حزب کمونیست ایران

خلاء قدرت و گفتمان نیروهای راست، افراطی و اقتدارگرا

 

اسعد رستمی

با فروپاشی نظام‌های استبدادی، خلاء قدرت، فضایی مخاطره‌آمیز برای نیروهای مخالف به‌وجود می‌آورد. در این وضعیت، جریان‌های راست و فاشیسم مرکزگرا که خود را وارثان قدرت می‌پندارند، تلاش می‌کنند از این خلاء برای تحکیم جایگاه خود استفاده کنند. این نیروها به‌واسطه‌ی داشتن پول و امکانات و دستگاههای تبلیغی و نمایش ارتباط با قدرت‌های خارجی و ساختارهای پیشین و سرکوبگر همچون سپاه پاسدارن و دیگر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی، قصد دارند یک الگوی اقتدارگرای جدید را جایگزین کنند. این گروه‌ها، مردم ، مخالفان و نیروهای مقابل خود را به تجزیه‌طلبی متهم کرده و با ابزارهایی مشابه رژیم جمهوری اسلامی، از تهدید، ارعاب و توهین برای خاموش کردن صدای مردم آزادی‌خواه استفاده می‌کنند.(نگاهی کنید به گفتمان جریان سلطنت طلب در دوسال اخیر از چه ادبیات مردسالارانه و زن ستیز و رکیک جنسی که در حق مخالفین خود دریغ نکردند)

در این میان، بازگشت و نمایش چهره‌های امنیتی و سرکوبگر همچون پرویز ثابتی و دیگر وابستگان به دستگاه‌های سرکوبگر رژیم ساقط پهلوی، نشانه‌ی واضحی از خطر راستگرایان اقتدارگرا است. آن‌ها بر این باورند که با تکیه بر این چهره‌ها و حمایت‌های خارجی، قادر خواهند بود خلاء قدرت را به نفع خود پر کنند، در حالی‌که حضور چنین افرادی نه تنها حاکی از عدم پذیرش خواست‌های آزادی‌خواهانه‌ی مردم، بلکه تهدیدی برای هرگونه آزادی و برابری در آینده‌ی بعد از رژیم جمهوری اسلامی است.

راه‌حل شوراهای محلات و قدرت مردمی؛ پر کردن خلاء قدرت به شکلی پایدار؛

در نقطه‌ی مقابل، مردم آزادی‌خواه و برابری‌طلب که دارای دیدگاه‌های دمکراتیک و آزادیخواهانه‌ هستند قرار دارند که در جریان جنبش “زن ،زندگی ،آزادی”و خواست و مطالبات این جنبش دیده شد، مدلی مردمی و دموکراتیک را برای پر کردن خلاء قدرت می‌طبند. جنبش “زن، زندگی، آزادی” که ریشه در خواسته‌های عمیق مردم برای برابری، آزادی و عدالت اجتماعی دارد، به وضوح نشان داد که خواست مردم، عبور از تمامیت‌خواهی و رسیدن به یک نظم مبتنی بر مشارکت مستقیم مردم است. این مشارکت می‌توانند شامل شوراهای محلی، شهرها و سراسری شوند که به‌طور مستقیم و از طریق انتخابات آزاد و مردمی به اداره‌ی امور بپردازند.

تجربه‌های موفق تاریخی نیز نشان داده که ساختارهای شورایی، برخلاف ساختارهای سرکوبگر و متمرکز، نه تنها امکان بروز دموکراسی مستقیم را فراهم می‌کنند، بلکه باعث افزایش حس مسئولیت‌پذیری و همبستگی اجتماعی در بین مردم می‌شوند. شوراهای محلی و شهری به افراد این امکان را می‌دهند که به صورت مستقیم در تصمیم‌گیری‌های محلی شرکت کنند و مسائل خود را از طریق نمایندگان واقعی خود در شوراها حل و فصل کنند.

این مدل، به جای تکیه بر قدرت‌های خارجی و چهره‌های سرکوبگر، به نیروی مردمی تکیه دارد و با فراهم آوردن فضایی برای مشارکت واقعی و دموکراتیک، خلاء قدرت را به شیوه‌ای اصولی و پایدار پر می‌کند. این رویکرد، برخلاف مدل اقتدارگرایانه، اجازه می‌دهد که در فرآیند گذار به دموکراسی، حقوق و آزادی‌های مردم همچنان حفظ شود و تلاش‌های آنان برای رسیدن به برابری و عدالت به ثمر برسد.

کلام آخر

حقانیت مردم در دخالت مستقیم در امورات خود و ایجاد یک نظام شورایی، از جمله اصول بنیادین دموکراسی واقعی و برابری است. مردم رنجدیده ایران در طی دهه‌ها نشان داده‌اند که با امید و اراده‌ی خود می‌توانند به‌دور از وابستگی به نیروهای سرکوبگر و چهره‌های وابسته و ناکارآمد و مردوود در رژیم پیشین، آینده‌ای روشن برای خود بسازند. مردم آزادی‌خواه ایران از طریق شوراها و ساختارهای دموکراتیک و مشارکتی قادر خواهند بود نه تنها خلاء قدرت را پر کنند، بلکه بنیانی واقعی و مستحکم برای آزادی و عدالت اجتماعی پی‌ریزی کنند.

از این منظر، تلاش‌های نیروهای راست و فاشیسم مرکزگرا برای جایگزینی خود به جای رژیم فعلی و تحکیم قدرت با روش‌های سرکوبگرانه، نه تنها مشروعیت مردمی ندارد، بلکه در تناقض با خواست و اراده‌ی مردم ایران برای آزادی و برابری است.