ایوب دباغیان
22 ژانویە 2023
همانطور کە میدانید هرچه از عمر این جنبش و انقلاب میگذرد، چهرەی بعضیها، آنانی که هراس دارند از زیرو رو شدن ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه ی ایران بیشتر نمایان می شود.
یک سری آدم بیکار مفتخور خارج نشین، کە چشم دیدن رو بە جلوی این جنبش انقلابی را ندارند و بە تصمیم اربابانشان کە در شوک عظیم، عظمت و همبستگی این جنبش بودە و هستند، کماکان از عینک نیم قرن پیش حاکمیت استبدادی شاهنشاهی و دورە ساواک نگاە میکنند و رویدادها را خواندە تفسیر میکنند. میخواهند موی دماغ این انقلاب بشوند و هنوز نیامدە خط و نشان میکشند و در دنیای مجازی شروع بە بدوبیراە گفتن، و هر آنچە را کە لایق خودشان هست را بە انسانها و شخصیت های سیاسی و مبارز نسبت میدهند و از هر مهرە مخرب رژیم مخربتر عمل میکنند، کما اینکە هرچە در توان داشتە باشند برای تخریت دریغ نمی کنند.
ببینید دوستان همە ما میدانیم کە شروع خیزش را مرگ “مهسا” رقم زد، کە اگر چە از کردستان انقلابی بعداز قتل حکومتی ژینا ی عزیز اتفاق افتاد، اما بلافاصلە و خیلی سریع توانست در یک همبستگی باشکوە و با شعار “زن زبدگی آزادی” بە یک جنبش انقلابی و سراسری اکثریت جامعەی ایران با تمام طبقات و اقشارش تبدیل بشە، و اگر چە در این راە صدها انسان آزادیخواە، زنان، مردان ، کودکان جانباختن و بیش از دەها هزار نفر زخمی و یا بازداشت شدە تحت شکنجەهای سنگین جسمی و روحی قرار گرفتەاند، و متأسفانە در دو مرحلە جداگانە چهار تن انسان آزادیخواە هم اعدام شدند.
اما با همە این اوضاع و احوال این جنبش بە نظر من از وقایع خونین پس از انتخابات ۸۸ گرفتە تا آبان ۹۸ سوای تمامی خیزشها و اعتراضاتی بودە کە بعداز سر کار آمدن طیف اسلامیون شیعە و مصادرە انقلاب سال ٥٧ کە با کمک و پشتیبانی امریکا و اروپایها صورت گرفت، این تنها رژیم جمهوری اسلامی نیست کە از این جنبش و تحولاتی کە در ادامە روند این جنبش اتفاق افتاد شوک شدەاند، بلکە سلطنت طلبها هم شوک شدە و هراسان و وحشت زدە گردیدەاند، آنهم از نوع شدیدش، و همانگونە کە عیان است هرگز انتظاری بە این وسعت از اعتراضات را آنهم با شعارهای کە با خود همراە دارد را نداشتند.
“زن زندگی آزادی” شعاری نبود کە آنها میخواستند.
آنها شعار ” ما پهلوی میخوایم” یا ” مرد میهن آبادی” را میخواستند،
چون آنها نگاهشون هنوز نگاهی در گذشتە، سلطنت سالارانە و مردسالارانە، دور از باهم سالاری و در کنار هم سالاری هستش.
ـــ آنها از شعار مرگ بر دیکتاتور
ـــ کردستان چشم و چراغ ایران
ـــ و یا شعارهای مرگ بر ستمگر چە شاە باشە چە رهبر
ـــ تهران کردستان شود ایران گلستان شود
ـــ نە سلطنت نە رهبری آزادی و برابری
و بسیاری دیگر از شعارهای کە نژاد نمیشناخت و همگانی بود هراس داشتند و وحشت زدە بودند. و در واقع خودشان را بازندە این جنبش انقلابی میدیدند و بە همین جهت آنها از همان روزهای آغازین خیزش تمام کوششان در جهت تغییر این رویە و مسیر اعتراضات، طوری کە بتوانند آن دیدگاە و جهتی را کە خودشان میخواستند سوار بر این حرک مردمی کنند، بود.
خوب از طرفی هم بە کردستان حساس شدە بودند، چون نگاەشان بە کردستانی کە با نیرو و پتانسیل بالا و متحدانەای کە حتی رهبری میکند و سازمان میدهد جنبش را با تصوری کە قبلا در ذهنشان داشتند فرق داشت.
