خبر مربوط به پیوستن اعتصاب کارگران پالایشگاه های نفت سنگین قشم، پارس جنوبی در بوشهر و پالایشگاه آبادان به حرکت اعتراضی کارگران پالایشگاه پارسیان و پتروشیمی لامرد در استان فارس در مناطق جنوب ایران، تنها خبری نیست در میان اخبار دیگر اعتراضات کارگری که روزانه در این جا و آن جای ایران، در جریان هستند . این رویداد از آن روی مهم است که اولا، کارگران هم سرنوشت بخشهای مختلف صنایع نفت و پتروشیمی جنوب ایران، به یاری همدیگر برخاسته اند و ثانیا، این اعتصاب در کلیدی ترین بخش اقتصادی تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی اتفاق می افتد. صنعت نفت بر خلاف بخشهای دیگر صنعت و تولید که ظرفیت سودآوری خود را از دست داده اند و در آستانه ورشکستگی قرار دارند، از عرصه هائی است که مرگ و زندگی جمهوری اسلامی از لحاظ اقتصادی به آن گره خورده است. بعلاوه این صنعت به دلیل پیوند خوردن آن با منافع کمپانی های بزرگ جهانی و مشتریان جهانی فراورده های پتروشیمی، در مرکز توجه سرمایه جهانی نیز قرار دارد. تصادفی نیست که خبر اعتصاب کارگران بخشهای مختلف صنایع نفت جنوب، به سرعت در همه جهان انتشار یافت.
اعتصاب گسترده کارگران شرکت نفت و گاز و پتروشیمی در جنوب از روز چهارشنبه هشتم مرداد آغاز شده است. روز چهارشنبه پرسنل میدان نفتی آزادگان شمالی در هویزه در استان خوزستان به دلیل تعویق حقوق و عدم رسیدگی به مطالباتشان دست از کار کشیدند. در پی آنان کارگران و کارکنان پالایشگاه پارسیان و پتروشیمی لامرد در استان فارس به حرکت اعتراضی کارگران میدان نفتی آزدگان شمالی پیوستند. همزمان کارگران پالایشگاه های فازهای ۲۲ و ۲۳ پارس جنوبی کنگان و بخشی از کارگران پروژه ای آبادان دست به اعتصاب زدند. در ادامه این اعتراضات گزارش می رسد که در پالایشگاه نفت سنگین قشم در استان هرمزگان هم کارگران در اعتراض به تعویق دستمزد خود دست از کار کشیده و اعتصاب کرده اند. اکثریت کارگران در شاخه های مختلف صنعت نفت به صورت پروژه ای و با قرارداد موقت و یا حتی بدون قرارداد کار می کنند. بیش از ده ساعت کار روزانه با دستمزد ناچیز، در زیر گرمای بالای 50 درجه، نفس کارگران را بریده است.
ایلنا، خبرگزاری کار ایران درباره اعتصاب کارگران پالایشگاه نفت سنگین قشم نوشته است : ” با مقررات زدایی از قوانین کار در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و با هجوم شرکتهای پیمانکاری به گونهای که شاید بتوان گفت سه چهارم کارگران نفت و گاز طرف قرارداد با این شرکتها هستند، نه تنها در یک دهه گذشته از سطح دستمزد و مزایای شغلی کارگران نفتی کاسته شده بلکه امنیت شغلی، روانی و جانی این کارگران به سادگی در معرض خطر قرار گرفته است”. بنابر همین گزارش شرکتهای پیمانکاری در بخش نفت و گاز که یکی از سودآورترین بخشهای اقتصاد ایران است، حتی خود را موظف به رعایت قوانین و آیین نامههای ساعات کار و کاهش این ساعات به خاطر گرمای بالای ۵۰ درجه جنوب نمیدانند. هفته پیش یک کارگر به نام ابراهیم عربزاده، در پتروشیمی ماهشهر جان خود را بر اثر گرمازدگی از دست داد. در ۲۲ خردادماه هم کارگری به نام عمران روشنی مقدم در میدان نفتی یادآوران هویزه، در غرب خوزستان، پس از آنکه نتوانست دستمزد معوقهاش را بگیرد، خود را در محوطه یکی از چاههای نفت دار زد. فرماندار ماهشهر در این باره اعتراف کرده است که “کارگران ۱۲ ساعت در روز را در محل کار با تحمل گرمای طاقت فرسا حضور پیدا می کنند.”
اقتصاد سرمایه داری ایران تحت هدایت و رهبری حکومت اسلامی در بن بست کامل گرفتار شده است. سرمایه گذاری خارجی به دلیل مجازات های اقتصادی و بی ثباتی سیاسی به حد صفر رسیده است. سرمایه های داخلی به دلیل رکود بازار، بالا بودن هزینه تولید، عدم اطمینان به آینده و غیره، عمدتا به سوی بازرگانی و تجارت روی آورده اند. اکثریت مراکز تولیدی با قدمت کار دهها ساله تعطیل شده اند و یا در آستانه تعطیل شدن قرار دارند. کارخانجات و مراکز تولیدی که در اختیار دولت و سپاه پاسداران هستند، به دلیل ضعف مدیریت و فساد اداری و مالی، زیر ظرفیت خود کار می کنند. اما در این میان صنایع نفت و پتروشیمی، علیرغم همه فشارهای اقتصادی بین المللی که بر رژیم وارد آمده است، از عرصه های درآمد زائی هستند که بخش بزرگی از نیازهای کلان سپاه پاسداران و ماشین نظامی و سرکوب جمهوری اسلامی را تامین می کنند. وقوع اعتصاب های کارگری در این عرصه، اگر چه بدون پیشینه نیست، اما در این مقطع و در چنین ابعادی، با توجه به موقیت حساس آن برای جمهوری اسلامی، رویداد امیدوار کننده جدیدی در جنبش کارگری ایران است. مطالبات کارگران صنایع نفت و پتروشیمی جنوب، از نوع مطالبات بخشهای دیگر طبقه کارگر ایران است. آنها نیز مانند هم طبقه ای های خود در مراکز کارگری دیگر، خواهان لغو قراردهای ظالمانه موقت و سفید امضاء هستند، که توسط شرکت های پیمانکاری و واسطه به آنها تحمیل می شود، آنها نیز نگران بیکار شدن و امنیت شغلی خود هستند و تضمین های جدی را در این زمینه از کارفرمایان و دولت می خواهند. آنها نیز می خواهند که دستمزد آنها بطور کامل و بموقع پرداخت شود ، آنها نیز خواهان بیمه کامل درمانی و تمدید به موقع دفترچه های بیمه هستند. وحدت در خواسته ها و مطالبات، زمینه عینی مساعدی را برای پیوند خوردن بخش های مختلف جنبش کارگری فراهم آورده اند. در این شکی نیست که در صورت برقرار شدن این پیوند، در صورت هماهنگ بودن و همزمان بودن این اعتصابها و اعتراضات، جمهوری اسلامی و کارفرمایان جرات پشت گوش انداختن مطالبات کارگران را نخواهند داشت.