رژیم جمهوری اسلامی با اعلام و اجرای همزمان افزایش قیمت بنزین در روز ۲۴ آبان و غافلگیر کردن توده های مردم عملا تهیدستان شهری و جوانان عاصی از فقر و بیکاری را به قیام کشاند تا با نقشه ای از قبل آماده شده قیام آنان را در همان لحظات اول به گونه ای خونین در هم کوبد. جمهوری اسلامی می خواست تا یک روزه آتش خشم فروخورده محرومان را خاموش کند و به آنچه “غائله آشوبگران” می خواند پایان دهد. اما طغیان این تهیدستان به حاشیه رانده شده و سرعت خیره کننده سراسری شدن خیزش آنان لرزه مرگ بر اندام جمهوری اسلامی انداخت، محاسبات رژیم را در هم ریخت و بار دیگر نشان داد که چه تحول تاریخی شگرفی در ایران در حال تکوین است. خیزش آبان و گسترش صاعقه آسای موج خروشان آن به بیش از صد و پنجاه شهر ایران یک پدیده ناگهانی و ابتدا به ساکن نبود. بحران ساختاری سرمایه داری ایران و پیامدهای ویرانگر سیاست های نئولیبرالیسم اقتصادی در آمیخته با ساختار حاکمیت مذهب و فساد و رانتخواری و ابعاد بی سابقه فقر و فلاکت اقتصادی و محرومیت های اجتماعی که به اکثریت مردم ایران تحمیل شده بود، از مدت ها قبل زمینه های عینی این شورش اجتماعی را فراهم آورده بود. باز گشت دوباره و تشدید تحریم های اقتصادی، سقوط ارزش ریال و کاهش شدید قدرت خرید کارگران و توده های محروم جامعه این زمینه ها را تشدید کرده و روند رو به گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگران، مبارزات سراسری معلمان و بازنشستگان، عروج دوباره جنبش دانشجویی و حضور پرشور زنان در این مبارزات، امکان بروز آن را قطعیت بخشید.
نیروهای سرکوبگر رژیم مطابق طرح و نقشه از قبل آماده شده راه هر گونه شکل گیری تجمع های اعتراضی و تظاهرات خیابانی را مسدود کرده و در بسیاری از شهرهایی که کانون این اعتراضات بودند در همان لحظات اول، جنگ و گریز خیابانی را به معترضان تحمیل کردند. از آنجا که نیروهای سرکوبگر از همان لحظات اول سر و سینه معترضان را نشانه گرفتند و جوی خون راه انداختند، معترضان هم راهی نداشتند جز اینکه با هر وسیله ای که در دست داشتند به مقابله برخیزند. در حالی که معترضان نه تدارکی دیده بودند و نه آمادگی این را داشتند که به نبرد نهایی بیاندیشند، اما نبوغ خود را در اتخاذ تاکتیک های مناسب نشان دادند. جوانان پرشور با تاکتیک بستن اتوبان ها، خیابان ها و چهار راه ها سعی کردند مانع تحرک سریع نیروهای سرکوبگر برای رسیدن به محل تجمع معترضان شوند و از طرف دیگر با اعتراضات موضعی در نقاط مختلف شهر نیروی دشمن را پراکنده کردند. زمانی که معترضان در مقابل دشمنی که نبردی مشابه نبرد نهایی را تحمیل کرده بود خود را بدون سلاح یافتند، با دست خالی اما سرشار از شجاعت و از خود گذشتگی به مراکز مذهبی و بانک ها این نمادهای حاکمیت دین و سرمایه حمله کردند، این مراکز را به آتش کشیدند و گوشه ای از قدرت قهر انقلابی در مقابله با قهر ضد انقلاب را به دشمن نشان دادند. درخیزش آبان عمدتا مردم کارگر و زحمتکش حاشیه شهرها به حرکت درآمدند و کارگران مجتمع ها و مراکز بزرگ صنعتی که با مبارزات و اعتراضات پی در پی خود زمینه های ذهنی این خیزش سراسری را فراهم آورده بودند، این بار نیز فرصت نیافتند که با اعتصابات خود در مراکز تولید به شورش هم طبقه ای های خود و راهبندان خیابانی بپیوندندو این یکی از کمبودها و نقطه ضعفهای این خیزش همگانی بود. اما طبقه کارگر از تجربه خیزش آبان به اندازه سالها آموخت و درسی را که آموخته فراموش نخواهد کرد.
