حزب کمونیست ایران

بیانیه مشترک “کمیته موقت رهبری حزب کمونیست ایران، کمیته مرکزی کومه له و کمیته خارج کشور حزب کمونیست ایران

بیانیه مشترک “کمیته موقت رهبری حزب کمونیست ایران، کمیته مرکزی کومه له و کمیته خارج کشور حزب کمونیست ایران در باره عدم مشروعیت استفادە از نام حزب کمونیست ایران و کومەلە

از سوی جمعی از رفقای سابق ما اخیرا دو اطلاعیه در رابطه با برگزاری دو کنگره انتشار یافته است که هر دو امضاء حزب کمونیست ایران و کو مەله را بر خود دارند. بسیاری از علاقمندان به مسائل سیاسی در طول شش سال گذشته با مجادلات و مباحث درونی حزب کمونیست ایران آشنائی دارند. این مجادلات در بین فعالین سیاسی داخل کشور نیز کم و بیش انعکاس یافتە و مورد بحث بوده است. در این مدت ابتدا گفتند که « اختلافات ناشفاف و ناروشن است»، سپس بر اساس همان «ناشفافیت و ناروشنیها» تشکیلات حزب را به جناحهای چپ و راست ، کمونیست و ناسیونالیست ، تقسیم کردند و با این تقسیم بندی و به پیروی از مخالفین سرسخت کومه له و حزب کمونیست، به همه اعضای حزب دهن کجی کردند.
تفاوتهای سیاسی و جناح بندیهای ادعائی، ابتدا و تا همین اکنون هم ناشفاف بودند و برای یک ناظر خارجی بی غرض و مرض تشخیص این تفاوتها بر مبنای برنامە عمل سیاسی و استراتژی سیاسی جداگانە تقریبا غیر ممکن بود. بە این دلیل ما بارها اعلام کردیم کە اختلافات موجود در همان سطحی کە طرح شدەاند بزرگ نمایی شدە و به هیچ وجه نمی توانستند انشعاب انجام گرفتە آنها را توضیح دهند.
وجود دیالوگ و بحث سیاسی بر سر مسائل مورد اختلاف، شرط تکامل نظری، سیاسی، تدقیق برنامه و استراتژی سیاسی هر حزبی سیاسی جدی است. حزب بدون اینگونه جدلها تا حد یک محفل غیر سیاسی یا یک شرکت تعاونی تنزل خواهد کرد. بنابراین طبیعی است که نه تنها جدل و بحث سیاسی قاعدتا نباید موجب تفرقه شود، بلکه نهایتا محکم ترین وحدت نظری، ثبات برنامه ای و استراتژیک یک حزب از همین طریق حاصل می شود. در واقع این جدالها می بایست در شرایطی به جدائی و انشعاب منجر شوند که به اختلافات اساسی بر سر برنامه، هدف و استرانژی تسری پیدا کرده باشند. آنچە اختلاف سیاسی نام گرفت، از دایرە حدس، گمان، بعضا بدگمانی ها ، اصطکاکات تشکیلاتی و کدورت های شخصی فراتر نرفت و نهایتا به انشعاب جمعی از حزب کمونیست و کومەلە انجامید. روشن است که فعالیت در یک حزب سیاسی امری داوطلبانه است. کسی را با فشارهای اخلاقی، سیاسی و غیره نمی توان و نباید وادار به قبول صوری وحدتی کرد که به هر دلیل از آن دل کنده باشد. هر کسی در برابر خوب و بد انتخاب سیاسی خویش مسئول است، اگر مسئولیت پذیر باشد و باید خود را در قبال جامعه جوابگو بداند. تا اینجای قضیه مسئله به خود ” جمع انشعابی ….” مربوط می شود. پراتیک بهترین معیار قضاوت در مورد درستی یا نادرستی تصمیمی است که این رفقای سابق ما گرفته اند و بدون شک در حد خود مورد داوری قرار خواهند گرفت.
اما برای ما، کسانی که در این حزب باقی مانده ایم، آسیب شناسی آنچه که طی دورەهای گذشتە و از جملە چند سال اخیر در این حزب رویداده است از آنرو مهم است که نقاط قوت و ضعف خود را بشناسیم و درسهای آنرا به مبنائی برای پیشروی های بعدی و پرورش مبارزینی آگاه تر و روشن بین تر تبدیل کنیم . در عین حال به جامعه و مردمی که امیدهایشان را به اهداف این حزب گره زده اند اطمینان بدهیم که راه را درست انتخاب کرده ایم و مدام ضعف ها و کمبودها را می شناسیم ، در تلاش برای بر طرف کردنشان نیز هستیم.
