شهرهای افغانستان یکی بعد از دیگری به دست طالبان می افتند. نیروهای طالبان به مناطقِ مرزی و گمرکها در ولایتهای شمالی و غربی یورش برده اند و چند هزار سرباز افغانستانی به ایران و تاجیکستان گریخته اند. با آغاز خروج نیروهای آمریکا از افغانستان طالبان بر شدت حملات خود افزودند. در مدتی کمتر از یک هفته ولایتهای تخار، قندوز و بَدَخشان که با تاجیکستان مرز مشترک دارند را تصرف کردند. همزمان به شهرهای هم مرز با ایران حمله کردند و گذرگاههای مرزی اسلام قلعه و ابونصر را به کنترل خود در آوردند. شاهدان عینی گفته اند که در بسیاری از این شهرستانها هیچ جنگی صورت نگرفته است و مقامهای محلی از شهرستانها خارج شده اند. فرار مقامهای محلی از جمله فرمانداران و فرماندهانِ پلیس روحیه سربازان را نیز در هم شکسته و سربازان هم عقبنشینی کرده اند.
به محض آنکه طالبان دریافتند که ارتش آمریکا از یک طرف روند خروج نیروهای خود از افغانستان را سرعت بخشیده است و از طرف دیگر اشرف غنی و عبدالله عبدالله هم در سفر خود به واشنگتن چیزی به دست نیاوردند، طالبان چراغ سبز آمریکا را برای تصرفّ کامل افغانستان دریافت کردند. پاسخ “جو بایدن” رئیس جمهور آمریکا به سران دولت افغانستان روشن و بدون ابهام بود: “افغانستانیها خود برای آینده شان تصمیم بگیرند”! کسی نیست از آقای جو بایدن بپرسد اگر قرار است که مردم افغانستان خود برای آینده شان تصمیم بگیرند، پس طی 4 دهه گذشته آمریکا و اعوان و انصارش، در افغانستان چه می کرده اند؟ این همه گروههای وحشی و مرتجع زیر پر و بال چه قدرتی و با امکانات مادیِ چه کسانی پرورش یافتند و به جان مردم افتادند؟
پدیده هزیمتِ سربازان دولت افغانستان از جبهه جنگ هنگامی شدت گرفت که دولت بایدن عملاً به سرسپردگان خود و مقامات دولتی راه فرار از کشور را نشان داد. دولت بایدن با امضاء فرمانی برای 5 تا 6 هزار نفر از افغانستانیهائی که در بیست سال اخیر با ارتش آمریکا در افغانستان همکاری کرده اند ویزا صادر می کند و این البته همه مقامات دولت افغانستان را شامل می شود.
اگر اوضاع بر همین منوال پیش برود در آینده ایی نه چندان دور، لشکر طالبان به دروازه های کابل خواهد رسید و جنگی که در سال 2001 و به دنبال حمله تروریستی القاعده به ساختمانهای تجارت جهانی و پنتاگون در آمریکا بر علیه طالبان آغاز شد، به پیروزی طالبان و شکست کامل سیاست آمریکا در این کشور منجر خواهد شد. از هم اکنون روشن است که دولت آمریکا به دنبال مذاکرات صلح با طالبان تصمیم گرفته است که افغانستان را به این گروه تحویل دهد. طالبان در افغانستان موقتاً هم شده، موقعیت گذشته خود را به دست خواهند آورد و بر کشور افغانستان مسلط خواهند شد. اما مسلماً این هم پایان ماجرا نخواهد بود. این کشور بار دیگر از یک طرف به میدان تاخت و تاز جنگ سالاران و بازرگانان تولید و صادرات مواد مخدر تبدیل خودهد شد و هر چه در توبره ارتجاعی طالبان وجود دارد به نام قانون و شریعت بر سر مردم بیدفاع این کشور و بیش از همه بر سر زنان خراب خواهد شد. و از طرف دیگر مقاومت آزادیخواهانه و مترقی بویژه تحت تاثیر آنچه که در ایران فردا شاهد آن خواهیم بود، شکل خواهد گرفت.
بیلانِ جنگِ افغانستان برای آمریکا، کشته شدن 2400 سرباز آمریکائی و معلول شدن چند برابر این تعداد و صَرف حدود یک هزار میلیارد دلار از هزینه مردم آمریکا بوده است و اینهم نتیجه ای که مردم افغانستان امروز در انتظار آن هستند. بیلان مردم افغانستان در این جنگ به مراتب از این هم دردناک تر و فاجعه بار تر است. کشته شدن چند صد هزار سرباز افغانستانی در جبهه های جنگ و لت و پار شدن صدها هزار تن از مردم بیدفاع مردم بوسیله بمبهای طالبان از زمین بوسیله بمب افکنهای آمریکا از هوا، صدها هزار معلول و آسیب دیده جنگی، مردمی غرق در فقر و دولتی غرق در فساد. این است محصول نهائی ادعاهایی نظیر، “آبادانی”، “توسعه اقتصادی”، ” برقراری دموکراسی” و “نابودی تروریسم” و غیره که دولت آمریکا وعده اش را به مردم افغانستان داده بود.
خروج نیروهای آمریکا از افغانستان آنهم با این سرعت در عین حال یک پیمان شکنیِ رسمیِ دولت آمریکا در مقابل افغانسان نیز هست. دولت آمریکا در سال 2012 و در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما توافق نامه ای را با دولت حامد کرزای به امضاء رساند که به موجب آن دولت آمریکا متعهد به پشتیبانی از دولت و مردم افغانستان شده است.
گروههای اسلامی در اساس با کمک آمریکا و متحدین او نظیر عربستان و امارات متحده و پاکستان بر علیه نیروهای اتحاد شوروی قدرت گرفتند. پاکستان از متحدین اصلی آمریکا در منطقه با پشتیبانی از طالبان، بقای تاکنونی آنها را تامین کرده است. وقتی که گروههای اسلامی، اهداف مورد نظر امپریالیسم آمریکا را بر علیه اتحاد شوروی برآورده کردند و بدنبال آن از کنترل خارج شدند و سرکشی هایشان دردسر آفرین شده بود، نیروهای ارتش آمریکا وارد عمل شدند. نفس دخالت نظامی آمریکا هم نه تنها آزادی مردم افغانستان از یوغ گروههای تروریست اسلامی را به دنبال نداشت، بلکه فلاکت مردم این کشور را ده چندان افزایش داد. اکنون در حالیکه افغانستان عملا به ویرانه ایی تبدیل شده است، پس از دو دهه ریاکارانه می گویند: “بگذار افغانستانیها خود برای آینده شان تصمیم بگیرند”.
واقعیت این است که بر خلاف آنچه ژورنالیسمِ سطحی و یا سرسپرده به خورد افکار عمومی می دهند، اخلاق و فرهنگ و باورهای طالبانی خصلت نمای جامعه افغانستان نیست. اینگونه تبلیغات تصویر ناقصی از واقعیت های جامعه افغانستان بدست می دهند.یک بیداری سیاسی و اراده مبارزاتی مترقی و پیشرو بویژه در میان توده زنان این کشور شکل گرفته است که حکومت فردای طالبان و تاخت جنگ سالاران و بازرگانان مواد مخدر را خواهد روبید. مردم افغانستان بر خلاف سران حکومت پوشالی کنونی، آزادی و امنیت خود را از دولت آمریکا گدائی نخواهند کرد و دریافته اند که : ” مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان”