چند روز پیش آسیه پناهی، زنی 55 ساله از حاشیهنشینان کرمانشاه، که برای جلوگیری از تخریب خانهاش،خود را سپری در برابر بولدوزر کردهبود، زیر مُشت و لگد و اسپری فلفل ماموران شهرداری به قتل رسید. این جنایت بازتاب وسیعی در شبکه های اجتماعی پیدا کرد و بار دیگر موضوع حاشیه نشینان و مردمی را که به دلیل بی خانمانی و بی سرپناهی، در حاشیه شهرها،بطور غیر قانونی اقدام به ساختن سرپناهی کرده اند را ، به موضوع روز تبدیل نمود. روشن است که “آسیه” به دلیل اعتراض و مقاومت فردی در مقابل مامورانی که بوئی از وجدان و بشریت نبرده بودند، سبعانه به قتل رسید. اما اگر آسیه در جریان یک مقاومت فردی در مقابل مزدوران دولتی جان باخت، مقاومت مردم حاشیه نشین در دفاع از سرپناهشان، همواره مضمون یکی از جنبشهای اجتماعی نیرومند در ایران بوده است. خیزش مردم خارج از محدوده تهران که شهرداری اقدام به تخریب خانه هایشان کرده بود در سال 1356 از نحستین خیزش های توده ای بود که برعلیه رژیم شاه به حرکت درآمد.خیزشهای مردم حاشیه نشین و خارج از محدوده در طول حیات جمهوری اسلامی هم بارها سر برآورده اند. طی سالهای نیمه اول دهه 70 در دوره ای که جمهوری اسلامی تلاش می کرد با وعده سازندگی و بازسازی خرابی های ناشی از جنگ 8 ساله ایران و عراق، مردم معترض را در انتظار نگه دارد،شاهد خیزش مردم خارج از محدوده و حاشیه نشین، در شهرهای تهران و مشهد و اراک و شیراز و تبریز و قزوین و چند شهر دیگر بودیم. آسیه پناهی در سالروز یکی از این خیزشهای مردم خارج از محدوده جان باخت. مرگ آسیه در روز هشتم خرداد 1399 یادآور خیزش مردم حاشیه نشین و خارج از محدوده شهر مشهد در همین روز در سال 1371 است.
این خیزش در اعتراض به خراب کردن خانه های مردم که از نظر شهرداری مشهد خارج از محدوده به حساب می آمدند، آغاز شد و سپس سرتاسر کلان شهر مشهد را در برگرفت. خیزش از کوی ” طلاب” مشهد آغاز شد. پس از آنکه مذاکرات نمایندگان مردم با مسئولین شهرداری مشهد به نتیجه نرسید، مردم خشمگین به بولدوزیرهائی که برای خراب کردن خانه هایشان آمده بودند، حمله ور شدند و همه را به آتش کشیدند. مردم محلات دیگر هم به تظاهرات محله طلاب پیوستند و هر دم بر شمار مردم معترض افزوده می شد. نیروهای انتظامی و امنیتی رژیم، تظاهر کنندگان را به گلوله بستند که در جریان آن دو محصل نوجوان جان باختند. مردم خشمگین اجساد نوجوانان جانباخته را بر دوش گرفتند و به سوی مرکز شهر روان شدند. حالا دیگر تظاهرات مردم با دخالت نیروهای رژیم به خشونت کشیده شده بود. بعد از چند ساعت، خیزش محله “طلاب”، به قیام شهری تبدیل شد. مردم بپاخاسته به کلانتری ها و مراکز پلیس حمله کردند و آنها را خلع سلاح نمودند. ساختمان شهرداری و چندین ساختمان دولتی و از جمله مرکز تبلیغات اسلامی رابه آتش کشیدند.
اعتراضات سرتاسر شهر مشهد را فراگرفت، شهر به کنترل مردم معترض درآمد. رژیم ناچار شد نیروهای سپاه پاسدران را وار میدان کند. در این جریان شمار زیادی از مردم قیام کننده جانباختند که هرگز آماری در مورد تعداد آنان منتشر نشد. اما به روایت روزنامه های رژیم در آن هنگام که 6 تن از نیروهای سرکوبگر رژیم کشته شدند. با دستگیری حدود 800 نفر و بعد از نزدیک به 24 ساعت قیام سرکوب شد و شهر دوباره به کنترل نیروهای دولتی درآمد. از سرنوشت شماری از بازداشت شدگان هر گز خبری نشد. ده روز پس این رویداد . روزنامه های رژیم از اعدام چهار نفر در رابطه با خیزش مردم مشهد خبر دادند.
از سالهای دهه 70 به بعد تا به امروز زنجیره اعتراضات و خیزشهای مردمی که عمدتا از مناطق حاشیه نشین شهرها آغاز شده و ابعاد گسترده تری پیدا کرده است، قطع نشده است. خیزش دیماه 1396 که آنهم از شهر مشهد آغازشد و در مدت کوتاهی سرتاسر ایران را فراگرفت، قیام مردم تهیدست، کارگران بیکار، حاشیه نشینان محروم و جوانانی بود که افق زندگیشان در حاکمیت جمهوری اسلامی تیره و تار است. آبان ماه سال گذشته نیز، شاهد خیزش دیگری با همین ماهیت بودیم که به 150 شهر ایران گسترش یافت. خیزشی که پایه های رژیم اسلامی را به لرزه درآورد. امروز اگر می بینیم به دنبال قتل آسیه پناهی رژیم با دستپاچگی به برکناری این یا آن مامور و شهردار خود می پردازد و وعده رسیدگی می دهد، نشان از وحشتی دارد که از حیزشهای مردمی در دل این رژیم نشسته است. وگرنه این همان رژیمی است که نزدیک به 1500 تن از جوانانی را که با دستان خالی در آبان 98 به خیابانها آمده بودند و حقوق ابتدائی خود را فریاد می زدند، به قتل رساند. اگر این وحشت نبود، رژیم باکی از کشتن یک زن میان سال نداشت.
زندگی زیر یک سقف با برخورداری از امکانات ایمنی و رفاهی حق مسلم همه انسان هاست. اما واقعیت این است تا زمانی که رژیم جمهوری اسلامی بر سر کار است و نان و کار و مسکن و آزادی مردم را در گروگان خود دارد، امیدی به بهبود شرایط زندگی مردم محروم و از جمله پایان حاشیه نشینی و برخورداری همگانی از مسکن مناسب نیز وجود ندارد.