باطلاع میرساند که پنجمین پلنوم کمیته مرکزی کۆمەڵەمنتخب کنگره هیجدهم در روز های شنبه و یکشنبه ۱۲ و ۱۳ خرداد ماه ۱۴۰۳ برابر با اول و دوم ژوئن ۲۰۲۴، باشرکت اعضاء کمیته مرکزی کومه له و حضور اعضایکمیته مرکزی موقت حزب کمونیست ایران و اعضاء کمیتهخارج از کشورحزب و جمعی از کادرهای حزبی
برگزارگردید.
پلنوم با سرود انترناسیونال و یک دقیقە سکوت به یادرفقای بنیانگذار کۆمەڵە یدی
بیگلری و محمد حسینمردابیگی، که در فاصله دو پلنوم درگذشتند، و همه جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم، کار خود را آغازکرد. دستور جلسات این پلنوم عبارت بودند از:
گزارش سیاسی و تشکیلاتی کمیته رهبری به پلنوم،مسائل مربوط به برگزاری کنگره ۱۳ حزب کمونیست ایرانو تقسیم کار درونی کمیته مرکزی کۆمەڵە.
گزارش سیاسی شامل نگاهی به مهمترین تحولات منطقه ای، روند های اصلی در اوضاع سیاسی ایران، اوضاعسیاسی کردستان، اولویتهای این دوره ما در کردستان بود.
در زمینه اوضاع منطقه ای گزارش بر دو مسئله جنگ غزه و جنگ دولت ترکیه بر علیه مردم در کردستان سوریه ( روژآوا) متمرکز بود. در جنگ غزه دولت اسرائیل علیرغم ۸ ماه حمله وحشیانه به غزه و نسل کشی آشکار مردم فلسطین، نتوانسته است اهداف نظامی خود را متحقق کند. در عین حال این رژیم اکنون در نزد افکار عمومی از همیشه منفور تر و منزوی تر شده است. گزارش تاکیدنمود که حکم «دیوان کیفری بین المللی» برای دستگیریبنیامین ناتان یاهو، یوآ گالانت و اسماعیل هنیه و یحییسنوار، یک دست آورد بشریت مترقی و اوج رسوائیدولت جنایتکار اسرائیل است، اما در همان حال این حکمهم نشان می دهد که حماس و جهاد اسلامی هم به عنوان جریانات واپس گرا و بنیادگرای اسلامی به هیچوجه نماینده آرمان عادلانه مردم ستمدیده فلسطین نیستند.
در مورد جنبش روژآوا گزارش ضمن محکوم کردن جنایات دولت ترکیه در کردستان سوریه تاکید نمود در شرایطیکه دولت آمریکا برای تامین منافع خود همراهی با دولت ترکیه را بر حمایت از مردم روژآوا ترجیح میدهد، در شرایطی رژیم بشار اسد با فریب و توطئه تلاش می کند در همراهی عملی با دولت ترکیه این جنبش را به شکستبکشاند، در چنین شرایطی تنها حامیان واقعی جنبش روژآوا، مردم مبارز در منطقه و آزادیخواهان جهان هستند. حمایت و پشتیبانی همه جانبه از مردم آزادیخواه و حق طلب کردستان سوریه برای تامین حق تعیین سرنوشت خود یک نیاز عاجل است. در بحث پیرامون اوضاع سیاسی ایران قبل از هرچیز بر این واقعیت تاکید شد که شرایط عمومی در ایران بگونهای است که نوعی تغییر در حاکمیت رژیم اسلامی بر ایران اجتناب ناپذیر شده است. جمهوری اسلامی با شیوه های تاکنونی فریب و سرکوب نمی تواند حکومت کند و به هیچ درجه ای از توهم توده های وسیع مردم هم متکی نیست. گرانی و بیکاری و تورم و شرایط فلاکت بار اقتصادی کارد را به استخوان رسانده و کاسه صبر مردم را لبریز کرده است. بطوریکه امروز وضع اقتصادی مردم با هیچ دوره ای از حیات این رژیم قابل مقایسه نیست.تداوم این وضعیت برای مردم غیر قابل تحمل شده است.رژیم قادر به هیچ گونه اصلاحی در امور زندگی مردمنیست و در عین حال هر گونه عقب نشینی در برابر خواسته های مردم را برای حفظ موجودیت خود خطرناکمی داند.
