هیرش مجیدنیا
در طی هفته اخیر خبر محاکمه فعال کارگری اسماعیل بخشی و سپیده قُلیان و اعضای هئیت تحریریه نشریه گام، که دو نفر از این رفقا در حال اعتصاب غذا هستند، و توسط حکومت جنایتکار جمهوری اسلامی به بیدادگاه اسلامی فرا خوانده شده اند در شبکه های اجتماعی پخش شده است. و دیروز این فعالین کارگری و جوانان شریف و آزادیخواه در بیدادگاه رژیم اسلامی با ریاست قاضی مُقیصه ” ناصریان” با همان سبک و سیاق دادگاه های اسلامی!!! که چهل سال است سوسیالیست ها، آزادیخواهان و انقلابیون را به مسلخ می کشد، برگزار شد. برای هرکسی که غبار توهم و خودفریبی چشمانش را در برابر این تصویر خونین و ضد انسانی که بنام دادگاه و محکمه، در ایران صورت میگیرد نپوشانده باشد، قادر به مشاهده این روند نا انسانی سیطره سود پرستی و ائتلاف کارفرمایان نیشکر هفت تپه و زالو های سیری ناپذیر عرصه سود و استثمار که به یاری قوانین شنیع اسلامی، با یاری چماق قانون! و متهم کردن و شکنجه انسانها به جرم ابتدایی ترین حق آنها، یعنی اعتراض و مبارزه برای تغییر، و تشکل یابی کارگری و آزادی بیان و اندیشه را که اکنون با محاکمه در بیدادگاه های حکومت اسلامی و آن هم با ریاست کسی مثل “محمد مقیصه” مشهور به “ناصریان” که جلاد و دادیار، شکنجه گر و قاتل قتل عام زندانیان سیاسی در دهه شصت و بصورت مشخص بنا بر اسناد موجود و شهادت بازماندگان و جان به در بردگان هولوکاست اسلامی در دهه شصت و تابستان خونین ۱۳۶۷ بود و همان رسالت و کاریر جنایتکارانه خود را اکنون به انجام می رساند. هر چند که دستگاه دادگستری و کلیت قوانین حکومت سرمایه داری اسلامی ایران از نگهبان ورودی دادگاه گرفته تا سایر کارمندان و قاضیان جنایتکار این مجموعه مشترکا در جرم و تداوم جنایت و تحمیل این چارچوب خونین و سراپا تعفن و پوسیدگی قوانین بر جامعه شریک هستند. قوانینی که در دادگاه های غیر علنی به مثابه شکنجه های “دستگاه قانون” در نوول ” گروه محکومین” اثر “فرانتس کافکا” ، با سوزن های تبصره ها و بندها و قوانین جنایتکارانه دیگر بر جسم و روان جامعه کوبیده میشود.
سوال واقعی بدور از احساسات ایده ئالیستی و صرف حرف زدن برای اینکه چیزی گفته باشیم این است که چرا همچنان این حکومت جنایتکار این روند سرکوب و پرونده سازی و شکنجه و سناریو سازی را با فراغ بال انجام میدهد؟ حداقل توجیهات دم دستی که در اینگونه موارد از جانب بخشی از فعالین سیاسی اپوزسیون، صورت میگیرد، تکراراین کلیشه “حجم سرکوب و خفقان” از جانب حکومت است که گویا علت العلل این اوضاع است. این تنها بخشی از حقیقت است و بخش دیگر روند بی تفاوتی سیاسی طیف و قشر خرده بورژوا و همسو با حکومت اسلامی و رسوخ اخلاقیات و افق و دورنمای سیاست زده این طیف به عنوان سبک زندگی! در جامعه ایران و این سو تر روند فرسایشی و زیادی عمر کردن حکومت جنایتکار اسلامی و عدم انتقال تجربه نسل مبارز و انقلابی ۵۷ به نسل جوان و کنار آمدن بخشی از اپوزسیون چپ و کمونیست با فعالیت های جانبی و صرفا” آکسیونیستی (البته با ارفاق)” است که مجموعا این تصویر و پازل اضداد را تشکیل میدهد.
این نقد و تلنگر قبل از هر چیز همگی ما خانواده چپ را در بر میگیرد. تعدادی تنها با محکوم کردن و یا صرفا امضا جمع کردن که بیان ضمنی مخالفت است، نسبت به این مسائل و جنایات بی شمار حکومت اسلامی بسنده میکنند. اما امضا جمع کردن خطاب به که؟ و در طی چه پروسه شفاف و مشخص و کدام مکانیسم عملی برای شروع یک اعتراض سازمان یافته و پیوند دار با جنبش های اعتراضی در داخل در مقابل آن قرار است این سازمان یابی یا سازمان دهی را شکل دهد؟ جدای از اینکه انتظار صرفا، شعاری و خود توجیه گر این قبیل فعالیت ها که متاسفانه بخشی عمده از فعالیت های ما را در بر میگیرد، محور فعالیت های عمده ما را تشکیل میدهد.