ـــ کردستانی کە ملتش آزمون و تجربیات جنبش انقلابی و مبارزاتی 43 سالە مردمی را در مقاومت و مبارزە مسلحانە همراە با احزاب سیاسی را با جمهوری اسلامی داشتند.
ـــ کردستانی کە احزاب سیاسی جا افتادە و برگرفتە از بطن همین جامعە، و قرار گرفتە در دل مردمانشان را دارند، کە هر زمان لازم بدانند، میتواند با اتکا بە پایگاە مردمیشان اعتصاب و اعتراضات عمومی را نە تنها فقط در کردستان بلکە در بسیاری از شهرهای بزرگ و صنعتی ایران سازماندهی و رهبری نماید.
بودن این حد از توان سیاسی و مردمی، و اینکە این مکانیزمها تمام آن راهکارهای هستند کە در پیش برد و بە ثمر رساندن یک جنبش و مبارزەی مردمی و رسیدن بە پیروزی در یک جامعەی تحت ستم لازم است و ضروری کە آنها با همە پشت وهم پشتی شان با غربیها و پولها و کانانهای خبری آنچنانی شان ندارند و هرگز هم نخواهند داشت.
در حقیقت نگاهی کە پسر پهلوی و طرفدارانش بە کردستان و ملت کُرد داشتند همان نگاە دوران حاکمیتشان بود و آنها كُردها را هموارە قبایل و دستەهای میدانستند کە فکر میکرد نفوز در آنها سهل است و آسان، و هرگز نتوانستند مردم كُرد را آنطور کە هست ببینند، و ظاهرا غافل بودند از اینکە کردستان و مردم کُرد از سال 57 بە بعد، و جواب “نە” ی کە بە رژیم اشغالگر و فاشیست جمهوری اسلامی دادند بە جنبشی انقلابی تبدیل شدە و توسط هر دو جریان سیاسی ( کۆمەلە سازمان کردستان حزب کمونیست و حزب دمکرات) بخصوص کومەلە سازماندهی و رهبری شدە کاملا متفاوت است با کردستانی کە آنها میشناختند و بە خیالشان امکان معاملە گری و فریبکاری می تواند کاری سهل و آسان برایشان باشد.
اما وقتی دیدن ملت کُرد در جریان ٤٣ سال مقاوت و مبارزە همراە با جریانات سیاسیش خوب پختە، مجرب، آگاە ، مدرن و پیشرو شدە، درک کردند کە چرا تودەهای ایران، کردستان را چشم و چراغ و اولگوی مبارزات ایران می نامند.
همین امر آنهار وحشت زدە کرد، آنهم وحشتی کە کمتر از رعب و وحشت و نگرانیی نبود کە جمهوری اسلامی داشت.
تازە با این تفاوت کە رژیم اسلامی توان و پتانسیل کُردها و در رأسشان احزاب سیاسی کرد را بە دلیل مبارزەای کە بیش از چهار دهە جاری در جریان بودە و ادامە دارد میشناخت ولی سلطنت طلبان در ناز و نعمت غرق شدە امریکا و اروپا از آن غافل بودند و نمی شناختند.
♦️تجزیە طلب چه كسانى هستند؟ و اگر تجزیە طلبی وجود ندارد اصولا این بحث چرا بیان میشود؟
در خصوص بحث تجزیە طلبی و صحبتهای رضا پهلوی شاهزادە نگون بخت بی تاج و تختی کە در دیدارهای تلویزیونی فورا بە آن میپردازد و خط قزمزش در “تمامیت ارضی” و در ظاهر بدون مشخص شدن اینکە خطابش بە کە میتواند باشد، اما در یک گام آنطرف تر، از زبان طرفداران ش این بحث گستاخانە تر و بیشرمانەتر مورد اتهام زنی بە کسانی یا ملیتهای زدە میشود.