پایه حمایتی رژیم در میان هواداران تا دیروزش بسیارکوچک شده است و هسته اصلی قدرت از فرط بدگمانی و نگرانی برای بقا، هر روز بخشی از اطرافیان خود تصفیهو یا آنها را از دایره قدرت دور می کند. تصفیه شده ها موضع کلامی تعرضی تری در مقابل خامنه ای و اطرافیان نزدیکش در پیش گرفته اند. در چنین شرایطی دو روند به موازات هم در حال شکل گیری هستند:
اول: روند رشد و تکامل پروسه انقلاب برای تغییراتاساسی در ساختار قدرت سیاسی و در مناسبات اجتماعی، دوم: روند بورژوا لیبرالی که می خواهد بدون توسل به انقلاب نظام سرمایه داری ایران را از دام رژیم جمهوری اسلامی، به عنوان یک رژیم نامتعارف بورژوائیرها سازد. این دو روند هر دو از پایه اجتماعی، نیرو، برنامه، استراتژی و ابزار های ویژه خود برخوردارهستند.
پایه اجتماعی روند نخست، مردم کارگر و زحمتکش، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، مردم خواهان آزادی ،زنان و جوانان به جان آمده از دست رژیم هستند . تنها تغییرات اساسی در روابط مالکانه تولید و مناسباتاجتماعی می تواند رفاه و آزادی و برابری که آرزو و هدف ذاتی کارگران و اکثریت مردم است را برآورد سازد. استراتژی این روند بر آگاهی، مبارزه، سازمان و رهبریمتکی است. رشد و تکامل این پروسه در همه این زمینه ها کاملا قابل مشاهده است. خیزش دیماه ۱۳۹۶ یک جهش اساسی در اگاهی و شناخت توده های مردم از این رژیم بود. صندوق رای، اصلاح رژیم و توهمات دیگر رنگباختند، در خیزش آبان۱۳۹۸ اشکال آگاهانه تری از تاکتیک و سازمانیابی توده ای را در رویاروئی با رژیم شاهد بودیم.
۱۴۰۱ در انقلاب ژینا یک برنامه اثباتی که چکیده آندر شعار زن، زندگی، آزادی، بود، مقبولیتاجتماعی یافت. انقلاب ژینا در پیوستگی جنبش هایاجتماعی تداوم یافت. انقلاب ژینا از یک سو به تغییراتاجتماعی مهمی در زمینه مقام و موقعیت زن در جامعه مردسالار منجر شد و از سوی دیگر بحران حاکمیت رژیم را تشدید نمود. در نتیجه پیشرفت های آتی این روند، نیروهای پیشرو جامعه رو می آیند، چپ اجتماعی در قالب سازمانها ی توده گیر، شبکه ها، أحزاب چپ و غیرهوارد عرصه های نبرد سرنوشت ساز می شوند، توازن قوا قدم به قدم به نفع خود جبهه مردم تغییر خواهد کرد، بحران حاکمیت و قدرت سیاسی را حادتر خواهد شد، همه اینها نهایتا می تواند به یک انقلاب رهایی بخش منجر شود، این روند در سند استراتژی حزب کمونیست ایران در خطوط کلی ترسیم شده است.
اما این روند تا حصول نتیجه نهائی و دست یابی به اهداف خود چه مدت طول می کشد به دقت قابل پیش بینی نیست، اما روندی موجود و انکار ناپذیر است و همین موجودیت واقعی است که طیف وسیع اپوزسیونبورژوائی و حتی خود رژیم حاکم را به تکاپو برای چارهجوئی واداشته است. تا آنجا که به رژیم مربوط می شود فشار بر زنان برای حفظ آخرین پایه های اجتماعی مرد سالاری، سیاستی آگاهانه است برای حفظ آخرینخاکریزهای مقاومت در مقابل انقلاب رهائی بخش آتی.
