سرانجام پس از هیجده ماه گفتگوهای پنهان و آشکار توافق نامه به اصطلاح صلح بین ایالات متحده آمریکا و طالبان در روز شنبه دهم اسفند، بیست و نهم فوریه در دوحه پایتخت قطر امضاء شد. توافقنامه از سوی “زلمی خلیل زاد” نماینده ویژه آمریکا برای “صلح” افغانستان و از جانب طالبان مسئول دفتر سیاسی و معاون طالبان با حضور وزیر خارجه آمریکا و وزرای خارجه و نمایندگان ویژه بیش از سی کشور امضاء شد. در این میان نماینده دولت به اصطلاح رسمی و قانونی افغانستان حضور نداشت. و البته همین نکته نشان میداد آنچه را که سالها تحت عنوان دولت رسمی و قانونی افغانستان می نامیدند، مترسک و یا دست نشانده ای بیش نبود و البته راز پنهانی نبود که قدرت حکومتی اش از مرزهای کابل فراتر نمی رفت.
طبق این توافقنامه آمریکا متعهد است که در مدت 135 روز از زمان امضاء قرارداد، تعداد نیروهای نظامی خود را از 14 هزار به 8 هزار و ششصد نفر کاهش دهد. در مقابل طالبان هم متعهد شده است که از حملات تروریستی از خاک افغانستان به نیروهای آمریکا ممانعت به عمل آورد. مضافا اینکه دولت افغانستان باید پنج هزار نفر از زندانیان طالبان را آزاد نماید و طالبان نیز یکهزار نفر از اسیران جنگی را از زندانهایش آزاد سازد. هرچند که “اشرف غنی” رئیس جمهور افغانستان اعلام کرد که “رهائی زندانیان طالبان جزء صلاحیت آمریکا نبوده و از صلاحیت حکومت افغانستان” است ولی او خود بهتر از هر کسی میداند چاره ای جز گردن گذاشتن به توافق آمریکا و طالبان ندارد. هر چند که قرار است مذاکرات بین طالبان و دولت افغانستان که تحت عنوان “مذاکرات بین افغان” از آن نام برده میشود در 29 اسفند برابر با دهم ماه مارس آغاز شود، ولی هنوز هیأتی از جانب “جمهوری اسلامی افغانستان” جهت مذاکره با طالبان که از آنها در توافقنامه تحت عنوان “امارت اسلامی” نام برده شده، تعیین نگردیده است. پسوند و پیشوند اسلامی در نام طرفین مذاکره کننده از هم اکنون نشان میدهد که بعد از هیجده سال حضور نظامی امپریالیسم آمریکا و متحدینش در افغانستان چه نوع دولتی قرار است نصیب مردم افغانستان شود.
وزیر خارجه آمریکا در سخنرانی خود در جریان امضاء توافقنامه گفت ” طالبان باید به تعهدشان وفادار بمانند و رابطه اشان را با القاعده قطع کنند. طالبان ثابت کرده است که اگر بخواهد میتواند خشونتها را کاهش دهد ” و اینگونه است که به سادگی تمام بوق و کرناهای هیجده ساله در مورد تروریست بودن طالبان خاموش شده و آنان تبدیل به نیروی کاهش دهنده خشونت میشوند. بیجهت نیست که مسئول دفتر سیاسی طالبان نیز مدعی میشود “ما به عنوان یک قدرت نظامی و سیاسی با همسایه ها و جهان رابطه خواهیم داشت. امروز روز مهم و بزرگی است و مردم افغانستان شاهد تأمین یک صلح پایدار، امنیت دائمی و استقلال در کشور خواهند بود.” همه این لفاظی ها البته برای مردم افغانستان طنز تلخی است که به بهای جان صدها هزار نفر و پاره شدن تمام شیرازه جامعه تمام شده است. چه آنزمانی که امپریالیستهای آمریکائی برای بیرون راندن روسها از افغانستان، دهها هزار جهادیست های اسلامی را تعلیم داده و روانه افغانستان کردند، چه زمانی که بعد از خروج روسها، افغانستان به میدان تاخت و تاز همین جهادیستها و آموزشگاه تربیت تروریستهای اسلامی تبدیل شده بود، چه زمانی که همین جهادیستها مغلوب طالبان شده وجای خود را به آنان دادند و چه زمانی که در سال 2001 امپریالیستهای آمریکائی همراه با متحدین غربی شان خاک افغانستان را به توبره کشیده و” آزادسازی ” کابل را از چنگ طالبان اعلام کردند.