این توقع از روند محاکمه در قوانین سرمایه داری اسلامی ایران بمانند انتظاری است که کارکتر مرد دهاتی در داستانک “جلو قانون” کافکا از نگهبان جلو ساختمان قانون و کورسوی امیدی که از این مدخل فریب و تحمیق سو سو میزند، برای حق خودش دارد. انتظاری که جسم و روحش را به تحلیل میبرد اما قانون و دستگاه جهنمی آن پابرجا می ماند. این تصویری گروتسک و سیاه نمایی نیست ، برای رسوخ به این دیوارها و قوانین و زیر و رو کردن آن به پتانسیل زنده و نیروی آگاهی، اتحاد و سازماندهی جدی جنبش های اعتراضی-طبقاتی نیاز است.
صرف بسنده کردن به تبیین رویدادها و حجم وسیع جنایات مداوم حکومت اسلامی، حداقل در خارج کشور و میدان دادن برای تاخت و تاز و ژست های دیپلوماتیک این جنایتکاران اسلامی، میدان را برای هر چه بیشتر جنایت کردن برای آنها باز تر میکند. جمهوری اسلامی با این محاکمه و دادگاهی قبل از هر چیز میخواهد پیامی را به طبقه کارگر و مبارزین جنبش اعتراضی بر علیه سیستم نکبت اسلامی بدهد و جامعه را مرعوب کند. انتخاب جنایت کار ترین قاضی برای این پرونده محاکمه فعالین هفت تپه و همه کارگران معترض در طی اعتراضات واعتصابات نیشکر هفت تپه و دوستدارانشان و محاکمه تمامی طبقه کارگر توسط قوانین ضد کارگری جمهوری اسلامی است. این روند و محاکمه ها نه نشانه قدرقدرتی، و قدرت حکومت اسلامی بلکه نشانه ضعف جنبش ما است. بایستی بر هر طریق ممکن افکار عمومی جهان، انسانهای شریف و وجدان های بیدار را از این محاکمات جمهوری اسلامی آگاه ساخت و برای آزادی این رفقا تلاش کرد. انتظار از حکومت های سرمایه داری که تابع منافع دیپلوماتیک و اقتصادی خود هستند، انتظار بیهوده ای است. بایستی خطاب به اکثریت مردم جهان و طبقه کارگر این حقایق دهشتناک طبقاتی را یاد آوری کرد تا فراموش نکنیم که سلطه سود و سرمایه و مذهب چه جهنمی برای انسان ساخته است. این عزیزان و خانواده هایشان را نبایستی تنها گذاشت. تنها با اعتراض و تجمع وسیع میتوان این روند جنایتکارانه محاکمه این عزیزان را متوقف کرد و برای آزادی شان حکومت را زیر منگنه اعتراضات وسیع درداخل و خارج کشور قرارداد. تجربه جهانی و انترناسیونالیستی کارگران از محاکمه، و پرونده سازی وتیرباران رهبران جنبش کارگری از قبیل ” ساکو و وانزتی، و بعدها جو هیل و فعالین دیگر” توسط کارفرمایان و قانون سرمایه و اعتراضاتی که در دفاع از این فعالین کارگری توسط کارگران و مردم آزاده درسراسر جهان و بالاخص آمریکا در آن مقطع صورت گرفت را میتوان مقایسه کرد با امکانات وسیعی که در دنیای کنونی برای خبر رسانی موجود است با امکانات محدودی که در اوایل قرن بیستم دراختیار این فعالین چپ و سوسیالیست بود. عنصری که در این میان قابل تعمق است میزان تعهد، جدیت و احساس مسئولیت در قبال هم طبقه ای هایمان است.
اگر جنایات و قتل عام تابستان ۶۷ با تقیه و خُدعه اسلامی خمینی و هیئت مرگ در زندانها و با گورهای دستع جمعی در گورستان های گمنام و خاوران ها صورت گرفت و جامعه ازابعاد وسیع آن بی خبر بود، اکنون بعد از ۳۰ سال اینبار همان محاکمه ها و همان جنایتکاران با وقاحت تمام میخواهند نسل معترض دیگری را با محاکمه این فعالین خوشنام جنبش کارگری سرکوب و مرعوب کنند. سکوت در مقابل این جنایات حکومت اسلامی به عُمر این سیستم جهنمی اسلامی می افزاید.
چاره رنجیران وحدت و تشکیلات است.زنده باد همبستگی انترناسیونالیستی کارگران.
هیرش مجیدنیا
آگوست ۲۰۱۹