جمهوری اسلامی در استانه سالگرد قتل حکومتی ژینا امینی و شروع خیزش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” فشار بر دانشجویان مبارز را افزوده است. طبق خبر هائی که در 21 مرداد منتشر شد مسئولین خوابگاه دانشگاه بوعلی همدان 200 دانشجوی دختر را به بهانه عدم رعایت پوشش اجباری و کشیدن سیگار، از استفاده از خوابگاه محروم کرده اند. علاوه بر این، شوراهای صنفی دانشجویان کشور از احضار دستکم ۱۲ دانشجوی دانشگاه تربیت مدرس به وزارت اطلاعات خبر داد. کانال تلگرام دانشجویان متحد نیز روز سهشنبه۱۷مرداد گزارش کرد که بیدادگاهی در تهران، هستی امیری و ضیا نبوی، فعالان دانشجویی دانشگاه علامه را به بهانه اعتراض به مسمومسازی دانشآموزان دختر، هرکدام به تحمل یک سال حبس تعزیری و مجازات های دیگر محکوم کرد. شوراهای صنفی دانشجویان کشور روز جمعه 13 مرداد ماه گزارش داد، همزمان با موج اخراج و تعلیق دانشجویان مبارز و معترض، تعدادی از استادان در دانشگاه باهنر کرمان، دانشگاه بهشتی و دانشگاه تهران، تحت عنوان «قطع همکاری» اخراج یا تعلیق شدهاند. در بسیاری از دانشگاههای دیگر ایران نیز اساتیدی که از اعتراضات یا دانشجویان معترض حمایت کردهاند برای «حذف از دانشگاه» تحت فشارهای شدید قرار گرفتهاند.
دانشجویان و استادان آزادیخواه از روزهای شروع انقلاب “زن، زندگی، آزادی” از طریق انتشار پیام و بیانیه، مخالفت عملی با حجاب اجباری، سر دادن شعارهای براندازانه و انقلابی، تظاهرات، تحصن، گردهمائی اعتراضی، اعتصاب و سایر اشکال مبارزاتی فعالانه در آن ادای سهم کردند. مبارزات دانشجویان، در همانحال که از فضای انقلابی جامعه، خیزش شجاعانه در بیش از صد شهر مایه گرفت از پیشینه تاریخی خودش نیز سود برد.
در تمام دوران حاکمیت رژیم های پادشاهی و اسلامی، جز در مقطع کوتاهی که اصلاح طلبان حکومتی در جامعه هژمونی داشتند، دانشجویان چپ و سوسیالیست همواره موتور محرک اعتراضات و مبارزات انقلابی دانشجویی و انعکاس خواستهای مبارزاتی و رادیکال درون جامعه بودە اند . بسیاری از فعالین و رهبران احزاب و سازمانهای سیاسی مبارز، رادیکال و کمونیست از دانشگاهها فارغ التحصیل و طی دورانی از فعالین جنبش دانشجویی بودەاند. مقاومترین و تسلیم ناپذیر ترین زندانیان سیاسی در حکومتهای سلطنتی و اسلامی از میان دانشجویان برخاسته اند. بی دلیل نیست که همه دیکتاتورها از جنبش انقلابی دانشجوئی وحشت دارند و با هر امکانات و وسیلەای، از پلیس، زندان، شکنجەگر تا آخوند و واعظ مذهبی و فتوای دینی، بلافاصله به سرکوب و خفە کردن صدای حق طلبان اعتصابات و اعتراضات سراسری دانشجویان بر می خیزند.
ترسی که سران جمهوری اسلامی از جنبش چپ دانشجوئی با گرایشات ضد خرافه پرستی، ضد دیکتاتوری و ضد سرمایه ی نیرومند آن دارند، ریشه تاریخی عمیق دارد. آخوند ها و از جمله خمینی به خوبی میدانستند که جریان چپ و کمونیست در دانشگاه می روند تا بساط قرن هان خرافه پراکنی، یاوه گوئی، غارت و فساد آنها را به گور بسپارند. به همین جهت پس از خزیدن به قدرت، در 44 سال گذشته با صرف هزینه های کلان و به کار گرفتن شکنجه گران، جانیان و مغزهای خشک اندیش بیشترین اقدامات تبلیغی ارتجاعی و سرکوبگرانه خود علیه دانشجویان و استادان چپ و پیشرو را عملی کردند. آنها در این مسیر ضربات سنگینی به جامعه و دانشجویان زدند. اما تمام تاثیران اقدامات ضد انسانی آنها بویژه از دی 96، آبان 98 و بویژه از طریق انقلاب ژینا رو به کاهش نهاد. اکنون برای سران مستاصل رژیم ابزاری جز سرکوب برای جلوگیری خیالی از ایفای نقش گسترده توسط جنبش دانشجوئی باقی نمانده است. اما تمام شواهد گواهند که رژیم جمهوری اسلامی در این عرصه نیز شکست خواهند خورد. زیرا جنبش دانشجوئی از سال 78 ببعد بتدریج جایگاه شایسته قبلی خود در جنبش چپ را کسب کرده است. جنبش دانشجوئی طی مسیری چند ساله و بویژه بر بستر انقلاب ژینا تشکل هائی انقلابی با رهبرانی کمونیست و آزادیخواه را پرورده کرده است. به همین جهت دانشجویان دختر و پسر در یازده ماه گذشته توانستند با شعارهائی چون “قسم به خون یاران، ایستاده ایم تا پایان”، به همراه جنبش کارگری جنبش زنان، جنبش دادخواهان و سایر جنبش های پیشرو اجتماعی نقش ارزنده و انقلابی خود را ادا کنند. این نقش زمینه نیرومندی برای رشد و گسترش دارد و در این روزهای منتهی به انقلاب ژینا هیچ نوع سرکوبگری مانع پیشروی آن نیست.