فریدون ناظری
مقدمه:
“حزب کمونیست ایران نه امروز حزب یگانه طبقه کارگر ایران است و نه افق ما این است که این حزب خود به تنهائی در چنین موقعیتی قرار بگیرد. حزب کمونيست ایران ادای سهم بخشی از کمونيسـت هـای کردستان و قسمت هائی از بقیه ایـران برای شکل دادن به یک بدیل سوسياليستی در آینده سیاسی ایران است. اینکـه چنـين بـدیلی چگونه شکل می گیرد و قوام پیدا می کند، سوالی است کـه در مقابل همە جنبش کارگری وکمونيستی در ایران قـرار دارد و پاسـخ ایـن سـوال راهـم نـه صـرفا بـا تفحص و تحقيقات آکادميک ونظری، بلکه در متن پيشبرد یک مبارزۀ سياسـی وطبقـاتی مـی تـوان یافت.”
به نقل از بخش ضمیمه ی “گزارش سیاسی به کنگره 13 حزب کمونیست ایران”
اصل مطلب:
حزب کمونیست سراسری
این مقاله کوتاه بر آنست تا ضرورت داشتن یک حزب کمونیست انقلابیِ سراسری جهت نفی استثمار و استبداد و استقرار سوسیالیسم در ایران در شرایط حساس کنونی را یادآوری کند. این مبحث از طرف کمونیست های دیگر بیان شده است.
نکته ای عمومی
توده های میلیاردی انسان های بالغ شاهدند که حاکمانِ بورژوا (شامل کابینه ها) و صاحبان سرمایه روزگار تیره ای را به لحاظ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست بوم جهت بشریت رقم زده اند. اما این شرایط نه تنها کارگران و مردم زحمتکش را با مصائب بسیار روبرو کرده، زنگ خطر را برای خود هیئت و طبقه حاکمه، احزاب سیاسی و متفکرین آن نیز فراهم کرده است. بنابراین هر دو طبقه اصلی جامعه و متفکرین آنها به فکر راه چاره اند. بورژوازی نجات خود در راست روی بیشتر، ارتجاع عمیق تر و جنگ های مهیب تر یافته است. این راهی است که آنها برای غلبه بر بحران 1929 یافتند و موفق شدند. در دهه سی میلادی نازیسم و فاشیسم و جنگ دوم جهانی به بورژوازی کمک کردند تا جنبش کارگری و کمونیستی در اروپا و مخصوصا آلمان را در هم شکسته و زمینه برای رونق اقتصادی را آماده کنند. اما اکنون بدلیل در هم تنیدن سرمایه های سرمایه دارانی که دولت هایشان نیروی اتمی نابود کننده دارند از یک طرف راه انداختن جنگ سوم جهانی مشکل است؛ از طرف دیگر بدلیل اینکه سرمایه در همه کشور ها دچار بحرانی ساختاری است امکان رونق مثل گذشته ممکن نیست. بنابراین این راست روی ها و جنگ افروزی نمی تواند دوام داشته باشد. توده های کارگر و زحمتکشی که به راه حل های اینان امید بسته اند با دادن هزینه های سنگین سرخورده شده و به دنبال راه حل خواهند گشت. امپریالیست ها و نیروهای ارتجاعی خدمتگزار کلان سرمایه داران برای غلبه بر بحران کنونی کار کردن روی طرح خاورمیانه بزرگرا سرعت بخشیده اند. تلاش فشرده برای خلع سلاح و انحلال حزب کارگران کردستان (پ ک ک) و نابودی خود مدیریتی شمال و شمال شرق سوریه و نیروهای 100 هزار نفره سوریه دموکراتیک (شامل “ی پ ژ” و “ی پ گ”) و تشدید فشارها بر جمهوری اسلامی شاهد این مدعاست. پیام اوجالان، توافقنامه امضا شده بین مظلوم عبدی (کوبانی) و احمد شرع بر همین بستر انجام گرفته است.
همزمان کارگران هوشیار و کمونیست های مبارزی که سوسیالیسم را تنها راه نجات از شرایط نابود کننده ای موجود میدانند خود را، هر چند به کندی، برای ایفای نقش موثر در انقلابات سرنوشت سازی آماده میکنند که پیش رویند. سازمان دادن احزاب کمونیست انقلابیِ توده ای و سرانجام انترناسیول پرولتری در مسیر اینگونه آماده سازیها شکل میگیرند.
در ایران:
عیان است که بخش شاغل طبقه کارگر در حال حاضر عمدتا بر بهبود معیشت و شرایط کار متمرکز می باشد. کسب حقوق دموکراتیک، در عین حفظ اهمیت آن، در سایه مبارزه صنفی قرار گرفته است. لازم است که این معادله وارونه شود. برای اینکه این طبقه بتواند به شکلی پیروزمندانه مراحل مبارزاتی و مطالباتی به سوی رهائی را بردارد، باید تشکل های طبقاتی و مستقل و حزب و یا احزاب انقلابیِ سیاسی خود را داشته باشد. چنین حزبی قادر خواهد بود در هدایت رسیدن به این هدف موفق باشد. این طبقه در واقع به حزب یا احزابی نیاز دارد که با اتکا به سوسیالیسم علمیِ به روز شده و انترناسیونالیستی عمل کند؛ خط دهنده بوده و در تمام جنبه های کار و زندگی سیاسی و اجتماعی دخالت مبارزاتی و فعال داشته باشد. چنین حزبی باید بتواند اقشار ناراضی دیگر را به صحت برنامه، استراتژی و تاکتیک هایش قانع کرده و به این ترتیب بر آنها هژمونی پیدا کند.
