انتشار گزارش سازمان عفو بین الملل در روز چهارشنبه دوازدهم شهریور پرده از حقایق هولناکی برداشت که بیش از چهاردهه به یکی از عناصر اصلی سیاست رژِیم تبدیل شده است. این سازمان در گزارش خود با تیتر “ویرانگران انسانیت” به بخشی از آنچه بر هزاران زندانی دستگیرشده در جریان خیزش های اخیر گذشته، پرداخته است .هر چند که تمرکز این گزارش معطوف به دستگیرشدگان آبان نود و هشت میباشد ولی آنچه که در این گزارش آمده است حکایت همه معترضین دستگیر شده و همه زندانیان سیاسی است. سازمان عفو بین الملل با اشاره مجدد به رقم هفت هزار نفری بازداشت شده گان اعتراضات آبانماه، داده های خود را بر مبنای شهادت دهها نفر مستند کرده ومیگوید این شهود “بخش کوچکی از هفت هزار زن، مرد وکودکی هستند که در عرض چند روز بازداشت شده بودند”. به گزارش سازمان عفو بین الملل در میان دستگر شدگان کودکان ونوجوانان یازده تا هفده ساله که بسیاری از اینان دانش آموزانی بودند که مأمورین انتظامی وامنیتی با هجوم به مدارس آنها را دستگیر کرده اند. حتی در میان آنان کسانی بودند که در هنگام دستگیری در بیمارستان بستری بوده و نیاز به درمان داشته اند . بر طبق این گزارش هیچ بخش از آحاد جامعه نبوده که از این سرکوب گسترده وهمگانی در امان بوده باشد و این حتی شامل حال کسانی هم شده است که در مراسم های بزرگداشت قربانیان ویا عزیزان خود شرکت کرده بودند.
نگاهی به مضمون این گزارش بیان توحش رژیمی است که از معجون سرمایه داری واسلام شکل گرفته است. گزارش بیان میدارد که “قربانیان در حالیکه کیسه ای روی سرشان کشیده شده و یا به آنها چشم بند زده بودند، با مشت ولگد مورد ضرب وجرح قرار گرفته و شلاق زده شده اند”. عفو بین الملل از وسایلی چون “باتوم، کابل، لوله های شلنگ لاستیکی” برای ضرب وشتم دستگیرشدگان و همچنین “خشونت جنسی، برهنه سازی اجباری، پاشیدن اسپری فلفل و وارد آوردن شوک الکتریکی به ناحیه دستگاه تناسلی” نام میبرد. شاید همه اینها برای افکارعمومی جهان در پایان دهه دوم هزاره سوم نمونه های جدیدی از وحشیگری ارگانهای رسمی یک رژیم باشد، ولی جامعه ایران فراموش نمیکند که سرکوبگریها، شکنجه ها و اعدام معترضین بخش جدائی ناپذیری از تحکیم حاکمیت این رژیم بوده است. این جامعه دستگیریهای فله ای روزهای بعد از سی خرداد شصد را فراموش نمیکند واینکه همه روزه اسامی اعدام شدگان از مدیاهای وابسته به رژیم به تصویر کشیده میشد. این جامعه تجاوز به زنان جوان در درون زندانها به فتوای مراجع جنایتکاراسلامی، قرار دادن زندانیان در تابوت حاجی داود، اجبار زندانیان به اعترافات دروغین زیر شکنجه و سپس اعدام آنها، حکم قتل عام زندانیان سیاسی در مرداد وشهریور شصد وهفت به فرمان بنیانگذار جانی وتبهکارجمهوری اسلامی، سؤال وجوابهای دو دقیقه ای در بیدادگاهای رژیم و سپردن دهها هزار زندانی بعد از این پرسش وپاسخها به چوبه دار را دیده است. این جامعه دید که همۀ آن زندانها وهمۀ آن وسایل شکنجه، که از میراث رژیم شاهنشاهی بود چگونه و در ابعاد بسیار گسترده تر توسط جانشینان آنان بکار گرفته شد.