قضاوت در موارد بالا را باید بە آیندە سپرد . اما آنچە کە اکنون از نظر ما جای تأمل جدی دارد این است کە این جمع کە میبایست پس از جدایی خود نام و نشان دیگری را منطبق با آنچە کە برای ادامە فعالیت خود مناسب تشخیص میدهند برگزینند . متأسفانە همان نامی را بر خود نهاده اند که نام و نشان اکثریت در حزبی است کە مصمم بە ادامە راهی هستند کە تا کنون طی کرده اند. ممکن است گفتە شود کە آنها نیز همان مسیر تا کنونی حزب را ادامە میدهند، اگر چنین است چرا انشعاب ؟ اگر چنین نیست و انشعاب از نظر آنها با تبینی کە از این اختلافات داشتند،اجتناب ناپذیر بود، میماند استفادە از نام و نشان حزب، حال میتواند سؤال این باشد کدام طرف پس از جدایی محق بە استفادە از آنچە کە تا کنون بودە ، هستند؟ در چنین حالتی باید بە منطق ، اخلاق سالم سیاسی، اساسنامه حزبی کە تا مقطع جدایی هر دو طرف بە آن پایبند بودند و بە تجارب تاکنونی در انشعابات درمیان جریانات سیاسی مراجعە کرد . همە این موارد بە ما میگوید کە این رفقای سابق با هر تعریفی کە از خود داشتە باشند پس از جدایی محق بە استفادە از این و نام و نشان آن نیستند. دلیل آنهم روشن است زیرا همانطور کە گفتە شد منشعبین با هر توضیحی کە برای انشعاب خود داشتە باشند واقعیت این است هنگامی کە جدایی خود را اعلام کردند و نیز در هر مقطعی از محادلات 6 سال گذشته، اقلیتی را در حزب ما تشکیل می دادند. بنابراین اگر جداشدن حق اقلیت حزبی بودە باشد، روشن است که انتخاب این نامها حق آنها نیست. حال ممکن است گفتە شود که مسئله بر سر همین اقلیت و اکثریت است.
در شرایط کنونی میتوان بە منطق، بە اساسنامەو تجارب تا کنونی و واقعیات موجود در صف بندی تشکیلاتی پس از جدایی پشت پا زد و انها را با زور کلمات و عبارات نادیدە گرفت. میتوان تشکیلات و کسانیکە بیش از چهل سال است در راە رهایی کارگران و زحمتکشان و تحقق آرمان والای سوسیالیسم فداکاری و نبرد بی امان نمودە بە مخالفت با آن تعریف کرد ، کە در تاریخ مجادلات و اختلافات کومەلە و حزب کمونیست بە جز یک دورە محدود بی سابقە است ، همانطور کە منشعبین چنین کردند، اما وجدان بیدار و هشیار جامعە را نمیتوان برای مدت درازی بە بازی گرفت. معیار تعیین اقلیت و اکثریت در یک حزب سیاسی چیست و تا کنون با مراجعە بە تاریخ جنبش کمونیستی چگونە اقلیت و اکثریت شکل گرفتەاند؟
اگر مبنا , منطق، اخلاق سیاسی سالم و تجارب تا کنونی باشد ، و آنرا با وضعیت کنونی برای تعیین اکثریت و اقلیت در حزب تا مقطع جدایی بکار گیریم ، این واقعیات آشکار میشود در خارج کشور در بیشترین حالت ٣٠ درصد و در تشکیلات علنی کومەلە در اقلیم کردستان کمتر از تعداد انگشتان دست بودند. در مورد تشکیلات داخل کشور ، به دلیل شرایط امنیتی نه ما و نه آنها (منشعبین) نمی توانیم ارزیابی قابل اثباتی به دست بدهیم. اگر چە همە شواهد ، دلایل ، نقش عینی مبارزاتی و ارزیابی ها در این مورد برعلیە آنها شهادت می دهند، اما متاسفانه به حکم استبداد سیاسی دیوار حاشا در این مورد بلند است. علیرغم این واقعیات، برای اثبات آن در شرایط کنونی که محکمه، نظم و نظام و قانونی برای مراجعە در چنین مواردی وجود ندارد، تنها میتوان بە سه راه برای تشخیص واقعیت متوسل شد.
راه حل اول، مراجعه به وجدان بیدار اعضائی که با این انشعاب همراه شده اند. با فرض اینکه آنها با این آموزش اخلاقی بار آمده اند که کمونیست ها انسانهای صادقی هستند و عار دارند حقیقت را پنهان کنند ، از بخش خارج کشور این اعضاء که با انشعاب همراه شده اند می پرسیم آیا تا مقطع جدایی، تعداد آنهائی که در خارج کشور با این انشعاب همراهی کرده اند، اکثریت اعضاء حزب بودند، یا اقلیت؟ پاسخ را نه به ما به وجدان خود بدهند و ببینند آیا در این صورت در انتخاب نامی که برای حزبشان تعیین کرده اند محق بوده اند؟ در مورد اعضاء تشکیلات علنی هم حرفی نیست چون آمار روشن و غیر قابل انکار است.