بورژوازی در غرب پس از دهه ها مبارزه ی طبقه کارگر جهت تامین حقوق صنفی و سیاسی خود ناچار شد تامین بعضی حقوق صنفی و دموکراتیک را بپذیرد. این طبقه استثمارگر تامین این بخش از حقوق صنفی را به اتحادیه های کارگری رفرمیست سپرد و احزاب سوسیال دموکرات پارلمانتاریستی را هم به صورت نمایندگان سیاسی این طبقه پذیرا گردید. تجارب تاریخی نشان دادند که سوسیال دموکراسی، که در اروپا ریشه در طبقه کارگر داشت، عملا مقهور قدرت سرمایه شد و به خدمت آن درآمد. اکنون لازم است کارگران حزبی را داشته باشند که به طور کامل از دولت و تمام ارگان های بورژوازی مستقل بوده و نیازهای سیاسی و صنفی خود طبقه توامان را متحقق کند.
بخش قابل توجهی از کارگران ایران بر واقعیت فوق آگاهند. آنها در ضمن میدانند که نیازمند حزب سیاسی خود هستند. اما موانعی در سر راه دارند. نخستین و مهمترین مانع استبداد هار حکومت اسلامی می باشد که مورد حمایت طبقه بورژوازی ایران می باشد. این طبقه به دلیل ضعف مفرط و برای حفظ موقعیت خود از ابتدای زایشش به استبداد چند هزار ساله نیاکانش (ابتدا در هیئت حکومت پهلوی و اکنون جمهوری اسلامی) در جغرافیای ایران پناه برده است. تا 1357 که مبارزه طبقاتی خیلی حاد نبود شدت این دیکتاتوری به شکل کنونی نبود. اما بعد از انقلاب و تعمق مبارزه طبقاتی شدت این استبداد توسط جمهوری اسلامی کاملا عیان گردید. مبارزه برای در هم شکستن این دیکتاتوری چندین دهه است که ادامه دارد. از آنجا که استبداد مورد اشاره در دوره ما نیاز سرمایه و بورژوازی می باشد تنها در مسیر یک مبارزه معطوف به منافع طبقه کارگر و با افق سوسیالیستی به تمامی درهم شکسته خواهد شد. اینجا تذکری لازم است. در انقلاب احتمالی پیشِ رو، مثل هر دوره انقلابی و پسا انقلابی شرایطی پیش خواهد آمد که بورژوازی قادر به اعمال استبداد مورد نظر و نیازش نخواهد بود. بنابراین شکلی از دموکراسی پدید خواهد آمد. وظیفه اساسی کمونیست ها در چنان دوره ای جهت ایجاد حزب سراسری، یا استحکام آن در صورت موجودیت، آسان خواهد بود.
در غرب حکومت ها خیلی به راست چرخیده اند. مهمترین آنها حکومت در ایالات متحده می باشد که از 20 ژانویه 2025 در اختیار حزب جمهوریخواه و کابینه دونالد ترامپ قرار گرفت. ترامپ و دار و دسته اش اقتصادی به ظاهر سالم، اما از پایه ویران، را تحویل گرفته اند. شخص ترامپ تعهداتی به کارگران داده که عملی نخواهد بود و آن بازگرداندن صنایع و سرمایه های آمریکائی و ایجاد شغل پایدار با دستمزد کافی در داخل آمریکا می باشد. با ناتوان شدن همه راست های افراطی در اداره امور آنوقت است که قاعدتا توده کارگران ناچار خواهند شد بین سوسیالیسم و سرمایه داری یکی را انتخاب کنند. هم اکنون 49 درصد از جوانان در آمریکا و به روایت و گرایشاتی از سوسیالیسم دلبسته اند.
در جمهوری اسلامی این پروسه طی شده است. خمینی طی انقلابِ سال پنجاه و هفت و پس از آن وعده های دروغین بسیار به شهروندان ایرانی داد. خلاصه شده آن وعده در مصاحبه او با اشپیگل، ۱۶ آبان ۱۳۵۶ آورده شد. “جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود. همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت.” چند روز نگذشت که شهروندان پیشرو شروعِ استبدادی هار و استثماری لجام گسیخته را دیدند و پیشرو ترین ها مبارزه علیه آنها را شروع کردند. این مبارزه به درجاتی توده ای شده و به خیزش انقلابی ژینا ختم شده که چپ است و در جنبش های اجتماعی روبه پیش ادامه دارد. حزب کمونیست ایران همیشه بخشی از مبارزه سیاسی، مدنی و نظامی در چهل و پنج سال گذشته علیه رژیم و صاحبان سرمایه بوده است. این حزب مصمم است به شکل گیری حزب کمونیستِ انقلابیِ سراسری، توده ای و قدرتمندی کمک کند که می تواند که اساسش در دل مبارزات مطالباتی کنونی ریخته شده است؛
تشکیل این حزب با موانع دیگری هم روبرو است که در صورت رفع دو مانع مذکور به سرعت از سرِ راه برداشته خواهند شد.
ایران کشوری است که سرمایه و امپریالیسم در آن ضعیف بوده و حکومت مذهبی آن زیر فشار مبارزاتی سراسری و ابر بحران های درونی و بیرونی در حال از هم پاشیدن است.
مارس 2025