در حالی که در هفته اخیر معلمان در اعتراض به عدم اجرای رتبهبندی و دیگر مطالبات در سراسر ایران مدام در حال اعتراض بودند، مجلس اسلامی به ظاهر در پاسخ به این اعتراضات، لایحه رتبهبندی معلمان را تصویب کرد و به شورای نگهبان فرستاد، اما معلمان، آن را سرهمبندی و حقهبازی دانستند و «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان آنرا رد کرد». هنگام تصویب این لایحه در مجلس “رجب رحمانی” نماینده مجلس گفته است انتظار دارد نتیجه تصویب طرح رتبه بندی، تربیت دانش آموزان متدین و با سواد باشد. با وجود اینکه معلمان لایحه تصویبشده را برای احقاق حقوق خود کافی نمیدانند، این نماینده مجلس اجرایی شدن همین طرح ناقص را نیز مشروط به شیوه خاصی از تربیت از سوی معلمان دانسته است.
در همین راستا، چندی پیش آموزشوپرورش، طلابی که سطح دو و سه حوزه را گذراندهاند، دانشآموخته لیسانس و فوقلیسانس تاریخ، علوم اجتماعی و ادبیات محسوب کرده و قریب به ۱۵ هزار نفر از آنها را در صورت قبولی در آزمون، همچون واجدان مدارک دانشگاهی مرتبط استخدام میکند. علاوه بر این طلاب سطح دو و سه امکان استخدام در آموزشوپرورش برای تدریس در هشت درس را دارند. رژیم اسلامی از طریق سرازیر کردن شبکه گسترده طلاب به مدارس تلاش می کنند که آموزش و پرورش را بیش از پیش اسلامی کند. رژیم از این طریق می خواهد تا ذهن و افکار کودکان و جوانان کشور را هر چه بیشتر با سموم تعصب و دشمنی بیمارگونه با علم و دانش آلوده نماید.
سایت “صدای معلم” در این زمینه می نویسد : « استخدام بیش از پیش طلاب حوزوی در آموزش و پرورش و به طور مشخص ” مدارس ” و به عنوان ” معلم ” پس از گذشت بیش از 40 سال از حکومت اسلامی حرکتی عجیب و قابل تامل است. به نظر می رسد آنچه که در 40 سال گذشت متولیان حکومت را به این نتیجه رسانده که لازم است کنترل بیشتری بر مدارس داشته باشند، کم تاثیر شدن مساجد و حضور ضعیف کودکان و نوجوانان در مساجد و به این ترتیب در دسترس نبودن آنها برای تاثیرگذاری مساجد بر روی آنها است. اما در جهان پیشرفته سرمایه داری امروز مشاغل ، علوم و دانش های موجود به سوی “تخصصی شدن” پیش می روند . این یک امر بدیهی است که کشیش برای کلیسا و راهب بودایی برای معبد و خاخام برای کنیسه تربیت می شوند و اگر کسی از این روحانیون مذهبی بخواهد وارد مدرسه یا شغل دیگری گردد ابتدا لازم است از کسوت خویش بیرون آید و دوباره در زمینه مورد نظر خود تحصیل کرده و تلاش نماید .او هیچ گاه نمی تواند به عنوان راهب ، بودایی یا کشیش در مدرسه مشغول به کار شود.»
صنعت روبه رشد تربیت آخوند جزو معدود عرصه هائی است که رژیم در آن کسب “موفقیت” کرده است. به طوریکه در طی چهار دهه بالغ بر نیم میلیون آخوند را تربیت کرده است . آمار رسمی تربیت آخوند در سال جاری صد و سیزده هزار نفر است که با توجه به جمعیت هشتاد و سه میلیون و نیم فعلی ایران ، سرانه آخوند برای هر ۶۴۰ نفر از جمعیت کشور یک آخوند است ، بسیار بیشتر از سرانه دکتر ، دندان پزشک ، روان پز شک و پرستار ، بویژه در روزگاری که مردم با بیماری کرونا روبرو هستند.
هم چنین در همین راستا سرپرست وزارت آموزش و پرورش خبر داده است که «کتابهای درسی را بازبینی کرده و جایگاه “فرهنگ ایثار و شهادت” را ارتقا و ظرفیت جشنوارهها و اردوگاهها را به این موضوع اختصاص خواهندداد.حاکمان اسلامی ایران اشتهای سیری ناپذیری برای اسلامی کردن تمامی امور جامعه از آموزش و پرورش تا دستگاه قضایی و قوانین عرفی ، از رسانه ها تا امور استخدامی در تمامی ادارات دولتی ، از هنر و ادبیات تا چگونگی پوشش انسانها و آنهم به روایت مذهب شیعه دارند. وزارت آموزش و پرورش در چند دهه گذشته به شیوههای مختلف، اعم از نگارش کتابهای درسی، نظارت بر معلمان، تحمیل ظاهر و منش خاصی بر دانشآموزان سعی در اعمال و اجرای تربیت مورد پسند رژیم بر دانشآموزان داشته اما تلاشهای روزافزون در این راستا نشان میدهد که همچنان از نتیجه راضی نبوده است.
جدایی دین از دولت و تفکیک آموزش و پرورش از دین و مذهب یکی از پایه ای ترین حقوق مردم ایران است ، که حکومت اسلامی به ارتجاعی ترین و مستبدانه ترین شیوه ممکن این حقوق پایه ای و اولیه مردم را نقض کرده است . برای پرورش نسلی از کودکان کشور که دانش و علم بیاموزند و از هرگونه خرافه مذهبی بدور باشند ، این حکومت مستبد و این شارلاتانهای سیاسی باید به زیر کشیده شوند. مدرسه جای معلمان شریف، زحمتکش و دانش آموخته ای است که میدانند چگونه نسل آینده کشور را با علم، دانش ، آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن تربیت نمایند ، نه محلی برای اشتغال هزاران آخوند مفتخور ، وراج و مرتجع .