حزب کمونیست ایران

آماده باش ترکیه برای فرات خون در روژآوا

 حکومت ترکیه در تنگنای بحران های اقتصادی و سیاسی، درمانده و شکست خورده در سیاست های داخلی، در مرز تهاجم  خونبار دیگری به شمال و شرق سوریه آماده باش داده است. در ادامه سیاست های نوعثمانیسم به رهبری اردوغان و حزب  و نیروهای مسلح اش، تحرک و تمرکز نیروهای اشغالگر ترکیه در مرزهای شمالی و شرقی سوریه به ویژه روژآوا ، نمایانگر یک فاجعه آفرینی جدیدی است. آشکار است که این بسیج و لشکر کشی ترکیه  به سان پنجمین قدرت پیمان نظامی ناتو، از زمین وهوا با بمب افکن ها و پهبادهای همیشه در حال گشت به جامعه ای از زیر خاکستر قرون، ققنوس وار برخاسته چه ابعاد فاجعه باری در بر خواهد داشت! لشکر کشی و حمله از زمین و هوا، با ارتشی از ناتو، به یک جامعه هزاران سال سرکوب شده و تازه به پا خاسته با زنان و مردانی جان برکف، فاجعه بار خواهد بود. اگر ترکیه برای اشغال عفرین قهرمان و به خون کشانیدن مقاومت آن شهر کوچک، با 72 حمله هوایی در یک روز و کشتار و زخمی کردن هزاران نفر، عفرین را در میان آتش و دود و خون به اشغال درآورد،  این تدارک حمله نظامی هرآینه در حال انفجار، به دهها شهر و روستا در کانتون های فرات و جزیره از قامشلو گرفته تا دیرک و کوبانی و تا منبج ووو در تاریخ جنایت های اشغالگران  و حکومت های فاشیستی پهلو خواهد زد. این تدارک در حالی صورت می گیرد که بی وقفه  مخمور و برخی مناطق پیرامون را در کردستان عراق به زیستگاه مردمان ایزدی و شنگال و نیز کوهها و پایگاه های نیروهای پ ک ک دربخش عراق، شبانه روز بمباران و توپ باران می شوند. همراستان با این  تدارک ها و کشتارها، همکاری های ارتش ترکیه و سپاه پاسداران حکومت اسلامی به ویژه در حمله به پایگاه ها در کوهستان بر کسی پوشیده نیست. انتقال و تمرکز نیروهای اشغالگر نشانه گرفته به ویژه روی کانتون های جزره و فرات، اگر انجام بگیرد، بدون شک با مقاومت دلیرانه و تا آخرین قطره خون توده ها از خاکستر و سوختن سده ها ستم برخاسته، روبرو می شود. در این سوی، برای مقاومت و رویارویی، اینک نه تنها یگانهای مقاومت زنان و مردان مسلح و پیشتاز، بلکه همه ملیت ها و قوم های آزاد ساکن در روژآوا سلاح به دست گرفته و در برابر اشغالگران فاشیست تا پای جان ایستادگی می کنند و حماسه می آفرینند. و چنین مقاومتی، حتا خونبارتر از کوبانی و عفرین خواهد بود. اراده توده های کار و زحمت اما  شکست ناپذیر است. تاریخ دستکم از آشوربانیپال ها و بخت النصرها، داریوش ها، و سپاهیان اسلام برآمده از شبه جزیره عربستان و سپس عثمانیان ووو  تا کنون گواه این اراده و و مقاومت تاریخی اند.

حکومت نوعثمانیسم – اخوانیسم ترکیه در شرایطی در آستانه ی حمله  و لشکرکشی، دست به ماشه، آماده باش داده است که روژآوا و حتا مناطق و شهرهای آزاد شده در شمال و شرق سوریه، به آزمون های خودگردانی و حاکمیت کمونی در کانتون ها و «مجلس های» خودگردان خویش، امیدوارانه زندگی نوینی را تجربه می کنند. این توده های سوخته و ساخته در دمای نزدیک به 50 درجه سانتیگراد در بیابان و صحرا و کوه،  اینک با زندگی نوینی آشنا می شوند. این جنبش توده ای، زیرستم ترین لایه های طبقاتی   را با فرهنگی نو، با خودمدیریتی، قانون گذاری، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، دانش و آموزش سیاسی آشنا و دمخور ساخته است. این جنبش، به ویژه در آکادمی های زنان و در روستاها و شهرها، حضور و نقش و معنای انسانی زن در رهبری مشترک جامعه به تجربه می آورد و با آزمون و خطا، به نقد و ملاحظه و همگرایی می پردازد. این تجربه ها و درونمایه آن ها می توانند با نگاه و نگرش های من و شما خوانندگان این نوشتار متفاوت و یا ناهمگرا باشند، اما آنچه به آن ها ارزش می بخشد، تجربه خودگردانی، گرایش و سویه و هدفی است که به بیان نمایندگان کمون ها و آموزگاران، تلا ش برای رهایی، سمت و سوی ضد سرمایه داری، جامعه اشتراکی، رهایی زن، به این معنا که زنان و مردان را انسان اجتماعی و سازنده با هم می شناسد و به شدت با فمینیسم تفکیک گرایانه و ارتجاعی مرزبندی دارد و به بیان خود آنان، تلاش این جامعه به سوی خودگردانی و دستیابی به حقیقت نامیده می شود.  در این سرزمین از ولایت گرایی و ناسیونالیسم قوم پرست سلطه گر و فاسد و تبه کار، نشانی نیست. این الگو، خود را الگویی برای خاورمیانه و به مبادله و تجربه گذاردن در یک گستره انترناسیونالیستی، هرچند نه به مفهوم پرولتری آن، می شناسد. این جنبش که در منطقه انقلاب اش می نامند، به هر نامی، اما در عمل آغاز یک آگاهی و سازمانیابی پیشرو  و یک اقدام تاریخی گوشه ای از سرزمین جهانی است، از ریشه جامعه جان می گیرد و باید از آن پشتیبانی کرد. بدون حرکت و خودپویی و خودآگاهی توده های کار و زحمت، و سازمانیابی سوسیالیستی نمی تواند سرانجامی نوین و پیروزمند بیابد. در اینجا جای نقد و بررسی تلاش ها و زاویه هاو جهان بینی پشت آن و حرکت تاریخی و تببین های تئوریک و فلسفی و یا حتا ایدئولوژیک و طبقاتی و سیاسی این جنبش نیست، هدف این نوشتار تنها بازتاب شرایط ویژه این روزها و لحظه های جنگی و تهاجم هر آینه خونباری است که در صف نخست آن حکومت فاشیستی سرمایه داری ترکیه توپچی آن  ایستاده است.

