روزی نیست که گزارشهای تکاندهنده ای از حوادث محیط کار در ایران انتشار نیابد. مطابق آمارهائی که از سوی سازمان تامین اجتماعی منتشر می شود، سالانه بطور متوسط بین 1500 تا 2000 کارگر در نتیجه حوادث مستقیم محل کار جان می بازند و دهها هزار نفر زخمی می شوند و از کار می افتند. این یکی از جبهه های جنگ ناپیدای واقعی است که بین طبقه کارگر و سرمایه داران و دولت در عرصه کار و تولید در جریان است. در این جنگ نابرابرکارفرمایان و دولت نه تنها تلفات جبهه کار را نابرابر گزارش نمیکنند، بلکه آنها را پنهان میسازند. اداره کار هم فقط صدمات و تلفات کارگران بیمه شده ای را منتشر میکند که امکان پنهان کردن آنها وجود نداشته است. بنابراین آنچه که از طریق خبرگزاریهای رسمی در این مورد منتشر می شود، به هیچ وجه نمی تواند تمام واقعیت دردناکی باشد که در جریان است. هم چنین در ایران هرگز آمار دقیق و مستندی از شمار کارگرانی که بدلیل آلودگی محیط کار و بیماریهای ناشی از آن جانشان را از دست میدهند و یا معلول میشوند، وجود ندارد.
آمارهائی که بطور رسمی در این زمینه منتشر می شوند به هیچ وجه قابل اتکاء نیستند. به عنوان مثال حوادثی که برای کارگران افغانستانی روی می دهد در هیچ جا ثبت نمی شود. از آمار جانباختن کولبران سخنی به میان نمی آید. حوادثی وجود دارند که در محل بین کارگر و کارفرما و خانواده کارگر جانباخته،به نوعی و یقینا به زیان کارگر حل و فصل می شوند و سابقه آن نیز در هیچ جا ثبت نمی شود. با وجود این، همین آمارها هم نشان می دهند که میزان تلفات محیط کار در ایران مرتبا رو به افزایش است. مطابق همین آمارهای نیم بند سالیانه به طور متوسط سی هزار مورد حوادث کار در ایران ثبت میشود. در این آمار مرگ زودرس،تدریجی و خاموش، کارگرانی که در اثر کار در محیطهای آلوده نظیر پتروشیمی، معدن، نفت و غیره کار می کنند و غالبا به بیماریهای تنفسی، خونی و گوارشی، پوستی و پیری زودرس، سرطان و غیره دچار می شوند، نادیده گرفته شده است.
سه منبع اصلی این گزارشها عبارتند از: سازمان های تامین اجتماعی ، آتش نشانی و پزشکی قانونی .اما سازمان تامین اجتماعی تنها حوادثی را ثبت می کند که برای بیمه شدگان در محیط کار اتفاق افتاده باشد. سازمان آتش نشانی نیز فقط آن دسته از سوانح را ثبت می کند که درمقطع زمانی وقوع شان به خود این سازمان احاله می شوند و سایر موارد را پوشش نمی دهد . پزشک قانونی هم لیست آماری ویژه منتشرنمی سازد ، مگر در ارتباط با درخواست معینی از جانب ارگانهای رسمی.حوادث ثبت شده از جانب سازمان تامین اجتماعی هم در حالی است که بنا به گفته علی مظفری مدیرکل بازرسی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی،”تنها 14 ملیون از نیروی کار ایران مشمول قانون کار می شوند”که قاعدتا بایستی تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی قرار داشته باشند. حتی با قبول این حساب هم رقمی حدود یازده میلیون کارگر از شمول قانون کار و تامین اجتماعی خارج هستند. و در نتیجه حوادثی که برایشان اتفاق می افتد در هیج جائی ثبت نمی شود.
اگر در نظر بگیریم که مطابق جدید ترین آمارهای سازمان جهانی کار 7500 کارگر در روز در نتیجه حوادث کار و آلودگی های محیط کار ،جان می بازند،هم چنین اگر درنظر بگیریم که ایران از لحاظ ایمنی محیط کار در رده 102 جهانی قرار دارد، در این صورت می توان تصور کرد که چه میزان از کارگران در اثر حوادث محیط کار و بیماریهای ناشی از محیط کار در ایران جان خود را از دست می دهند.
واقعیت این است که کارفرمایان از سر سودپرستی و حرص و آزی که دارند، نه تمایلی به بهبود امنیت محیط کار کارگران دارند و نه نگران از دست دادن آنان در نتیجه رویدادهای محیط ناامن کار می باشند، آنان حتی این نگرانی را هم ندارند که کارگرانی از بیم جان شغل شان را رها کنند. چون می دانند که خیل بیکاران در میادین کار و پشت در کارخانه ها و کارگاه هایشان صف کشیده اند و هر آن که اراده کنند می توانند کارگران دیگری را به اسارت بگیرند و در همان محل و محیط غیر استاندارد و ناامن کار، هر کار شاقی را به آنان تحمیل کنند
در چنین شرایطی این خود کارگران هستند که باید به فكر خویش باشند و با مبارزه متشکل خود کارفرمایان و دولت را وادار به تأمین امنیت محیط کار بنمایند. تأمین ایمنی محیط کار هم مثل هر مطالبه دیگری تنها به ضرب مبارزه به سرمایه داران و دولت حامی آنان تحمیل می شود.