مهسا امینی دختر ۲۲ سالهی اهل سقز که پس از بازداشت توسط مأموران گشت ارشاد به کما رفته بود، عصر جمعه ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۱ جان خود را از دست داد.
مهسا به همراه خانوادهاش به تهران سفر کرده بود که با چنین سرنوشتی دردناکی روبرو شد. او غروب سهشنبه ۲۲ شهریور به همراه برادرش در ایستگاه متروی حقانی بود که بازداشت شد و تنها پس از دو ساعت پیکر نیمه جانش را با آمبولانس به بیمارستان کسری منتقل کردند و در نهایت پس از ۳ روز جان باخت.
نیروی انتظامی در پی انتشار خبر این قتل و واکنشهای گستردهی مردمی به آن، درصدد لاپوشانی واقعه برآمد و طی اطلاعیههایی اعلام کرد که هیچگونه بدرفتاری با مهسا صورت نگرفته است و او به طور ناگهانی دچار عارضهی قلبی شده است. این تشبثات و ریاکاریها نمیتواند مردم را فریب دهد چرا که، این نه اولین بار است که چنین جنایتی توسط ارگانهای سرکوب حکومت رخ میدهد و نه مردم به برخوردهای سرکوبگرانهی اینان ناآشنا هستند.
خبر مرگ مهسا در عصر روز جمعه موجب خشم عمومی مردم در سراسر کشور شد و همزمان با واکنشهای گسترده در فضای مجازی، دستههایی از مردم معترض به سمت بیمارستان کسری راهی شدند، اما حکومت زنستیز و ضد آزادی، پیشاپیش برای مقابله با هر تجمعی نیروهایش را به مسیرهای منتهی به بیمارستان کسری گسیل کرده بود.
این چرخهی سرکوبِ حکومت که چهل و چهار سال است سایهی سیاهش بر سر جامعه افکنده شده است، بیشک بیشتر از هر کسی خشم و خونخواریاش را علیه زنان به نمایش گذاشته است.
حاکمیتی جبری و تحمیلی به مردم ایران که تنها راه بقای خود را در غارت و چپاول تمامی ثروتهای جامعه از یکسو و از سوی دیگر شدت بخشیدن به استثمار و انقیاد آحاد جامعه میدید، لاجرم گسترشِ اختناق و سرکوب و خفه کردنِ مردم را رکن جدائیناپذیر از اِعمال قدرتش قرار داد.
برای همین، زنکُشی و انسانکُشی در ایران نه یک اشتباه و قصور و یا صرفاً بخاطر وجود “گشت ارشاد”، (که با مطالبهی صرفِ برچیدن آن این روند خاتمه یابد)، بلکه جزو ارکان اصلی بقای حاکمیت است.
از این روست که جهنمی که بیش از چهار دهه به جامعه ایران تحمیل شده است، با هر درجه پیشرویِ اعتراضات مردم، از سوی حکومت داغتر خواهد شد و لاجرم بخشهای مختلف جامعه را به این نقطه خواهد رساند که باید به سوی مصاف نهایی برای تعیین تکلیف این وضعیت فاجعهآمیز گام بردارد.
ما بعنوان طبقهی کارگر ایران، همواره بستر اصلی تعرضِ استثمارگرانه و انقیادطلبانه حکومتگران و شُرکایش بودهایم و هر درجه آزادیستیزی نهادهای سرکوب مستقیماً علیه ما کارگران و مزدبگیران نیز عمل کرده و خواهد کرد.
از این رو و همانطور که بارها تاکید کردهایم، اعلام میکنیم که ما کارگران ایران در صف اول مبارزه برای آزادیخواهی در کنار زنان به ستوه آمده از این منجلاب ضدبشری هستیم و خواهیم بود.
همکاران و همسرنوشتان در سراسر کشور!
کارگران مراکز بزرگ و تولیدی و صنعتی، کارگران صنایع نفت و پتروشیمی، کارگران صنایع فولاد، کارگران ایرانخودرو و تمامی مزدبگیران سراسر کشور!
پایان دادن به این وضعیت جهنمی که برای ما ساختهاند و هر روز عزیزانمان را به کام مرگ و نابودی میکشاند در دستان توانمند شماست. نگاه جامعه و مردم به دستان شماست که با خواباندن چرخهای تولید به جهنم موجود پایان دهید.
گذر از وضعیت فاجعهآمیز موجود در قدم اول در گرو اتحاد کارگران و مزدبگیران با دیگر جنبشها و هر صدای آزادیخواهانهای در جامعه است و دوم، گام نهادن به مصافی نهایی برای دست بردن به ریشه و خلاصی از جهنم موجود.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۲۶ شهریور ۱۴۰۱