش زنان بودە، علیه مناسبات پوسیده مردسالاری بە پیش میرود تا بە جنبشی اجتماعی عظیم که قادر به براندازی مناسبات سرمایه داری جمهورس اسلامی باشد تبدل شود. جنبشی که نطفه اش از همان روزهای اول سرکار آمدن جمهوری اسلامی و در اولین مراسم ١٧ اسفند درسال ۱۳۵٧ علیە حجاب  اجباری  و قانون زن ستیز اسلامی شکل گرفت. در این روز زنان مترقی و آزادیخواه که جمعیت وسیع تظاهر کنندگان را شامل میشدند همراە با مردان برابری طلب، چپ و سکولار در شهرهای مختلف و بویژە در تهران  به خیابان‌ها ریختند و به حجاب اجباری  این نماد بردگی و بندگی زن در نظام تازە بە قدرت رسیدە اسلامی نه گفتند و باسردادن شعارهای انقلابی، نفرت خود را از همان روزهای اول از بە قدرت رسیدن  این رژیم ضد زن با صدای رسا اعلام  کردند.(ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم و…) تظاهرات زنان آزاده با یورش پاسداران وحزب الهی ها روبرو شد و زنان را مورد تحقیر، اذیت و آزار و سرکوب قرار دادند.

باید گفت این حرکت اعتراضی در ١٧ اسفند ١٣٥٧ نقطه عطفی بود در مبارزات زنان ایران و اولین ۸ مارس با شکوه و اعتراضی در جنبش زنان ایران بود که در صف چند صد هزارنفری توده‌ایی  درشهرهای بزرگ ایران ازجمله در تهران برگزار شد.  از آن پس مبارزات  زنان از طریق سازمانهای چپ و اپوزیسیون برانداز و انقلابی رژیم بە پیش رفت و زنان پیشرو و فعال در آگاه سازی زنان و معرفی  جامعه مرد سالار  و ضد زن  فعالیت خود را علیه قانون و عملکرد رژیم  تا کنون به پیش بردەاند. وجود و فعالیت سازمانهای سیاسی و پیشرو نقش بسزایی در آگاهگری زنان و شناخت از فرهنگ پوسیده مردسالار اسلامی داشتە است .

 سازمانهای سیاسی ، بخصوص نیروهای چپ و کمونیست ، افزون بر نشریات سازمانی خود ، کتابهای  بسیاری نیز در باره مسایل خاص  زنان  و مسائل تئوریک مبنی بر  نظرات مارکس، انگلس، لنین ،  روزالوکزامبورگ، کلارازتکین و دیگر رهبران مارکسیستی درجهان، در مورد مبارزە و رهایی زنان  وتجربیات انقلابی مبارزە زنان  در کشورهای مختلف و جنبش های انقلابی و همچنین  مسایل زنان درخانواده ، ازدواج ، تبعیض در قوانین  و غیرە  منتشر و در سطح قابل توجهی بصورت غیرعلنی و بعضا علنی پخش می کردند کە تآثیر ویژەای در اگاهی و مبارزە زنان برای آزادی و رهایی زن داشتە است. بدین شیوه اگاهگری در میان زنان و جوانان گسترش یافت و مبارزات زنان آزادیخواه  وفعالین احزاب سیاسی چه به شیوه علنی و غیر علنی ادامه داشت. توجه به مسئله زنان کە تا چند سال قبل از قیام سال  ١٣٥٧ خورشیدی زیاد چشمگیر نبود، در سطح وسیعی گسترش یافت، کتابها و مقالاتی در باره محدودیتها و بی حقوقیهای زنان در سطح گستردەتری منتشر شد.

 در قتل عامهای زندانیان سیاسی در سال‌های ۶۰ و ۶۷ خورشیدی از طرف رژیم جنایتکار اسلامی شمار زیادی از زنان مبارز از سازمانهای سیاسی و فعالین عرصه زنان دستگیر و اعدام شدند .  شماری نیز برای نجات جان خود مجبور به ترک کشور گردیدند کە خلاء چشمگیری در جنبش زنان از کادرهای توانا ایجاد کرد.

