کمتر از چهار ماه مانده به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی، بازیهای نخ نما شده برای بازارگرمی انتخاباتی در محافل مختلف جمهوری اسلامی آغاز شده است. این بازار گرمی در دو سطح دنبال می شود. یکی در سطح اصلاح طلبان رانده شده از قدرت و دیگری در سطح گروهبندیهای درون حکومت. در هر دو طیف بحثها و جدلها به صحنه روزنامه ها و سایتها کشیده شده است. زمینه عینی آنهم مشکلات و تناقضاتی است که هر دو طیف با آن روبرو هستند. شواهد نشان میدهد که این بازی در بالاترین سطح آگاهانه مهندسی و کنترل می شود.
ما از تجربه انتخاباتها در دوره های قبلی می دانیم که در این آشفته بازار، رقابت بر سر کسب آراء به نفع این جناح و یا آن جناح کمتر و بیشتر، مسئله اصلی نیست، این موضوع در هنگام شمارش آراء و اعلام نتایج، بنا به ” مصالح نظام” بموقع “مهندسی” خواهد شد. اولویت آنها این است که به هر حیله ای که شده است، این بار نیز شماری از مردم را به پای صندوقهای رای بکشانند و نگذارند نمایش انتخاباتی آنقدر سوت و کور برگزار شود، که نتوانند به هیچ شیوه ای بی رونقی آنرا پرده پوشی کنند. از اینرو از هم اکنون در هردو طیف مذکور، میدان برای بازیهای پیچیده تری باز شده است و طی سه چهار ماه آینده مراحل مختلف آن به اجرا در می آید. آنها البته آنقدر هم ساده لوح نیستند که نفهمند بعد از رویدادهای دیماه 1396، همچنان امیدشان به تکرار صحنه های انتخاباتی دوره های گذشته باشد. اما در هرحال تا هنگامیکه قیام بنیان کن مردم بساط آنها را در هم نپیچیده است، طبیعی است که این بازیها را ادامه خواهند داد. از اینرو شناختن روشهایشان و رسواکردن آنها خالی از فایده نخواهد بود.
طیف اصلاح طلبان رانده شده از قدرت از مدتی قبل مباحث خود را برچهار سناریو متمرکز کرده اند و میخواهند توجه افکار عمومی را به آن جلب کنند. اگر بخواهیم با زبان خود آنها در مورد این سناریوها سخن بگوئیم عبارتند از: ” عبور از انتخابات” یعنی بایکوت کردن آن” واگذاری انتخابات” یعنی تسلیم شدن در مقابل جناح حاکم و خاموش ماندن،” شرکت کردن بدون قید و شرط”، یعنی همانگونه که تا کنون بوده است، و ” شرکت کردن مشروط”. اما آنها به دنبال طرح این چهار سناریو، بلافاصله اضافه می کنند که اگر انتخاباتی در کار نباشد، در این صورت جامعه به خشونت کشیده می شود، ایران سوریه می شود و همه چیز از کف خواهد رفت. در همین رابطه محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین هشدار می دهد که اگر اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند ” ایران از دست می رود”، البته در واقع منظورش این است که ” جمهوری اسلامی از دست می رود. “سعید حجاریان”، از نظریه پردازان اصلاح طلبان رانده شده از قدرت به هم مسلکهایش می گوید که اتفاقا دموکراسی و شفاف بودن انتخابات که شما بر آن پافشاری می کنید از هر سناریوی دیگری خطرناک تر است وی با صراحت تمام می گوید: “اگر شرایطی به وجود بیاید و مانند کشورهای دموکراتیک … انتخابات شفاف شود و هیچگونه حمایتی هم( از جانب مردم) صورت نگیرد، … نه اصولگرایی باقی میماند و نه اصلاحطلبی. همان شعاری که در اعتراض های دی ماه ۱۳۹۶داده شد: اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا”.
اما جناح حاکم که اجاز داده است این مباحثات برای زمینه سازی یک فریب دیگر بطور علنی در جراید داخلی انتشار یابد، خود نیز بیکار ننشسته است. برای نمونه در چند روز گذشته مطبوعات ایران مردم را با بگومگوهای بین رئیسی، رئیس قوه قضائیه و روحانی رئیس جمهور سرگرم کرده اند. مضمونی که به این منظور کوک شده است، مسئله فساد مالی است. حسن روحانی، در جریان سفر خود به یزد گفته است: “با بردن چند نفر به دادگاه در خصوص مبارزه با فساد، سر مردم کلاه نمیرود و مردم باید بدانند چه پولهای بزرگی که از جیب بیتالمال رفته به چه سرنوشتی دچار شده است. وقتی قوه قضائیه ایران با فسادهای میلیونی و میلیارد تومانی برخورد میکند، در خصوص فسادهای میلیارد دلاری هم توضیح دهد”. و چند ساعت بعد رئیسی از طریق سخنگوی خود پاسخ می دهد: ” چرا آقای روحانی بعد از شش سال در سمت ریاست جمهوری الان درباره پروندههای قدیمی صحبت میکند. آیا این یک شعار انتخاباتی نیست.” ، نماینده قم هم در دفاع از رئیسی می گوید: “سخنان روحانی توهین آمیز و مخالفت با رهبر است”.
اما جمهوری اسلامی اگر اهل درس گرفتن از تاریخ که سهل است از همین رویدادهای دوروبر خود هم می بود، میتوانست دریابد که دوره این بازیها به سر آمده است. به عنوان مثال، یکسال پیش در عراق انتخاباتی انجام شد و درصدی از مردم هم به پای صندوقهای رای رفتند، اما امروز می بینیم اکثریتی که در آن انتخابات رای نداده بودند، همراه با اقلیتی که رای داده بودند، هر دو، دست در دست هم، کل نظام حکومتی در این کشور را در صحنه خیابانها به چالش کشیده اند. مردمی که با وعده های دهن پرکنی چون “انتخابات مجدد و شفاف و دموکراتیک “، “بازبینی قانون اساسی”، “ریشه کن کردن فساد”، ” تامین مطالبات مردم” و غیره و غیره هم دست از یقه کلیه دارودسته های حاکم بر نمیدارند و به خوبی دریافته اند که هیچکدام از این وعده ها، توسط این چهره ها« هرگز عملی نخواهند شد. در این صورت به چه دلیلی جمهوری اسلامی باید تصور کند، در شرایطی که نفرت از این رژیم سرتاپای جامعه ایران را فرا گرفته است، در شرایطی که روزانه دهها اعتصاب کارگری و حرکت اعتراضی در جریان است، در شرایطی که جمهوری اسلامی از هر سو برای کوتاه آمدن از زیاده خواهی های برون مرزیش از جابن آمریکا و دولتهای غربی تحت فشار اقتصادی و سیاسی قرار گرفته است،گویا می تواند با بازارگرمی های انتخاباتی، یا با نمایش موشکهایش، خود را از طوفان خشم مردم برهاند.