کافی است نگاهی به بیلان حضور نیروهای امپریالیسم آمریکا و متحدینش در طول هیجده سال گذشته بیفکنیم تا تنها بخشی از هزینه های انسانی ومالی این جنگ ارتجاعی برملا شود. طبق اسنادی که سال گذشته منتشر شدند، در این جنگ هیجده ساله حدود چهل هزار نفر غیر نظامی و نزدیک به یکصد و پانزده هزار نفر نیروهای دولتی افغانستان، گروههای متفاوت تروریستی، نیروهای آمریکائی و ناتو ، بیش از چهارصدنفر فعال حقوق بشری و بالاخره شش صد وهفت خبرنگار کشته شده اند. این جنگ برای آمریکا نزدیک به هزار میلیارد دلار یعنی معادل صد برابر تولید ناخالص داخلی افغانستان هزینه برداشته است. و البته در همبن مدت افغانستان به بازار سیاه مواد مخدر تبدیل شده و چیزی در حدود هشتاد درصد از تریاک جهان را تولید میکند. و همه این هزینه ها گویا برای به اصطلاح رهائی مردم افغانستان و بویژه زنان بوده است.
آگر آزاد سازی ویتنام توسط یک جنبش رهائیبخش و به زانو درآوردن قدرتمندترین نیروی امپریالیستی جهان و در میدان نبرد و رشادتها و قهرمانیهای رزمندگان ویتنامی انجام گرفت، اینجا دیگر صحبتی حتی از یک نیروی سکولار بورژائی نیست. این به اصطلاح آزادی کابل در دل یک توافقنامه بین یک جریان امپریالیستی و یک جریان تروریستی و به غایت ارتجاعی اسلامی انجام میگیرد. قربانیان این توافقنامه قبل از همه زنان افغانستان خواهند بود. همانهائی که گویا برای آزادیشان، افغانستان به میدان تاخت و تاز نیروهای امپریالیستی و تروریستی اسلامی تبدیل شد. اکنون قرار است همین تروریستهای اسلامی، همین مومیائیهای برآمده از تاریکترین حفره تاریخ، صلح و آرامش را برای مردم افغانستان بیآورند. گفته میشود در بیش از دوهزار و پانصد مدرسه در پاکستان کسانی آموزش میبینند که به جنگ افغانستان فرستاده شدند و اینان همان نیروهای ذخیره طالبان هستند که فرصت را برای جولان در افغانستان مغتنم شمرده و قبل از همه قربانیان خود را از میان زنان انتخاب خواهند کرد. حتی گفته میشود ناراضیان توافقنامه آمریکا و طالبان در حال پیوستن به داعش هستند و همه اینها آن دورنمای فلاکت باری است که امپریالیستها و طالبان در سایه توافقنامه خود برای مردم افغانستان ترسیم میکنند.
در این میان بدون تردید رهائی مردم افغانستان تنها میتواند از طریق یک “نه ” بزرگ به تمام این صف آرائی ارتجاعی واقعیت یابد. همان “نه” ای که اکنون مردم در عراق علیه اشغالگری آمریکا، علیه حضور نظامی جمهوری اسلامی و علیه تمام دستجات مذهبی و مافیا های عشیرتی، از نزدیک به شش ماه گذشته در خیابانها ومیادین فریاد میزنند.