اگرچە مبارزات زنان روز بە روز بیشتر زیر فشار و منگنە حکومت و اوباشان مردسالار حزب اللهی بود و  مبارزە زنان اشکال گوناگ.نی بخود گرفت، اما هرگز تسلیم نشد.  نبرد زنان در شکلهای متفاوت علیه قانون زن ستیز  جمهوری اسلامی و حجاب اجباری ادامه یافت و در حالت های فردی و گروه های مختلف  در کوی و برزن، محل کار، محیط خانواده ، مدارس و دانشگاها به عنوان بخشی از جنبش فراگیر زنان با پشتیبانی مردان برابری طلب و زنان مبارز در خارج از کشور همراە  و هم سو شد.

گرایشهای مختلف  ‌در درون جنبش جاری زنان  واقعیتی بە وسعت جامعە و نبرد میان اقشار و طبقات اجتماعی بوده وهست. در این دوران می‌توان به مبارزات مادران پارک لاله، مادران خاوران ، جنبش دادخواهی ، مادران جانباختگان کردستان، دختران خیابان انقلاب وغیره اشاره کرد . هر چند این بخش ازمبارزات زنان  تبعیض جنسیتی  و مسایل حقوقی  زنان را  برجسته نمی کرد و کمتر به آن می پرداخت، اما افزایش حضور زنان در عرصەهای مبارزاتی ، تغییر توازن جنسیتی را به نفع کل جنبش زنان تا حدودی تغییر داد .

دربررسی ازجنبش زنان باید گفت تنوع دیدگاهها ، مواضع و منافع طبقاتی و گروهی ، دوری ونزدیکی به قدرت حاکمه و آگاهی جنسیتی و طبقاتی موجب شکل گرفتن گرایشهای  متفاوتی در درون این جنبش  شده است کە بر گرفتە از واقعیات جامعە و مناسبات اجتماعی، سیاسی و طبقاتی درون آن است . از این رو است که جنبش زنان را جنبشی اجتماعی برای کسب حقوق زنان  میتوان نام برد.  به همین منظور جنبش زنان جنبشی جاری و غیر متمرکز می‌باشد و شکل آن قابل مقایسە با جنبشهای کلاسیک گذشتە نمی باشد. همین جاری بودن آن موجب پررنگ شدن عنصر دمکراتیک و برابری طلبی درروابط درون گروهی و ائتلاف و همکاریهای آن نیز شدە است .

فصل نوین جنبش زنان از خیزش  دی ماە ٩٦ که بعد از حدود چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی کە  بزرگترین حرکت فراگیر فرودستان جامعە بود کە علیە بی عدالتی، تبعیض، فقر، فساد و گرسنگی شکل گرفت، شکل تازەای یافت و درفرم  رادیکال در همسویی با دیگر جنبشها  از جمله جنبش کارگری و معلمان حرکت کرد . جنبشهای اعتراضی  این دوره تا آبان ٩٨ کل حاکمیت و  جناحهای آنرا  هدف گرفت و شعار سرنگونی کلیت نظام را در دستور قرار خود داد. زنان در ادامه این اعتراضات  و در اعتراضات آبان ۹۸ نیز حضور پر شوری داشتند . جنبش زنان سیر تحولی و گسترده و رادیکالی بخود گرفت ، بطوری که امروز جنبش زنان خود را با جنبش سرنگونی تداعی میکند .

هرجا نشانی از اعتراض بوده باشد، زنان حضور داشته و با شهامت و جسارتی قابل تحسین  در مقابل نیروهای سرکوبگر سینه سپرکردە وآ نان را به عقب واداشتەاند . هرروز میبینیم زنان و دختران آزادیخواه  در متروها، میادین شهرها و ملاء عام یا در حین رفتن بشکل گروهای کوهنوردی و ورزشی با خواندن سرودهای انقلابی مردم را بە مبارز فرامیخوانند و خواستەهای اقتصادی، اجتماعی و مدنی خود را بیان می‌کنند و باکی از دستگیری و زندان ندارند.