در این شرایط است که حکومت های ارتجاعی و ضد انسانی، در ترکیه، ایران، روسیه و دولت های منطقه و نیز در رقابتی خونبار، . در سوی دیگرحکومت های امپریالیستی از جمله دولت آمریکا به رهبری ترامپ، به معامله و رقابت در حال داد وستد وسیاست اند. اینان هریک در نقش های متفاوت، برای سهمی بیشتر و منافع اقتصادی و سیاسی افزونتر، در این گستره ی جغرافیایی- سیاسی ویژه، به مداخله نظامی و توطئه نشسته اند. نیروهای سرمایه داری جهانی در ائتلاف ها و اتحادها و رقابت های خویش، همگی دشمن خودگردانی و تجربه شوراگرایانه و خود رهبری در این منطقه هستند. دشمنان انسان و جامعه انسانی، در پی منافع و تقسیم و اشغال و سهم خویش در خاورمیانه، این گوشه از سرزمین تازه شکفته را به معامله گذارده اند. موضوع برقراری «منطقه امن» را رهبران ایالات متحده آمریکای شمالی به رهبری ترامپ و در راستای منافع ترکیه  و ناتو پیش روی نهاد. رهبران آمریکا تلاش می کنند اردوغان و همقطاران اش را با ایجاد و برقراری منطقه امن به خود نزدیک تر سازند، تا از روسیه فاصله گیرد. هدف حکومت ترکیه ایجاد «منطقه ای امن» برای ارتش خود در پشت دیوارهای  بلند و نزدیک به 2000 کیلومتری میان کردستان کشیده شده  نیست؛ هدف حکومت ترکیه  سرکوب و نابودی کل مقاومت و کانتون ها و خودگردانی توده ها در روژآوا است. حکومت ترکیه به سان، نیروی اشغالگر سرمایه داری، عفرین را دو سال پیش، اشغال کرد و با بسیج نیروهای مزدور النصر و داعشی و بسیاری از جنایتکاران حرفه ای، مذهبی و نژادپرست ووو شبانه روز  به ویرانی دست زده،  می سوزاند؛ ویران می کند و خون می ریزد. حکومت ترکیه شهر ادلب سوریه را به گونه ای با تمرکز هزاران آدمکش متراکم کرده، ادلب را به اشغال درآورده و نزدیک به 300 هزار آواره از مناطق دیگر و ساکنان این منطقه را در برابر بمباران ها و توپ باران های بشکه ای و شیمیایی ارتش سوریه و ایران و روسیه سپر دفاعی ساخته. حکومت ترکیه، در آن سوداست که پیوند بین یگانهای مقاومت خلق و زنان و مردان مسلح و میلیس را قطع کند، مرزها را تا دهها کیلومتر به فضای خالی از حضور مردم و نیروهای مقاومت برای خویش امن سازد، تا با فراغ بال سراسر روژآو و کل شمال و شرق سوریه را به اشغال درآورد و منکوب سازد.

اینک وظیفه هر انسان آزاده، جنبش سوسیالیستی ، سازمان ها، حزب ها و نیروهای سوسیالیست و کمونیست و آزادیخواه است که به هرگونه  به پشتیبانی از توده های به پاخاسته و جنبش مقاومت این سرزمین در محاصره و  رویاروی با فاشیسم ترکیه، حکومت های جمهوری اسلامی، سوریه و عراق و روسیه ووو ایستادگی می کنند برآیند. این بسیج، تهاجم و توطئه فاجعه بار را تنها با پشتیبانی  انترناسیونالیستی وهمبستگی بین المللی می توان بازدارنده شد و گرنه با دخالتگری به ویژه آمریکا در پوشش میانجی، این جنبش پیشرو  و توده های امیدوار و الگوی خصلت های انقلابی، به خون کشانیده خواهند شد. و شعارهای «ضدامپریالیستی» مجازی، همچنان، روی کاغذها موریانه خواهند خورد و یا در فضای مجازی در مجاز هم نخواهند ماند.

عباس منصوران

دیرک / روژآوا  25 ژولای 2019