حزب کمونیست ایران

پیروزی در بایکوت نمایش انتخاباتی، مقدمه ای برای پیروزی بعدی

نمایشی کە بە نام انتخابات از سوی رژیم سازمان دادە شدە بود، روز جمعە پایان یافت. همانطور کە پیش بینی می شد، جمهوری اسلامی یکی از بی رونق ترین نمایشهای انتخاباتی تمام عمر 42 ساله خود را تجربه کرد. بر اساس گزارشهای میدانی و ویدئوهای متعدد منتشر شده، دور و بر حوزه های رای گیری در شهرهای مختلف خالی بوده است. اگرچە دستگاه های دروغ پراکنی جمهوری اسلامی تلاش می کنند این شکست فاحش را پرده پوشی کنند، اما ابعاد این بایکوت آنقدر گسترده و چشم گیر بود که با ادعاهای تو خالی نمی توان آنرا وارونه نشان داد.

حاکمیت سیاسی در ایران اگر چەهنوز از امکان برگزاری  چنین نمایشهائیبرخوردار است، اما نگاە مردم  به تغییر از بالا اساس عوض شده است و اینگونه نمایشها کارکردی جز نمایشهای مضحکی نظیر آنچه در حاکمیت امثال بشار اسد در سوریه صورت می گیرد، ندارند.مردم ایران از دیماه 96 به این سو از رد مشروعیت سیاسی رژیم به زیر سوال بردن حاکمیت آن رسیده اند. آبان 98 صحنه دیگری از تعرض توده ها به حاکمیت رژیم بود. طی دو سال پس از آن اعتراضاتتوده ای کارگران و دیگر اقشار ناراضی جامعه هرگز خاموش نشدند. شرکت نکردن اکثریت مردم در نمایش انتخاباتی روز جمعه را در ادامه این روند باید دید. آنچه روز جمعه شاهد آن بودیم حرکتی فراتر از تحریم نمایش انتخاباتی بود و در چهارچوب رد حاکمیت جمهوری اسلامی، از طریق یک اقدام سیاسی هماهنگ و آرام می گنجد. پیروزی جبهه مردم در جریان این حرکت اجتماعی، ظرفیت اعتراضات توده ای را در ماههای آینده بالاتر خواهد برد.

اما پروسه شکل گیری این نمایش و مناظراتی که در هفته های اخیر صورت گرفت، قبل از هر چیز نشان داد که دستگاە حاکمیت در ایران هیچ برنامە و راە کار مشخصی برای برون رفت از وضعیت موجود و بحران های نفس گیری که با آنها روبرو است، ندارد.آنچە کە بە عنوان  تنها برنامە کار حاکمیت از این نمایش میتوان استنتاج کرد،  تلاش آنان براییک دست کردن حاکمیت در بالا  بود . اما آنان تبعات این بایکوت عظیم را پیش بینی کردە اند. آنها میدانند کە حرکت های اجتماعی در مسیری کە براە افتادە است دیر یا زود پروبال خواهد گشود و هر بار یک قدم بە جلو بر میدارد ، جنگ و دعواهای درونیدر جریان تدارک این نمایش انتخاباتی، که اساسا استراتژی “نجات نظام” را دنبال میکردند ، دیگر کارایی خود را از دست دادە اند. گفتمان سیاسی ” دیگر تمومە ماجرا” از خیابان سربر آوردە است و تغییر در نگاە مردم  به کل حاکمیت را نشان می دهد. با این وجود نباید فراموش کرد کە دسترسی باندهای درونی  بە فرصت ها و امکانات مالی و اقتصادی فراوان یا بە عبارتی کسب و کار در دوران تحریم ها و بحران مزمن اقتصادی انگیزە برای بە سروکول هم پریدن را همچنان باقی میگذارد.

بحران در سیاست خارجی بعد از نمایش انتخابات کە اگاهانە بە حاشیە راندە شدە بود بار دیگر سرباز خواهد کرد. شکی در این نیست کە رژیم اسلامی ناچار تن بە شکست یا همان “نرمش قهرمانانە” در مذاکرات بر سر سرنوشت برجام خواهد داد،  شکستی کە همین امروز هم آثار و عوارض آن در منطقه پیداست . اما  این شکست احتمالا در یک ماراتن مذاکرات دنبال خواهد شد. تأخیرتا کنونی  در بە نتیجە رساندن مذاکرات بر سر آینده برجام  در وین، از سوی جانب ایرانی مذاکرات تلاش برای نشان دادن عقب نشینی در برابر غرب به عنوان ” پیروزی”  به مردم ایران است . اما مذاکرات بە نتیجە برسد یا نرسد در زمینه سیاسی و روابط خارجی از آنجا که حاکمیت اسلامی برای بقا خود هموارە بە خلق بحران احتیاجداشته است، باید انتظار داشت کە بحران در سیاست خارجی چە در این شکل و چە در اشکال دیگر آن کماکان ادامە یابد.در زمینه اقتصادی هم اگر چه رفع تحریم ها ممکن است  گشایشی را در اقتصاد بە بن بست رسیدە فراهم کند،  اما از آنجا کەاین رژیم قادر بە حل بحران مزمن اقتصادی نیست ، مصائب و مشکلات زندگی مردم، بیکاری ، گرانی، فقر، کمامان ادامە خواهد یافت. گذشتە از این،  بحران زیست محیطی از آنجا کە حاکمیت اسلامی هیچ برنامەای برای آن ندارد و یکی از  آثار و عوارض آن به عنوان مثال در مسئله بحران کم آبی  خود را نشان دادە است ، تشدید خواهد شد.

رویگردانی بزرگ اجتماعی کە در نمایش انتخابات اخیر خود را بوضوح نشان داد به اعتراضات و مبارزات در ابعاد وسیعتری منجر خواهد شد. پروژه یک دست کردن قدرت در بالا تنها راە کار حاکمییت در تقابل با چنین وضعیتی است. این یک دست شدن به معنی آن است که رژیم اسلامی مانند بسیاری از دیکتاتوری های در آستانه مرگ، به تنها ابزار در دسترس خود، یعنی سرکوب بیشتر روی می آورد. از اینرو در جبهه مردم باید سیاستها و روشهای کاری را در دستور قرار داد، که رژیم در اعمال سیاست سرکوب بی پروا ناتوان سازد.

شکی در این نیست کە مبارزات مردم بر علیه رژیم ابعاد بیشتری پیدا خواهد کرد و اعتراضات دامنە دارتر خواهند شد . جبهه های جدیدی از مبارزه سیاسی و طبقاتی گشوده می شوند. در دل گسترش چنین اعتراضاتی است کە گام به گام الترناتیو انقلابی شکل خواهد گرفت. این روند قابل پیش بینی در عین حال وظایف نیروهای چپ و رادیکال جامعه را نیز مشخص می کند.