حال اینکە آیا کردها و یا جریانات سیاسی کُرد و یا ملت سیستان و بلوچستان تجزیە طلب هستند یا نە و اینکە خواهان تجزیە کردن ایران هستند یا خیر، و صرف نظر از اینکه حق تعیین سرنوشت یکی از بنیادیترین پایەهای حقوق بشر است که در منشور سازمان ملل متحد و همچنین میثاق بینالمللی حقوق مدنی–سیاسی کە یکی از عهدنامەهای سازمان ملل هست به رسمیت شناخته شده و تا بە اکنون هم لازم الاجراست. پس حقیقت حق تعیین سرنوشت ملتھا، موضوعی غیرقابل بحث و انکار است. اما بە جرأت میتونم بگویم خیرو غیر از جمهوری اسلامی و البتە سلطنت طلبها ، هیچ شخص و جریانی دیگری، ویا حتی ملیتی دیگر چە در داخل کشور و چە خارج کشور نە بە آن اندیشیدە و نە بە آن پرداختە و بیان نمودە است.
ببینید :
ـــ اول اینکە جنبش “زن زندگی آزادی” با مفهومی کە در شعارش، گفتارش و کردارش جهت عبور کردن از نظام جمهوری اسلامی دارد پیام آزاد بودن و در کنارهم و باهم بودن دور از استسمار را در ارادە و خواستی همگانی با خود دارد، جنبشی کە شروع و استارتش از کردستان انقلابی زدە شدە و سراسری گردیدە.
ـــ دوم اینکە من واقعا متوجە نمیشوم چرا جریانی سیاسی همچون “کومەلە و حزب کمونیست ایران” کە حزب تودەهای در بند و طبقە کارگر ایران و مردم مظلوم جامعە است، و اساسنامە و برنامەاش بر راستای اتحاد و همبستگی طبقە کارگر و دیگر طبقات و اقشار جامعەای جهت تحقق یک زندگی برتر، یکسان برابر و تدوین شدە باشە و خواستار همچنین جامعەای باشە، باید خواهان جدا کردن و تجزیە کردن باشە؟ هر انسان عاقل و بالغی میدونە کە همچین ادعا و چسپاندن چنین وصلەای بە جریان یا احزاب سیاسی و چپ جامعە قوارەای افترا آمیز و ناهمگون است کە نمیچسبد.
در خصوص مردم سیستان و بلوچستان هم اگر مفهوم شعارها و عملکرد انقلابیشان در طول این 5 ماە توجە کنیم:
ـــ کرد، بلوچ ، آذری، آزادی و برابری
ـــ ایران سرزمین تمام ملتهاست
و دیگر شعارها متوجە میشویم کە آنها هم خواهان با هم زیستن برابرانەی دور از استسمار و تبعیض هستند.
حال سئوال اینجا این است اگر تجزیە طلبی وجود ندارد ، و اینکە قابل درک است کە چرا جمهوری اسلامی این بحث و اتهام طرح و پخش میکند، اما رضا پهلوی و طرفدارانش چرا حرف از تجزیە طلبی میزنند؟ باید بگویم بە همان دلیل جمهوری اسلامی و اینکە اینها میخواهند با این بحث مردم را ترساندە تفرقهاندازی و شکاف در صف جنبش انقلابی مردم ایجاد کنند.
چون میدانند مردم محروم جامعە و نقاط حاشیە نشین تهران ، بلوچستان، خوزستان ، کردستان و دیگر نقاط کشور خاطرە خوشیی از فقر و بدبختی را چە در زمان حاکمیت پهلوی پدر و چە حال جمهوری اسلامی ندارند و مطمئنا بە کمتر از آزادی و رفاە و آسایشی کە خارج از سلطە و سیستم فکری این دو باشد راضی نخواهند شد.
♦️ موضوع وکالت ، دلایل و اینکە چە کسانی شایستە دریافت وکالت هستند…
در خصوص بحث “وکالت” کە بعداز دیدار و گفتگوی تلویزیونی رضا پهلوی کە 26م دیماە 1400 در شبکه منوتو صورت گرفت و پخش شد، ظاهرا بە قول رضا پهلوی از ضرورت دیدارها و مذاکرات با شخصیتهای سیاسی و اینکە لازمە رأی مردم را در پشتیبانی تصمیماتشان داشتە باشند، کە اگرچە بە نظر من یک عوام فریبی آشکار است و بزودی صداش در خواهد آمد و حقیقت ماجرا روشن خواهد شد، اما از نگاە من هر انسان مبارز و آزادیخواهی کە خواهان برچیدن ظلم، ستم، استبداد، استسمار و سیستم ارتجاعی حاکمیتی موجود باشد، باید خودش بە هر شکل ممکن در مبارزات پیش رو نقش آفرینی کند و احتیاجی بە وکیل وصی نداشتە باشد.
