اعلام شده بود که روز شنبه دوازدهم مردادماه جلسه دادگاه متهمین پرونده اعتراضات هفت تپه بر گزارمیشود. در روز های قبل موجی از پشتیبانی از کارگران زندانی ومدافعین آنها در داخل وخارج کشور بوجود آمده بود. بسیاری از اتحادیه های کارگری و سازمانهای حقوق بشری جهانی خواهان آزادی آنها شده بودند. در بسیاری از شهرهای اروپا ، آمریکا وکانادا مدافعین جنبش کارگری ایران در مراکز شهرها و یا مقابل لانه های جاسوسی رژیم اسلامی دست به برگزاری متینگ های اعتراضی زده بودند. وکیل شجاع کارگران هفت تپه خواستار علنی بودن دادگاه گشته بود. او به درستی ادعا کرده بود آنهائی که در بلندگوهای تبلیغاتی خود سناریو ” طراحی سوخته” را به اجراء گزارده بودند، آنهائیکه مدعی شده بودند که که این کارگران ومدافعین آنها به اصطلاح ارتباط با بیگانگان دارند و علیه ” امنیت ملی ” اقدام کرده اند، اگر راست میگویند چرا وحشت از این که دادگاه علنی برگزار شود وحشت دارند، تامردم به جوهر واقعی به اصطلاح عدل اسلامی پی ببرند.
این بیدادگاه فرصتی بود که این بار سرکوبگران کارگران، به بندکشندگان مدافعین این کارگران و فعالین مدنی به محاکمه کشیده شوند. این مبارزین ماههاست که در زندانهای انفرادی به سر برده و جلادان رژیم از بکاربردن هیچ اقدام ضد انسانی برای شکستن آنها دریغ نکرده اند. نه اسماعیل بخشی وعلی نجاتی یک متهم عادی بودند ونه سپیده قلیان، امیر امیرقلی، ساناز اله یاری، امیر حسیم محمدی فرد وعسل محمدی. چرا که محاکمه آنان محاکمه هزاران کارگر هفت تپه و نمایندگانی از نسل جوان بودند که در دفاع از مبارزات کارگران ، در دفاع از رهبران جسور جنبش کارگری به میدان آمده بودند. آنها تا همین جا هم هزینه گرانی پرداخته بودند ، آنها تا همین جا هم جلادان رژیم را به زانو در آورده بودند واکنون لحظه ای بود تا آنها در صحنه جامعه به باز گوئی شکنجه ها و سرکوبگریها وآنچه بر آنان گذشته بود ، زبان به سخن باز کنند.
واقعیت این است با وجود اینکه رژیم آنها را به بند کشیده است ولی در این نبرد نابرابر آن طرفی که شکست خورده است ، رژیم جمهوری اسلامی است. درپروسه تمام مبارزات و سناریوهائی که رژیم برای شکستن روحیه مبارزاتی این کارگران ورهبران جسور و مدافعانشان به صحنه آورد با شکست روبرو گشت.همان زمان وقتی که به زعم رژیم دستگیرشدگان هفت تپه و سپیده قلیان باید تحت شکنجه شکسته شده وکارگران را به پایان اعتصاب فرا خوانده وتن به ذلت پذیرفتن تشکل دست ساز دولتی بدهند، آنان این سناریو را با پافشاری براعتصاب وحفظ شورای خود با شکست روبرو ساخته وموج گسترده ای از همبستگی با کارگران دستگیرشده و اعتصابات کارگری در داخل وخارج کشور بوجود آوردند. و همین شکست بود که رژیم را مجبور به آزادی آنها نمود با این امید که با وجود تهدیدها در زندان و شکنجه هائی که بر اسماعیل بخشی وسپیده قلیان روا داشته اند، دیگر صدائی از آنان برنخواهد خواست.ولی ادعانامه بخشی علیه مقامات رژیم و سپس یادداشتها وگفته های سپیده قلیان وعسل محمدی و وکلایشان اعلام یک جنگ آشکار علیه رژیم بود. در این جنگ آنها دیگر تنها نبودند و شبکه های اجتماعی ادعانامه دیگر شکنجه شدگان رژیم را به تصویر کشیدند. در مرحله یعدی که ” مستند طراحی سوخته ” به روی صحنه درآمده بود نیز به یمن افشاء گریهای همه جانبه با شکست روبرو شده ومعلوم گشت سنگی را که رژیم بلند کرده بود به روی پای خودش افتاده است..