این “ویرانگران انسانیت” همه مرزهای توحش را پشت سر گزارده اند. مگر همین هفته گذشته سه کولبر توسط نیروهای رژیم در پاسگاه کانی خاتون سردشت به قتل نرسیدند. به اصطلاح جرم آنان مگر جز این بود که جهت سیر کردن شکم خود وخانواده شان باید بارهائی حتی سنگینتر از وزن خودشان بدوش کشیده و از راهای سخت کوهستانی برای کسب نانی عبور کنند. آنان در بازگشت دستگیر شده و طبق مشاهدات خانواده هایشان آثار شکنجه و ضربات قنداق تفنگ روی سر وصورت آنان دیده میشود ودر نهایت هر کدام از آنها با شلیک سه تیر به قتل میرسند. مگر همین هفته گذشته خبر انتقال نوید افکاری به بند ویژه اعدامیان در زندان شیراز و انتقال دو برادر او وحید وحبیب افکاری به بند تنبیه زندانیان عادل آباد خبر ندادند. هر سه آنان بعد از اعتراضات مردادماه دستگیر شده بودند. در این میان نوید افکاری به دوبار اعدام ، شش سال و شش ماه حبس و هفتاد و چهار ضربه شلاق ، وحید افکاری به پنجاه وچهار سال حبس وهفتاد وچهار ضربه شلاق و حبیب افکاری به بیست وهفت سال وسه ماه حبس وهفتاد وچهار ضربۀ شلاق محکوم شده اند. نوید افکاری با توجه به حکم صادر شده در مورد وی گفته است “دنبال گردن میگردند تا طناب دورش بیاندازند. برادرم از فشارهای وارده وشکنجه که علیه من شهادت بدهد، اقدام به خودکشی کرد”. مگر نه اینکه همین هفته گذشته به گفته خانواده های امیر حسین مرادی وعلی یونسی دو دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف تحت فشار برای اعتراف اجباری اند و با اینکه صد وپنجاه روز از بازداشت این دو دانشجو میگذرد هنوز هیچ دادگاهی برای آنان تشکیل نشده است. مگر نه اینکه همین هفته گذشته سجاد شکری کارگری که به سبب شرکت در مراسم روز جهانی کارگر در شانزدهم مرداد دستگیر شده بود، به جرم “اجتماع وتبانی برای اقدام علیه امنیت، نشر اکاذیب وتبلیغ علیه نظام” به دادگاه کشانده شده و وثیقه پانصد میلیونی برای وی صادر نکردند. مگر نه اینکه دهها تن از زندانیان سیاسی اکنون چندین هفته است برای اعتراض به وحشیگری جلادان رژیم در زندانها دست به اعتصاب غذا زده اند؟
با وجود همه این بیدادگریها، این جامعه دست از مقاومت برنداشته است. به یمن اعتراضات گسترده علیه این بیدادگریها، به یمن افشاء مستندهائی از نوع “طراحی سوخته” و به یمن پایداری واستقامت شجاعانه زندانیان، جامعه گامی به عقب ننشته است. مگر نه اینکه موج اعتراض گسترده علیه احکام اعدام امیر حسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی در ماه گذشته رژیم رامجبور به عقب نشینی کرد. اکنون هم علیه احکام اعدام و برای آزادی همه زندانیان سیاسی جامعه باید در ابعاد گسترده به اعتراض بپردازد. چرا که تنها عاملی که میتواند ماشین اعدام، زندان وسرکوب رژیم را از کار بیاندازد، مقاومت عمومی جامعه در مقابله با این وحشیگریهاست. اعتراضات گسترده وسازمان یافته نه تنها میتواند رژیم را به عقب براند بلکه خود یک مبارزه سیاسی مهم و ایجاد مصونیت در جامعه در مقابل هر رژیمی است که اعدام، زندان وشکنجه را برای حذف مخالفین خود در دستور کار قرار میدهد.