خیزش آبان ماه ۹۸ در ادامه خیزش دی ماه ۹۶ یک جنبش عظیم سیاسی در ابعادی گسترده تر و نیرومند تر بود که تهیدستان شهری و جوانان بیکار و به حاشیه رانده شدگان موتور حرکت آن بودند. این خیزش سراسری مانند هر جنبش نیرومند سیاسی بطور عینی توازن قوا را به نفع جنبش اعتراضی علیه رژیم تغییر داده است و زمینه مناسب تری را برای گسترش مبارزات اقتصادی و سیاسی فراهم کرده است. این خیزش سراسری دوباره زمین را برای رشد مبارزات اقتصادی و سیاسی کارگران و جنبش های اعتراضی شخم زد و تقویت کرد. این خیزش نیز مانند خیزش دی ماه گسترش مبارزات کارگران و حرکت های اعتراضی را به دنبال خواهد داشت و نشان خواهد داد که این برآمدها و موج های جوشان مبارزه سیاسی چگونه به محرک های نیرومندی برای مبارزه اقتصادی و سیاسی تبدیل می شوند و میل درونی کارگران را برای مبارزه شدت می بخشند.
خیزش سراسری آبان بار دیگر پتانسیل مبارزاتی نهفته در مناطق حاشیه شهرها که عمدتا خانواده های کارگری و تهیدستان شهری در آن ساکن هستند و از محرومیت های شدید اقتصادی و اجتماعی و فقدان خدمات شهری رنج می برند را نشان داد. تردیدی نیست که تداوم روند رو به گسترش اعتراضات و اعتصابات در مراکز بزرگ کارگری و وجود جنبش های اعتراضی و نقش فعالین در رهبری این اعتراضات که با ده ها رشته با تهیدستان حاشیه شهرها پیوند دارند در ایجاد زمینه های ذهنی برپائی این شورش مؤثر واقع شده اند. تجربه خیزش سراسری آبان ماه و حضور جوانان و مردم کارگر و زحمتکش در این اعتراضات و همبستگی شورانگیز آنان در مقابله با نیروهای سرکوبگر نشان دهنده آن است ترسی که حکومت به پشتوانه ماشین سرکوب در دل ها افکنده جای خود را به خشم و همبستگی و مقاومت داده است. این تحول زمینه های مناسبی را برای گام نهادن در جهت ایجاد شبکه های ارتباطی و مبارزاتی رهبران محلی و ایجاد نهادهای توده ای و شورایی به عنوان ارگان مبارزاتی در این محلات فراهم آوره است.
خیزش انقلابی آبان ماه و ابعاد جنایات و کشتار سازمانیافته ای که نیروهای سرکوبگر رژیم علیه شهروندان معترض انجام دادند ضدیت هیئت حاکمه با مردم را به مرز آشتی ناپذیری رسانده است. سران رژیم جمهوری اسلامی با اشرار و اغتشاشگر نامیدن شهروندان بستوه آمده از فقر و بیکاری و به گلوله بستن آنان، ترس و وحشت عمیق خود از گسترش و تعمیق اعتراضات را نمایان ساختند. این رژیم جنایتکار که هیچگاه مشروعیتی نداشته اینبار فقط با تکیه بر سرنیزه و قهر عریان می تواند به حاکمیت خود ادامه دهد.
بعد از خیزش آبان ماه و از آنجا که به کار گرفتن قهر عریان در مناسبات با مردم معترض گزینه اصلی جمهوری اسلامی بوده است، آرایش سیاسی نیروهای موجود در ساختار حکومت چهره نظامی تری بخود خواهد گرفت و فرماندهان سپاه بیشتر به جلو صحنه خواهند آمد. خیزش آبان به عنوان زنگ “خطر انقلاب” احتمالا اختلافات جناح های حکومتی بر سر سازش با آمریکا به منظور پایان دادن به تحریم ها و ایجاد گشایش اقتصادی جهت نجات دولت از ورشکستگی مالی را تشدید خواهد کرد. این خیزش همچنین روند تجزیه اصلاح طلبان حکومتی را سرعت می بخشد. با تشدید بحران اقتصادی، طبقه متوسط که پایه اجتماعی اصلاح طلبان حکومتی محسوب می شود در حال تجزیه شدن هستند و بخش هایی از آن به موقعیت طبقات پایین جامعه سرازیر می شوند. در عرصه سیاسی تحت تأثیر خیزش های توده ای و بروز شکاف در رهبری آنها لایه های پایین اصلاح طلبان حکومتی که به استراتژی اصلاح رژیم متوهم بودند به اعتراضات جاری پیوسته اند، بخش هایی از آن به اپوزیسیون بورژوا لیبرال پرو غرب بیرون از حکومت گرایش پیدا کرده اند. این تحولات نشان می دهند روند ریزش پایه اجتماعی رژیم سرعت گرفته است.