روند دوم – روند بورژوا- لیبرالی یا نئو لیبرالي ،
ماتریال این تغییر قبل از هر چیز در درون رژیم مهیا شده است . طی سالها با گذشت زمان وفرسوده شدن نسل قدیمی ، نسل جوانتری رو آمده است که نه به تعلقاتایدئولوژیک، بلکه به منافع مادی و ثروت و سامانی که به آن دسترسی دارد، می اندیشد. ریزش و تصفیه های پیدر پی از جمله «اصلاح طلبان» درونی رژیم به همراهنسل جوان مدیران سپاه و ارتش در پشت صحنه، آقا زاده های درگیر در پروسه تولید، ماتریال تغییر رژیم از درون را بوجود آورده اند. این جریان موجودیت واقعی و نفوذخود را در جریان خیزش موسوم به جنبش سبز نشان داد. دولت آمریکا و دولتهای غربی به این روند امید بسته اند و آشکار و پنهان از آن حمایت می کنند. اپوزسیونهای پرو غرب خارج کشور نیز به همین روند دل خوش کرده اند و در جستجوی یافتن جای پائی برای خود در درون آن هستند.
در مورد وضعیت سیاسی در کردستان، گزارش بر وجود روحیه مبارزاتی بالای مردم تکیه نمود. جامعه کردستان در مقابل فشارها و تهدیدات و بگیر و ببند های جمهوری اسلامی مرعوب نشده است. مبارزات مردمی در اشکالمدنی و توده ای ادامه دارد و فعالین این عرصه مدام آزموده تر و با تجربه تر می شوند. فعالیتهای مدنی در اشکال مختلف جریان دارد. دادخواهی خانواده هایجانباختگان، پیشتاز جنبش دادخواهی در ایران است، متشکل شدن در انجمن های صنفی کارگران و معلمان، متشکل شدن برای دفاع از محیط زیست، مبارزه برای گسترش آموزش به زبان مادری، فعالیتهای هنریسازمانیافته در زمینه های موسیقی، تئاتر و ادبیات، اشکال دیگر مبارزات مدنی در کردستان هستند . به این اعتبار جنبش کردستان از جمله جنبشهای پیشتازاجتماعی در ایران است و همانگونه که جرقه انقلاب ژینا در کردستان انقلابی زده شد و سراسر ایران را فرا گرفت،اکنون نیز نقش جامعه کردستان در تعمیق و پیشبردانقلاب ژینا در اشکال مبارزاتی نوین انکار ناپذیر است.
گزارش تاکید داشت از آنجا که کردستان تا حدود زیادییک جامعه تحزب یافته است، از اینرو به طور طبیعیخوب و بد احزاب دارای پایه اجتماعی، مواضع و سیاستهای آنها، بر این جامعه تاثیر می گذارد. به عنوان مثال به دو نمونه از سیاستهای زیانبار باید اشاره کرد:هر سیاستی که به همبستگی مبارزاتی مردم کردستان با مردم هم سرنوشتان خود در سطح ایران لطمه وارد نماید، هر سیاستی که به تفرقه و نفرت ملی بویژه در مناطقیکه مردم کرد و غیر کرد، در جوار هم زندگی می کنند، دامن بزند، با روح جنبش عدالت خواهانه و پیشرو مردم کردستان ناسازگار است و باید طرد و افشاء شود.
گزارش سیاسی در ادامه در کنار وظایف روتین به تاکید بر چند مورد از اولویتهای کومه له در این دوره پرداخت:
اول، پشتیبانی، تقویت و شرکت در مبارزات مدنی جاری، دوم، تحکیم سازمان حزبی ، سوم گسترش تشکل هایتوده ای ، چهارم ،فراهم کردن ملزومات عملی ادامه کاریتشکیلات علنی کومه له در اقلیم کردستان.
در زمینه جنبشهای مدنی، گزارش تاکید نمود که تنها از طریق مبارزات علنی و مدنی و توده ای است که مردم قادر خواهند بود هم شرایط زندگی خود را بهبودببخشند و هم ملزومات پیشروی خود به سوی پیروزینهائی را فراهم سازند. مردم به نیروی خود آزاد می شوندو نیروی آنها در حرکتهای جمعی آنها با استفاده از همه ظرفیت ها و امکانات موجود متجلی می شود. مردم رانباید منتظر ظهور قهرمانانی نگه داشت که گویا با ورود فردای خود، پیروزی را در طبق زرین به آنها هدیه می کنند.