زنان  در مقایسە با ٤ دهە پیش توانستەاند تا اندازەای حضور اجتماعی و جنسیتی پر رنگ خود را بە رژیم تحمیل کنند . درزمینەهایی چون تحصیلات دانشگاهی و سرپیچی از اوامر و ممانعت هایی کە رژیم برای زنان ایجاد کردە سر باز زدە و پیشرویهایی غیر قابل انکاری کسب کردەاند .مبارزات زنان در یکی دوسال اخیرهمسو با سایر اعتراضات کارگری، اعتصابات کارگران هفت تپه ، اعتراضات معلمین و بازنشستگان ، اعتراضات مقابل زندانها  و اعتراض و اعتصاب غذای زنان زندانی در درون زندانها ، همه نشانگر به چالش کشاندن رژیم اسلامی میباشد. زنان با مبارزات خود در جهت تغییر وضع تحمیلی نامطلوب و ضدزن  هزینه های زیادی  را متحمل شده‌اند، دستگیری و زندان و حکم‌های سنگینی را گرفتەاند . اکنون شمار زیادی از فعالین زنان در زندان‌های رژیم بسر میبرند. زینب جلالیان زندانی سیاسی اهل کردستان   به ابد محکوم شده است.  در حالیکە بە مریضی کرونا مبتلا شدە اجازە ملاقات ندارد و بە مکان نامعلومی منتقل شدە است.سپیدە قلیان دوبارە به زندان برگردانده شدە  و از مریضی در زندان رنج میبرد. شمار زیاد دیگری از فعالین زنان که هنوز حکم شان معلوم نشده است در زندان اسیر حاکمان مذهبی زن ستیز هستند.

 باید گفت نقطه ضعف جنبش زنان  تا کنون عدم سازماندهی  و تشکل در درون این جنبش می‌باشد .جنبش زنان برای به آنجام رساندن  وظایف انقلابی خود لازم است از پراکندەگی بیرون آید و به یک جنبش توده ای رزمندە تبدیل شود. زنان در محیط های کار، تولید و ادارات لازم است در نهاد و تشکل های موجود با مردان همنوع خود، در سازمانهای غیردولتی و ضدسرمایەداری متحد و متشکل گردند و در جاهایی کە ممکن است تشکل و نهادهای خودساختە خود را ایجاد کنند.

برای توده ای شدن  جنبش زنان  لازم است در سطح نظری و عملی برنامه داشت و در جهت عملی کردن مطالبات زنان اقدامات وحدت بخش و تغییردهندە وضع نامطلوب کنونی را بە شرایط مناسب در دستور کار خود قرار داد.

متاسفانە جنش زنان امروز  پراکندە و بدون حضور و دخالت زنان زحمتکش شهر و روستا زنان فعال در مراکز دولتی ،زنان حاشیەنشین  شهرها ، زنان کارگر درکارهای غیررسمی از جملە کشاورزی ، باغداری ، دستفروشی و خانەداری می‌باشد .همین امر موجب عدم تشکل و سازمانیابی آنان شدە  است. ضروریست  پیشروان و فعالین جنبش زنان در بسیج و سازماندهی  تودەی گستردە زنان کارگر و زحمتکش دست بکار شدە و بە میان آنان رفتە و  تبلیغ و ترویج  آگاهی سیاسی و طبقاتی در صفوف آنان  و شناخت ازحقوق خود و چگونەگی مبارزە برای کسب خواست و مطالبات آنان  تلاش مضاعف بنمایند.  همسو با زنان کارگر و زحمتکش با اقدام بە ایجاد و سازماندهی ابزارهای مبارزاتی در دل نبرد جاری روزانە بپردازند. اینکارحوصله ، پشتکار و جدیت می طلبد اما مسیر درست و عملی با دست آورد ملموس اجتماعی است . مشکلات عدیدە  فرهنگی و اقتصادی از جملە  موانع بزرگی هستند در سر راە پیشروی جنبش زنان قرار دارند کە لازم است آنان را شناخت و در جهت رفع تمام این موانع قدم برداشت.

 قشری از زنان  بە همت نظام مردسالار و مذهبی جمهوری اسلامی از عدم سواد کافی و آگاهی به حقوق خود ناتوان ویا کم توان هستند. ضروری است بیاموزند کە برای پایان دادن بە این همە بیحقوقی ، ستم و تبعیض کە هرروزە از آنها قربانی میگیرد و برای تغیر جامعە و بهبود زندگیشان و رهایی از قید و بندهای اسارت بار جامعە سرمایەداری لازم است خودشان بە میدان مبارزە بیایند و برای آن بجنگند.

پیشروان سوسیالیستی کە معتقد بە حرکت برای تغییر وضع موجود هستند باید کاری جدی دردرون جامعە را بە پیش ببرند و فعالیت خودرا در نقاط کارگری و محلات محروم متمرکز کنند.