خیزش آبان در بعد اجتماعی استراتژی سیاسی آن بخش از اپوزیسیون بورژوایی ایران که بر گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی تأکید می کنند را مورد نقد قرار داد. اگر خیزش دی ماه ۹۶ با شعار “اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمامه ماجرا” به بیش از دو دهه سلطه گفتمان اصلاح طلبان حکومتی بر فضای سیاسی ایران پایان داد، خیزش آبان ماه نیز به گفتمان گذار مسالمت آمیز و ضدیت با انقلاب تحت عنوان مرزبندی با خشونت ضربه کاری وارد آورد. استراتژی سیاسی و راهکار این بخش از اپوزیسیون بورژوایی تحت عنوان برگزاری رفراندوم قانون اساسی، برگزاری انتخابات آزاد، برای نقل و انتقال قدرت از بالای سر توده ها بیش از پیش رنگ باخت. بکار گرفتن این ابعاد از قهر عریان حاکمان دین و سرمایه در برابر اعتراض برحق تهیدستان و جوانان بیکار و به یاری طلبیدن فقط گوشه ای از قهر انقلاب از جانب معترضان در مقابله با قهر ضدانقلاب حاکم بیش از پیش به ضرورت کسب آمادگی برای گذار انقلابی و استفاده از قهر انقلابی برای به زیر کشیدن دشمن تا چنگ و دندان مسلح مقبولیت اجتماعی می بخشد. با آشکار شدن بن بست استراتژی گذار مسالمت آمیز زمینه جهت پیشروی استراتژی سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی متکی به جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی به عنوان عملی انقلابی برای سلب قدرت سیاسی و اقتصادی از بورژوازی بیشتر فراهم می شود.
خیزش آبان، تهیدستان شهری و جوانان بیکار و به حاشیه رانده شده گان را در شهرهای بزرگ و کوچک ایران همزمان به حرکت در آورد. شهرهای کردستان، خوزستان که در خیزش دی ماه ۹۶ تا حدودی از حرکت سراسری جدا افتادند در خیزش آبان ماه از همان ابتدا حضور پر رنگی در اعتراضات داشتند. در کردستان نیز شدت عمل نیروهای سرکوبگر در به خون کشیدن این اعتراضات در شهرهای کرمانشاه، جوانرود، مریوان، بوکان و سنندج و جسارت و از خودگذشتگی معترضان در رویارویی با دشمن، بار دیگرعمق بیگانگی سیاست و استراتژی احزاب ناسیونالیست کردستان با مبارزات حق طلبانه مردم این منطقه را نشان دادند. در حالی که مردم زحمتکش کردستان در بعد اجتماعی نشان دادند که برای رهائی از چنگ جمهوری اسلامی راهی جز همبستگی با جنبش انقلابی سراسری برای به زیر کشیدن این رژیم پیش رو ندارند، این احزاب که از مدتها پیش وارد فاز مذاکره و سازش با این رژیم جنایتکار شده اند و اکنون نیز در انتظار آغاز دور بعدی گفت و گو های خود با رژیم هستند، عملا در مسیر جدا کردن جنبش کردستان از جنبش سراسری گام برداشته اند.
خیزش انقلابی آبان ماه ۱۳۹۸ نقطه عطفی دیگر در مبارزات پرشور مردم ستمدیده ایران در مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی بود. نیروی محرک و مبارزه جویی توده تهیدستان شهری قدرتمند تر از آن بود که صف آرایی دشمن بتواند یک روزه آن را سرکوب کند. این خیزش طی همین هفت روز، پیروزی عظیمی در مسیر مبارزه برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی را رقم زد که بدون تردید حاکمان دین و سرمایه از پیامدهای آن جان سالم بدر نخواهند برد. ایران به قبل از خیزش آبان باز نخواهد گشت.
ادامه دارد