در زمینه سازمانیابی حزبی گزارش بر لزوم بازبینیسیاست سازماندهی ما وانطباق خلاقانه آن با شرایطجدید، تاکید نمود. در این زمینه گفته شد که استقلال شبکه های فعالین که به شکل پیچیده ای در هم تنیدهشده اند، باید به رسمیت شناخته شود. کادر پروری در درون این شبکه ها از طریق وسائل ارتباط جمعی و شبکههای اجتماعی انترنتی انجام بگیرد. گزارش تاکید نمود که روشن کردن ابعاد مختلف و عملی سیاستسازماندهی ما بایستی در اولویت کار کمیته مرکزی کومه له باشد.
در مورد سامانیابی توده ای گزارش پلنوم تاکید نمود که طی سالها علیرغم وجود دیکتاتوری و سرکوب تشکلهای توده ای در کردستان در اشکال متنوعی ظهور کردهاند. در ادامه این روند از ایجاد هر تشکلی که نیرویجمعی را در جهت تحقق اهداف روا و انسانی و تامین نیازهای برحق أعضاء آن به کار بیاندازد، باید استقبال کرد. اما گزارش ضمن یاد آوری اشکال شناخته شده و سنتی تشکل های توده ای، به تجربه شکل گیری نوعی از سازمانهای احتماعی در کردستان اشاره داشت که عملانقش مهمی در نشان دادن چهره پیشرو جنبش کردستانداشته اند. برای نمونه شبکه هائی که در هنگام بلایایمانند زلزله و سیل و کرونا شکل گرفته اند و نیروی جمعیرا در جهت تخفیف آلام مردم سازمان داده اند. شبکه هائیکه در جریان انقلاب ژینا به یاری زخمی ها می شتافتندو امکانات مداوا و امر پنهان کردن آنها از چشم دشمن را فراهم می کردند، شبکه مادران دادخواه، مادران صلح و غیره.
اخرین بخش گزارش در زمینه اولویتهای ما در این دوره به فراهم کردن ملزومات عملی ادامه کاری تشکیلات علنیکومه له در اقلیم کردستان پرداخت. در این زمینه گزارش تاکید نمود که اولویت ما ادامه کاری حضور سیاسی در اقلیم کردستان است. در این زمینه گفته شد که اگر اینحضور سیاسی در کشورهای اروپائی و کانادا و بسیاریکشورهای دیگر جهان امکان پذیر است، این ضرورت و امکان در این منطقه به دلایل مختلف قاعدتا دوچنداناست. زیرا مردم در کردستان ایران و عراق به عنوان دو بخش از یک ملت، هم سرنوشت هستند. در پیروزیها و ناکامی های همدیگر سهیم اند. رابطه اجتماعی وسیعیبین مردم در دو سوی مرز وجود دارد. دهها هزار کارگرسالیانه برای کار از کردستان ایران به اقلیم کردستان می آیند. هزاران کولبر زحمتکش از طریق مبادله کالا بین دو سوی مرز امرار معاش می کنند. مراودات اجتماعی گسترده ای به طور طبیعی بین هنرمندان و روشنفکران دو بخش کردستان شکل گرفته و تا حدود زیادی نهادینه شده است. بر چنین زمینه است که تاکید نمود این سیاست رااز طریق گفتگو ، هماهنگی و توافق با حکومت اقلیمکردستان و درچهاچوب راه کارهایی عملی دنبال می کند.
شرکت فعال رفقای شرکت کننده در پلنوم، بحث های این گزارش را تدقیق و غنی تر ساخت و خطوط کلی آنرا به عنوان خط مشی سیاسی ما در دوره پیش رو مورد تائیدقرار داد.
در مبحث گزارش تشکیلاتی ، جنبههای مختلف فعالیتهای تشکیلاتی کومهله مورد بحث و بررسی قرار گرفتند. کمبودها و نقاط ضعف مشخص و راههای برطرفکردن آنها نشان داده شدند.
از آنجا که أعضاء کمیته مرکزی موقت حزب کمونیست ایران هم در این پلنوم حضور داشتند، در همین اجلاس اسناد لازم برای طرح در کنگره ۱۳ بررسی شدندو قرار و مدارهای لازم در مورد تدارک کنگره به تصویب رسیدند.
کمیته مرکزی کومه له(سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
۴ ژوئن ۲۰۲۴