از آنجا که اتکاء به دخالت آمریکا و قدرت های غربی برای تغییر توازن قوا به نفع خود و دست به دست کردن قدرت از بالا یک رکن اساسی استراتژی سیاسی بخشی احزاب و نیروهای اپوزیسیون بورژوایی است؛ از آنجا که تشدید تنش بین رژیم جمهوری اسلامی و دولت آمریکا در هفته های اخیر امیدهای تازه ای را در دل آن بخش از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی که برای خزیدن به قدرت به دخالت آمریکا متکی هستند بوجود آورده است، نباید خطرات ناشی از پیامد این سیاست ها را دست کم گرفت. در همان حال که نباید گذاشت هیچ بخشی از جامعه از فرط ضد آمریکایی گری به دام تبلیغات ارتجاعی و ناسیونالیستی جمهوری اسلامی بیافتد، نباید هم اجازه داد هیچ نیرویی از فرط ضدیت با جمهوری اسلامی یا سرخوردگی از مبارزه برای سرنگونی انقلابی این رژیم، به دام دفاع از سیاست های امپریالیستی آمریکا و یا اپوزیسیون هواخواه آن بیافتد. در این میان طبقه کارگر و مردم ستمدیده منطقه باید بدانند که جدال و کشمکش طرفین این منازعه هیچ ربطی به منافع آنان ندارد. اگر دولت آمریکا و جمهوری اسلامی هر دو سعی میکنند که منافع امپریالیستی و سرمایه دارانه خود را مترادف با منافع مردم نشان دهند به این دلیل ساده است که می خواهند توده های مردم را به پیاده نظام منازعات و کشمکش های ارتجاعی خود تبدیل کنند. اما کارگران و مردم ایران باید بدانند که برای پایان دادن به عوارض ویرانگر این کشمکش ها راهی جز تشدید مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و افشای ماهیت واقعی سیاست های امپریالیستی دولت آمریکا و آن بخش از نیروهای اپوزیسیون که به مداخله آمریکا امید بسته اند وجود ندارد.
8- اما به رغم این موانع و تأثیراتی که تشدید فقر و فلاکت اقتصادی و امنیتی کردن و جنگی کردن فضای سیاسی جامعه بر کند کردن آهنگ تداوم و رشد و سراسری شدن جنبش مطالباتی دارد، مبارزات کارگران، معلمان، بازنشستگان و دیگر اقشار محروم جامعه بطور اجتناب ناپذیر ادامه خواهد داشت. جمهوری اسلامی راه عقب نشینی را باقی نگذاشته است. آن مصائب، بی حقوقی ها و محرومیت هایی که طبقه کارگر و اقشار فرودست جامعه را به میدان مبارزه و رویارویی با جمهوری اسلامی کشانده است و آن مطالباتی که پرچم آن را برافراشته اند عمیقا ریشه در مناسبات سرمایه داری، فساد نهادینه شده و بحران مزمنی دارد که سر تا پای این نظام را فرا گرفته است. جمهوری اسلامی نه تنها از پاسخگویی به این خواسته ها و مطالبات مستأصل و درمانده است، بلکه با تشدید فقر و فلاکت و گسترش بیکاری زمینه عینی را برای گسترش این اعتراضات و خیزش های خود انگیخته توده ای فراهم کرده است.
9- یکی از محوری ترین وظایف فعالین رادیکال جنبش های اجتماعی و نیروهای کمونیست در شرایط کنونی دامن زدن به همین جنبش مطالباتی و اعتراضی است. حضور فعال در مبارزات جاری کارگران و اقشار فرودست جامعه حول خواسته های عاجلی که دارند، یاری رساندن به موفقیت این مبارزات و کمک به ارتقای وحدت کارگران در دل آن و تلاش برای سازمانیابی و سراسری کردن این مبارزات از پیش شرط های پیشروی جنبش کارگری و اعتراضات فرودستان جامعه است. بر بستر تداوم و پیشروی همین جنبش مطالباتی است که زمینه برای برپائی تشکل های توده ای و طبقاتی کارگران فراهم می آید و گرایش به تحزب یابی کمونیستی در میان کارگران و بویژه فعالین و پیشروان آن تقویت می گردد.
