“احمد وحیدی “وزیر کشور، در نشست سراسری مدیران کل امور زنان و خانواده استانداریهای سراسر کشور، به صراحت گفته است:
«ما باید فرصت ها و تهدیدها را در حوزه زنان بشناسیم. اگر انقلاب بخواهد ضربه ببیند از ناحیه زنان است و اگر موفق هم بشود باز هم از ناحیه بانوان خواهد بود. شناخت فرصت ها و تهدیدها در حوزه زنان بسیار مهم است و کارکرد دشمن بر فکر، اندیشه، روان ، اخلاق و عملکرد بانوان خیلی مهم است.» وی در همین راستا خواستار تشکیل یک شبکه از زنان همفکر با جمهوری اسلامی شده است و می گوید: «باید یک شبکهسازی خوب و مطمئن از بانوان همفکر صورت گیرد.» نگرانی واقعی وزیر کشور بدون دلیل نیست. در چهل و سه سال گذشته و از بدو روی کار آمدن جمهوری اسلامی، زنان ایران از یک سو یکی از اهداف اولیه سرکوب رژیم و از سوی دیگر ستون اصلی مقاومت و مبارزه با ارتجاع اسلامی بوده اند.
لغو قوانین مدنی خانواده و جایگزینی آن با قوانین اسلامی فقه شیعه که زنان را ناقص العقل،مهجور و در همه زمینه های حقوق اجتماعی نیمه مرد میداند، سن ازدواج را به سن کودکان 9 تا سیزده ساله هم کشانده است. قانونی کردن محدودیت های جدی اجتماعی ، سیاسی ، شغلی و تحصیلی و غیره، از جمله نتایج ایجاد حکومت اسلامی در ایران برای زنان بوده است.
مذهب در جوهر و ذات خود تبعیض علیه زنان را فرموله و تبیین کرده و هر جا مجالی یافته است، چون حکومت اسلامی در ایران، طالبان در افغانستان ، داعش در عراق و شام بردگی و بی حقوقی پایان ناپذیری را بر زنان تحمیل کرده است .
در طول یک قرن گذشته زنان ایران برای کسب حقوق اولیه خود مبارزه کرده اند و گام به گام بخشهایی از حقوق انسانی و پایمال شده خود را بدست آوردند. اما با روی کار آمدن رژیم اسلامی در سال 1357 همه این دستاوردها با تهدید و خطر جدی حاکمان مرتجع و ضد زن اسلامی ایران روبرو شد. از زمانی که « طاهره قره العین» در سال 1227 هجری شمسی در اجتماع عمومی “بدشت” حجاب از سر برداشت و خطاب به جمعیت مردان و زنان سخن گفت، تا شروع حکومت اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و از آنجا تا بر سکو ایستادن «ویدا موحد» با روسریش بر سر چوب در ششم دیماه ۱۳۹۶، تا به امروز که وزیر کشور رژیم اسلامی با وحشت از خطر جنبش زنان برای بقای رژیم سخن می گوید، مقاومت و اعتراض علیه بیحقوقی زنان ادامه داشته است. در نتیجه این کارزار پر هزینه و جانبازانه با قطعیت باید گفت که رژیم علیرغم به کار بردن نیروی سازمان یافته پلیسی، گشت های گوناگون، ماموران تربیت شده و اعمال انواع توحش و بی رحمی، برای نمونه در تحمیل حجاب اجباری بر زنان شکست خورده است.
رژیم اسلامی از بدو به قدرت رسیدن نخستین حمله های خودش را متوجه کارگران بیکار و زنان کرد. خمینی، که از شرکت گسترده زنان آزادیخواه و برابری طلب در انقلاب ۵۷ مطلع شده بود در ۸ مارس ۱۹۷۹، برابر با 17 اسفند ۱۳۵۷، فتوا داد که زنان در ادارات و وزارتخانه ها باید با پوشش و حجاب اسلامی حاضر شوند. زنان مبارز و برابری طلب توانستند با 6 روز تظاهرات و اعتراض حکومت جدید را به عقب بنشانند. آنجا بود که سردمداران جریان اسلامی دریافتند که برای استقرار حکومت اسلامی با چه حریف نیرومندی طرف هستند.
زنان ایران و کردستان در تمامی عرصه های کار و زندگی حکومت اسلامی و قوانین ارتجاعی آنرا علیه زنان به چالش کشیده و این مبارزه و مقاومت به آن چنان سطح و گستردگی رسیده است که حاکمان ریز و درشت حکومت، زنان را به عامل اصلی عدم استقرار مطمئن و به تهدیدی علیه موجودیت نظام اسلامی میدانند. سخنان وزیر کشور ایران به روشنی اقرار به شکست و هراس از نیروی زنان است .
زنان همراه با مردان شریف و آزاده این توان و پتانسیل را دارند که نه تنها سیاستهای فوق ارتجاعی حکومت اسلامی را با شکست و ناکامی روبرو کنند، بلکه قادر هستند دوش به دوش مردان آزادیخواه و برابری طلب، این نظام ضد زن و ضد آزادی و برابری را سرنگون نموده و سیستم سیاسی ای را مستقر نمایند که برابری کامل و بدون اگر و اما را در همه صحنه های زندگی خانوادگی و اجتماعی به رسمیت شناخته و انرا تامین و تضمین نماید.