ـــ اما اگر قرار بر رأی و وکالت باشد از نظر من وکالت سیاسی را باید شایستە کسانی دانست و داد کە 5 ماە است در کف خیانهای ایران، کردستان، بلوچستان و دیگر نقاط ایران با دستان خالی اما روحیەای انقلابی، و در همبستگی باشکوە و کوهی از ارادە و رشادت با شعار “زن زندگی آزادی“ در مقابل رژیم دیکتاتور، فاشیزم و جنایتکار بشری، کە همانا جمهوری اسلامی باشد ایستادەاند، و خواهان برچیدن حاکمیت ارتجاعی مذهبی،و بنیاد نهادن جامعەاش عاری از هرگونە ستم طبقاتی، ملی، مذهبی، نژادی و زن ستیزانە باشد، نظامی کە در آن آسایش، آزادی، برابری، رفاە و یکسانی جنستی باشد.
ـــ یا باید وکالت را بە کسانی داد کە بە درازای 44 سال حاکمیت سرکوبگرانە و اشغاکگرانە سیاە و داعشی این رژیم، در دل این آب و خاک و بودند و ماندند، و همگام و مصمم با مردمشان جنبش انقلابی و تودەای کردستان را شکل دادند و برای رهای و رسید بە آزادی جان بر کف نهادند و مبارزە کردند.
ــــ نە رضا پهلوی و یا هر آنهایی کە تمام این چهار دهە را بدون کوچکترین دغدەغەای در راستای ملت تحت ستم ایران در آمریکا و کشورهای اروپایی در ناز و نعمت زندگی کردەاند.
سوأل اینجاست در خصوص وکالت دادن بە اشخاصی کە ماهیتشان عیان است، چرا باید بعد از نزدیک بە یک قرن از استبداد و جنایات هر دو رژیم سلطنتی و اسلامی به کمتر از آزادی ، برابری و یک زندگی بهتر راضی شویم
این جنبش راە خود را با شعاری پایەای کە دارد در اتحاد و با هم بودن میپیماید.
این جنبش انقلابی درخت هزار ریشە تمام ملتهای دربند و تحت ستم جامعە، جوانان ، زنان و مردان و کودکان مبارز و آزادیخواهی است کە با از خود گذشتگی، جان فشانی و خون خود آن را آبیاری کردە بە پیش میبرند. نە جمهوری اسلامی و نە استبدادگران سلطنتی را توان خشکاندن و یا بە عقب برگرداندن آن نیست.
از نگاە من و مردم مبارز جامعە، شما کسانی نیستید و اگر هم باشید ریشەدار نیستید و آنقدری نیستید کە بتونید تاثیرگذار باشید، چون استوار بر ارادە ملت رنج دیدە و مظلوم جامعە نیستید، باید بدانید تنها در اندک مواردی با هیاهوی و گردو خاک کردن تعداد اندکتان در خارج کشور و پولهای باد آوردە شک براندازتان کە معلوم نیست از کدام ناکجا آبادی میرسد، نمی توانید در جهت تغییر افکار عمومی جنبش “زن زندگی آزادی” کاری از پیش ببرید.
باید بدانید و درک کنند کە این جنبش از شماها و اساس فکریتان بیزارست و عبور کردە است، و با محقق شدن چیزی کمتر از آزادی، توام با، باهم زیستن دور از تبعیض طبقاتی ، ملی ، مذهبی ، نژادی ، جنسیتی و فرهنگ مرد سالارانە کە محصول نیاکانتان در گذشتە بودە رضایت نخواهند داد، کە آنهم مطمئنا در افکار پوسیدە، عقب افتادە و مردسالار شما و شعار مرد میهن آبادی تان میسر نشدە تحقق پیدا نخواهد کرد .
بلکە آن را تنها میتوان متحدانە در کف خیان با شعار زن زندگی آزادی کە ریشەدار، مردم سالار ، نژاد سالار، جنسیت سالار ، طبقاتی و استوار بر افکار عینی و چپ جامعە و حاصل 43 سال مبارزە بی وقفەی همین مردم بەپا خواستە انقلابی هستش میتوان یافت.
سخنم را با یک جملە معروف و تاریخی رفیق جانباختە فواد مصطفی سلطانی بە پایان میرسانم کە میگوید:
بگذار مرتجعین و فرصت طلبان زوزە بکشند
آنچە را کە میبینیم موج تکامل انقلاب است