10- در بعد استراتژیک از مهمترین وظایف ما در شرایط کنونی قرار دادن افق سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی در پیش روی این جنبش مطالباتی و اعتراضی است. در این زمینه باید تصویر روشنی از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به معنای در هم شکستن سپاه پاسداران و ارتش، انحلال نیروهای انتظامی و کلیه ارگانهای سرکوب و دستگاه عریض و طویل بوروکراتیک دولت و نهادهای تبلیغاتی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و الغای قانون اساسی و سایر قوانین ضد انسانی جمهوری اسلامی را در سطح جنبش رواج دهیم تا هیچ نیرویی نتواند با دست به دست کردن قدرت سیاسی از بالا، مانع پیشروی انقلاب شود. باید ماهیت طبقاتی دولتی که بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی قدرت را به دست می گیرد به روشنی بیان کرد. طبقه کارگر به اعتبار نقشی که در تولید اجتماعی و سر پا نگاه داشتن جامعه دارد، به این اعتبار که در محور جنبش مطالباتی و اعتراضی قرار دارد و نیروی محرکه انقلاب است پتانسیل این را دارد که از طریق بر پائی جنبش شورایی در دل پیشروی مبارزات جاری در رهبری انقلاب قرار بگیرد و همراه با زحمتکشان و تهدیدستان شهری دولت کارگری را برپا کند و با مسلح کردن کارگران و توده های انقلابی برای دفاع از آزادى ها و حقوق مردم، مقاومت ضد انقلاب جمهورى اسلامى و هر نيروئى ارتجاعی دیگری را در هم شکند. باید به کارگران و مردم نشان بدهیم که این امر شدنی است.
11- تحت فشار جنبش مطالباتی و خواسته های رادیکالی که از جانب کارگران، زنان و دانشجویان در جریان اعتراضات مطرح می شوند، بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوایی نیز با هدف به بیراهه بردن این اعتراضات، مدعی دفاع از مطالبات آنان شده اند. این نیروها نه تنها پروژه ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی ندارند، بلکه هیچ راه حلی هم برای پایان دادن به فقر و فلاکت اقتصادی و محرومیت های اجتماعی ندارند. راه حل بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوایی برای خاتمه دادن به این بحران اقتصادی در بهترین حالت سپردن اداره اقتصاد کشور به دست مدیران تکنوکرات، عادی سازی مناسبات با غرب و رفع موانع سیاسی بر سر راه ادغام بیشتر سرمایه داری ایران در بازار جهانی و تداوم برنامه های اقتصادی نئولیبرالی است. این در حالی است که مناسبات سرمایه داری و اجرای برنامه های نئولیبرالی جامعه ایران را با فاجعه بیکاری، بحران های زیست محیطی و فقر و فلاکت عمومی روبرو کرده است. بنابراین بخشی از تلاش کمونیست ها برای تأمین رهبری سوسیالیستی افشای پیگیر تناقضات پلاتفرم های مطالباتی این نیروها با استراتژی سیاسی آنان برای حفظ مناسبات سرمایه داری و حراست از آن در مقابل تعرض انقلاب است
12- برای مقبولیت اجتماعی بخشیدن به آلترناتیو سوسیالیستی و تأمین رهبری آن، پرداختن به آن معضلات اجتماعی که ضرورت یک بدیل سوسیالیستی را به صراحت آشکار می سازد از اهمیت حیاتی برخوردار است. ما باید در برابر همه آن معضلات اجتماعی که گریبان توده کارگران و اکثریت مردم ایران را گرفته برای نمونه در مورد فاجعه بیکاری که ابعاد آن به مرز فاجعه بار و هشدار دهنده ای رسیده است، فاجعه کودکان کار و خیابان، معضل اعتیاد و تن فروشی، حاشیه نشینی، بحران های زیست محیطی، و ده ها معضل دیگر، راه حل سوسیالیستی را پیشاروی جامعه قرار داد و در مبارزه برای رفع این معضلات اجتماعی، فعالانه شرکت کرد. نشان دهیم که رفع این مجموعه معضلات اجتماعی بدون تعرض به سرمایه ممکن نیست. نشان دهیم که هیچ کدام از بخشهای اپوزیسیون بورژوایی ایران با راه حل های اقتصادی نئولیبرالی قادر به حل این معضلات اجتماعی نیستند.