اسماعیل بخشی که به همت پای فشاری کارگران هفت تپه و به همت موج پشتیبانی داخلی وجهانی به آغوش همکارانش باز گشته بود ، این بار، هم در قامت یک رهبر کارگری وهم در قامت صدای رسای آنهائی که به جرم دفاع از ابتدائی ترین حقوق انسانی یعنی یک زندگی شرافتمندانه و به جرم دفاع از کارگران به بند کشیده شده بودند، سخن گفت. او میدانست که سپیده قلیان به جرم انتشار اخبار مبارزات کارگران هفت تپه به مانند او به بند کشیده شده و در زیر شکنجه است. او میدانست که کارگران بازداشتی فولاد اهواز در همان شکنجه گاههائی اسیرند که او تا سر حد مرگ شکنجه شده بود.او میدانست که همکار او علی نجاتی که از انواع بیماریها رنج میبرد همچنان در اسارت آدمکشان رژیم اسلامی است و او باید پژواک صدای همه آنان باشد. همه آن ادعا نامه ها و نوشته ها چاره ای برای رژیم باقی نگذاشت که نه تنها اسماعیل بخشی بلکه سپیده قلیان ، عسل محمدی و گردانندگان نشریه گام را که به دفاع از کارگران هفت تپه برخاسته بودند به بند کشد. اکنون بعد از گذشت بیش از 6ماه بازداشت وشکنجه، هفت متهم پرونده هفت تپه به دادگاه کشیده میشدند. آنها در این مدت از این زندان به آن زندان ، از این شکنجه گاه به آن شکنجه گاه روانه شدند.آنها بارها وبارها تحت فشارهای وارده در شکنجه گاهها راهی بیمارستان شدند . آنها بارها وبارها دست به اعتصاب غذا زدند تا همگان را به وضعیت غیر انسانی حاکم بر زندانهای حمهوری اسلامی آگاه سازند.و اکنون در روزی که اعلام شده بود بیدادگاه آنان برپا خواهد شد ، مأمورین رژیم به جمعی از خانواده های متهمین و فعالین کارگری ومدنی که در مقابل بیدادگاه حضور یافنه بودند ، یورش برده وچهار تن از آنان را بازداشت کردند. به تعویق انداختن محاکمه به روزهای آینده چیزی جز بیان وحشت رژیم از افشاگریهای این به بند کشیده شده گان و گسترش فریاد های دادخواهی واعتراضات داخل وخارج کشور نیست.
اکنون باید از فرصت به تعویق افتادن محاکمه استفاده کرده و موج وسیعی از پشتیبانی از این زندانیان جسور بوجود آوریم. بویژه این مهم است که فعالین کارگری ومدنی در داخل به پای سازمان دادن اعتراضات کارگری وتوده ای بروند. همه ما میدانیم که در روزهای اخیر تعدادی از اعتراضات کارگری جریان داشته اند چرا نمیتوان کوشش کرد که در خواست آزادی این زندانیان به یکی از مطالبات عمومی همه این اعتراضات و مبارزات کارگری تبدیل شود. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه حق دارد وقتی میگوید “همکاران عزیز این دادگاه در واقع اسماعیل بخشی رابه تمایندگی از همه کارگران هفت تپه محاکمه میکند ” و ما میگوئیم که این هفت نفر به نمایندگی از طرف تمام کارگران ایران ، به نمایندگی از طرف همه جنبشهای رادیکال اجتماعی و به نمایندگی از فعالین مدنی به محاکمه کشیده میشوند. نباید گذاشت که فریاد دادخواهی آنان پژواکی شایسته در جامعه نیابد. فراموش نکنیم آنهایی که بر مسند قضاوت تکیه زده اند ، پاسداران نظمی هستند که کارنامه بیش از چهار دهه غارت ، سرکوبگری و به فقر کشاندن مردم را دارند. نباید اجازه داد که این جانیان کسانی را به محاکمه بکشند که بر شرافتمندانه ترین ارزشهای انسانی پای میفشارند.