جنبش زنان ایران، کابوس جمهوری اسلامی
“احمد وحیدی “وزیر کشور، در نشست سراسری مدیران کل امور زنان و خانواده استانداریهای سراسر کشور، به صراحت گفته است:
«ما باید فرصت ها و تهدیدها را در حوزه زنان بشناسیم. اگر انقلاب بخواهد ضربه ببیند از ناحیه زنان است و اگر موفق هم بشود باز هم از ناحیه بانوان خواهد بود. شناخت فرصت ها و تهدیدها در حوزه زنان بسیار مهم است و کارکرد دشمن بر فکر، اندیشه، روان ، اخلاق و عملکرد بانوان خیلی مهم است.» وی در همین راستا خواستار تشکیل یک شبکه از زنان همفکر با جمهوری اسلامی شده است و می گوید: «باید یک شبکهسازی خوب و مطمئن از بانوان همفکر صورت گیرد.» نگرانی واقعی وزیر کشور بدون دلیل نیست. در چهل و سه سال گذشته و از بدو روی کار آمدن جمهوری اسلامی، زنان ایران از یک سو یکی از اهداف اولیه سرکوب رژیم و از سوی دیگر ستون اصلی مقاومت و مبارزه با ارتجاع اسلامی بوده اند.
لغو قوانین مدنی خانواده و جایگزینی آن با قوانین اسلامی فقه شیعه که زنان را ناقص العقل،مهجور و در همه زمینه های حقوق اجتماعی نیمه مرد میداند، سن ازدواج را به سن کودکان 9 تا سیزده ساله هم کشانده است. قانونی کردن محدودیت های جدی اجتماعی ، سیاسی ، شغلی و تحصیلی و غیره، از جمله نتایج ایجاد حکومت اسلامی در ایران برای زنان بوده است.
مذهب در جوهر و ذات خود تبعیض علیه زنان را فرموله و تبیین کرده و هر جا مجالی یافته است، چون حکومت اسلامی در ایران، طالبان در افغانستان ، داعش در عراق و شام بردگی و بی حقوقی پایان ناپذیری را بر زنان تحمیل کرده است .
در طول یک قرن گذشته زنان ایران برای کسب حقوق اولیه خود مبارزه کرده اند و گام به گام بخشهایی از حقوق انسانی و پایمال شده خود را بدست آوردند. اما با روی کار آمدن رژیم اسلامی در سال 1357 همه این دستاوردها با تهدید و خطر جدی حاکمان مرتجع و ضد زن اسلامی ایران روبرو شد. از زمانی که « طاهره قره العین» در سال 1227 هجری شمسی در اجتماع عمومی “بدشت” حجاب از سر برداشت و خطاب به جمعیت مردان و زنان سخن گفت، تا شروع حکومت اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و از آنجا تا بر سکو ایستادن «ویدا موحد» با روسریش بر سر چوب در ششم دیماه ۱۳۹۶، تا به امروز که وزیر کشور رژیم اسلامی با وحشت از خطر جنبش زنان برای بقای رژیم سخن می گوید، مقاومت و اعتراض علیه بیحقوقی زنان ادامه داشته است. در نتیجه این کارزار پر هزینه و جانبازانه با قطعیت باید گفت که رژیم علیرغم به کار بردن نیروی سازمان یافته پلیسی، گشت های گوناگون، ماموران تربیت شده و اعمال انواع توحش و بی رحمی، برای نمونه در تحمیل حجاب اجباری بر زنان شکست خورده است.
رژیم اسلامی از بدو به قدرت رسیدن نخستین حمله های خودش را متوجه کارگران بیکار و زنان کرد. خمینی، که از شرکت گسترده زنان آزادیخواه و برابری طلب در انقلاب ۵۷ مطلع شده بود در ۸ مارس ۱۹۷۹، برابر با 17 اسفند ۱۳۵۷، فتوا داد که زنان در ادارات و وزارتخانه ها باید با پوشش و حجاب اسلامی حاضر شوند. زنان مبارز و برابری طلب توانستند با 6 روز تظاهرات و اعتراض حکومت جدید را به عقب بنشانند. آنجا بود که سردمداران جریان اسلامی دریافتند که برای استقرار حکومت اسلامی با چه حریف نیرومندی طرف هستند.
زنان ایران و کردستان در تمامی عرصه های کار و زندگی حکومت اسلامی و قوانین ارتجاعی آنرا علیه زنان به چالش کشیده و این مبارزه و مقاومت به آن چنان سطح و گستردگی رسیده است که حاکمان ریز و درشت حکومت، زنان را به عامل اصلی عدم استقرار مطمئن و به تهدیدی علیه موجودیت نظام اسلامی میدانند. سخنان وزیر کشور ایران به روشنی اقرار به شکست و هراس از نیروی زنان است .
زنان همراه با مردان شریف و آزاده این توان و پتانسیل را دارند که نه تنها سیاستهای فوق ارتجاعی حکومت اسلامی را با شکست و ناکامی روبرو کنند، بلکه قادر هستند دوش به دوش مردان آزادیخواه و برابری طلب، این نظام ضد زن و ضد آزادی و برابری را سرنگون نموده و سیستم سیاسی ای را مستقر نمایند که برابری کامل و بدون اگر و اما را در همه صحنه های زندگی خانوادگی و اجتماعی به رسمیت شناخته و انرا تامین و تضمین نماید.