برای اینکار  باید بە محل کار و زیست زنان کارگر رفت،  یعنی محل کار کارگری ، محلات محروم و حاشیە شهرها و روستاها کە محل استثمار و ستم و تبعیض و مکانی برای نیروی انقلاب تودەای هستند، مکان فعالیت روزانە می باشد.

اگر توجە داشتە باشیم جمهوری اسلامی روی این مناطق متمرکز شدە و بشیوە سازمانیافتە دراین مناطق نیز نیروی بسیجی، پاسدار و بقیە نیروهایش را در این مکانها تقویت میکند وبطور مرتب تبلیغاتش را در این مناطق پیش میبرد.

بە همین دلیل  ما نیز باید روی این مراکز متمرکز شویم تا هم نقشە رژیم راخنثی کردە و هم نقشەمند در میان تودەی زنان زحمتکش این مناطق محروم کار اگاهگری کردە و زنان محلات محروم و خانەدار در روستاها و حاشیە شهرها، سازمان یابند.

این بخش از زنان لازم است آموزش داده شوند تا در محلات و محل کاری خود تشکل‌های خود راسازمان دهند و از این طریق در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند و در اعتراضات علیه نهادهای دولتی از خواست و مطالباتشان دفاع کنند .

برای اینکار باید از روشهای متنوعی استفادە کرد و زنان را بشیوە جمعی برای اقدامات مشترک و هماهنگ  فراخواند.لازم است در شکل  دوست و همکار عادی بە میان انها رفت و رابطەای دوستانە ایجاد نمود و در زندگی و مشکلات روزمرە آنان سهیم شد. ضروری است گروە هایی را سازمان داد تا بە درد و مشکلات زنان ستمدید رسیدگی و برای رفع آنان بکوشند. مثلآ از ابزاری استفادە کرد کە مردم محلە راحت دور آن جمع شوند.  از قبیل نظافت و بهداشت محلە، رفع کمبود آب، ایجاد مدرسە و سواد آموزی در محلات و روستاها، مبارزە با اعتیاد و تن فروشی و دیگر معضلات اجتماعی کە بە همت جمهوری اسلامی و سیاست های ضدمردمیش بە پدیدەهای مرسوم در جامعە تبدیل شدەاند. این اقدامات در آدامە خود بە  اعتراضات مردمی  و سپس  بە سازماندهی منجر میشوند و سطح مبارزە، اگاهی و سازمانیابی تودەها را ارتقاء خواهند داد.

درکردستان در دوران کرونا زنان و جوانان زیادی در حاشیە شهرها  در امر کمک رساندن  بە سالمندان وافراد بی بضاعت وکم بضاعت بصورت فردی و گروهی  بە آنها یاری رساندە وهمکاری و همبستگی  خاصی از خود نشان دادە و موجب نزدیکی و ایجاد روابط با آنها شدند. این شیوە از کار در آیندە میتواند  بە ایجاد کمیتەهای محلی برای کارها و اقدامات مشخص تعیین و شکل بگیرد.این نهادها اگر ایجاد شوند  در دوران بحران نقش خود را نشان داده و رهبران عملی  از درون این حرکت ها پرورش خواهند یافت.

در خاتمە باید گفت برای  تحقق  مطالبات زنان مبارزه بدون تشکل و سازمان میسر نمی باشد . تجربه مبارزات زنان در طول ۴ دهه علیه رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی این را نشان می‌دهد که مبارزە بدون سازماندهی و تشکل نه کافیست و نه موثر.

جنبش زنان  برای دست یابی به مطالبات و برای دخالتگری در صحنه سیاسی به سازماندهی وتشکیلات رسمی و منضبط نیاز دارند. زنان برای مقابله با فرهنگ مرد سالاری با دولت و قدرت سیاسی روبرو هستند که مبارزه ای سیاسی و طبقاتی را می طلبد.

جنبش زنان اگر زنان کارگر و زحمتکش را با خود داشتە باشد می‌تواند بە بخش بزرگی از جنبش رهایی زنان تبدیل شدە وهمراە با جنبش کارگری و سایر جنبش‌های جاری مبارز در جامعە به نیروی انقلاب برای سرنگونی استبداد مذهبی و رهایی زنان تبدیل شود.

این امر کاری پیگیرانه و با حوصله میخواهد کە تنها از پیشروان و فعالین چپ با افق سوسیالیستی امکان پذیر خواهد بود.

 

زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی زنان و مردان آزادیخواە و برابری طلب در سراسر جهان