راه حل دوم، تمامی اسناد و مدارک در اختیار کمیسیونی صالح و بی طرف که عادلانه بودن قضاوتشان مورد تردید نباشد، گذاشته شود، تا در این مورد اطلاعات موجود را مطالعه و در مورد آن قضاوت کنند. همین جا بگوئیم که اگر رفقای سابق ما نام مناسب دیگری برای خود انتخاب نکنند، ما توسل بە چنین اقدامی را بررسی خواهیم کرد.
راه حل سوم. مراجعه به نتایج آخرین کنگره و مراجع حزبی که خود دوستان انشعابی در آن شرکت داشته اند و مشروعیت آنهارا پذیرفته اند:
١_ کنگره ١٧ کومه له در تابستان سال ١٣٩٦ برگزار شد کە منشعبین کنونی در تدوین آیین نامە برگزاری این کنگرە مشارکت داشتند و آنرا مورد تأیید قرار دادند. در این کنگره ، به قطعنامه ها و قرارهای آن رای دادند. در انتخاب کمیتە مرکزی کومەلە دخالت داشتند، اما بە دلیل اینکە کنگره حاضر به پذیرش طرح ابقای اعضای کمیته مرکزی مورد نظر آنها نشد و انتخابات آزاد و دمکراتیک بر اساس رای مستقیم و مخفی هر عضو حاضر در کنگرە مطابق میل و تصمیم آنها نبود برای رهبری کومه له داوطلب نشدند.
٢_ کنفرانس ١٢خارج کشور در تابستان ١٣٩٧برگزار شد این رفقا در آن شرکت داشتند و هیچکدام از آنها برای رهبری تشکیلات خارج کشور رای کافی را به دست نیاوردند و در نتیجه انتخاب نشدند.از کنفرانس بعدی ( کنفرانش ١٣) هم می گذریم که بدون دلیل قانع کننده ای آنرا بایکوت کردند.
٣_ کنگره ١٢ حزب در تابستان ١٣٩٤ برگزار شد. در این کنگره ٢٣ نفر به عنوان کمیته مرکزی انتخاب شدند که در جریان مجادلات درونی ١٤ نفر از آنها در رهبری و هدایت و سازماندهی انشعاب را بر عهدە داشتند. کنگره بعدی، کنگره ١٣ حزب کمونیست که می بایست در سال ١٣٩٦ برگزار می شد از جانب این رهبری علیرغم درخواست مکرر اکثریت اعضای حزب با توجیهات غیر منطقی مدام به تاخیر انداختە میشد. یعنی این تنها ارگان رهبری که ” جریان انشعابی….” در آن اکثریت داشتند، عملا با گذشت ٥ سال از موعد برگزاری اساسنامەای، مشروعیت خود را از دست داده بود.
بنابراین با این معیارها نیز این رفقای سابق در موقعیتی نیستند که نام حزب و كومه‌له‌ را بر خود بگذارند. ما این حركت را از لحاظ حقوقی ناروا، مغایر با اخلاق سالم در جدائی های تشکیلاتی، مغایر با سنتهای جا افتاده در خود کومه له و حزب کمونیست، چپ انقلابی و مسئول می دانیم و از رفقای انشعابی انتظار داریم در این تصمیم خود تجدید نظر نمایند. تجدید نظر در شناساندن خود نە تنها میتواند روش متمدنانەای بە حساب آید، نە تنها در راستای همگرایی جریانات چپ و کمونیست خواهد بود ، همچنین میتواند راە را برای همکاری ما در آیندە فراهم کند. از اینرو باردیگر تاکید می کنیم که:
جمع منشعبین علیرغم هر توضیحی کە برای انشعاب خود داشتە باشند، هنگام اعلام جدایی، اقلیت تشکیلاتی را شامل میشدند. بە این دلیل چە بە لحاظ حقوقی، چە بە لحاظ سیاسی و اخلاقی مجاز بە استفادە از نام حزب کمونیست ایران و کومەلە نبودە و نیستند . ما استفادە از این نام ها را از جانب آنها غیر مشروع میدانیم و اعلام میکنیم تا زمانی کە نام دیگری را برای ادامە فعالیت سیاسی خود انتخاب میکنند،« جریان انشعابی …» نام خواهند داشت و با این نام مورد خطاب قرار خواهند گرفت.
در پایان اشاره به این نکته را لازم می دانیم توضیح سیاسی اینکه علیرغم این واقعیت های روشن چرا ” جریان انشعابی …” به چنین انشعابی دست زده اند ، این دیگر یک آسیب شناسی و بحث سیاسی جدی می طلبد که نه تنها به حزب کمونیست ایران و کومه له و انشعابهای آن مربوط می شود، بلکه پیشبرد آن بر سرنوشت همه نیروهای چپ جامعه تاثیر خواهد گذاشت.

«کمیته موقت رهبری و تدارک کنگره ١٣ حزب کمونیست ایران»، «کمیته مرکزی کومه له»، « کمیته خارج کشور »
دوم اردیبهشت 1401
‏22 آوریل 2022