روز جمعه سوم آبان در شهرهای ۱۰ استان عراق از جمله بغداد، ذیقار، المثنی، بصره، نجف و کربلا که عمدتأ (شیعه نشین) میباشند تظاهراتی از سوی جوانان و مردم معترض روی داد. در همان روز در اکثر شهرهای لبنان ازجمله بیروت، طرابلس، صور، صیدا، نَبطیّه، جل ادیب، بعلبک که بخشی از آنها نیز شیعه نشین و تحت کنترل حزب اله میباشند تظاهرات های وسیع به وقوع پیوست. دور جدید اعتراضات در بغداد از سه روز قبل مجددأ از سر گرفته شد. اما در شهرهای لبنان اعتصاب و تظاهرات برای نهمین روز متوالی ادامه داشت.
بنا به گزارشات منتشر شده در جریان اعتراضات در عراق در روز جمعه حداقل 30 نفر دیگر جان باختند و بیش از 2 هزار نفر زخمی شدند. اکثر آنها از استانهای جنوبی عراق بودند و با شلیک نیروهای حشد شعبی و میلیشیای احزاب اسلامی کشته و زخمی شده اند. در لبنان نیز تا کنون تعداد زیادی از مردم معترض با یورش اوباشان جنبش امل و حزب اله زخمی و دستگیر شدهاند. ابعاد و دامنه وسیع اعتراضات اخیر لبنان در سه چهار دهه گذشته بی سابقه بوده است. مطالبه اصلی طرح شده توسط توده های مردم در جریان این اعتراضات در هر دو کشور، با توجه به تجربه و شناخت چندین ساله شان از ماهیت فساد آلود این حاکمیتها و اصلاح ناپذیری آنها، سرنگونی کل هیأت حاکمه این دو کشور می باشد. مردم معتقد هستند که مقامات حکومتی و قدرتهای پشت پرده حاکم دزد و فاسد هستند و بقای این حاکمیت ها به معنای ادامه بیکاری و فقر و وضعیت فلاکت بار زندگیشان می باشد.
اعتراضات مزبور خود جوش و در اعتراض به اوضاع نا بسامان معیشتی و نبود خدمات اجتماعی بوده است. این واقعیت را هم دولت عراق و هم حسن نصراله قبلآ مورد تأکید قرار داده بودند. یقینأ دولتها و نیروهایی در داخل و خارج تلاش خواهند کرد در آن اعتراضات نفوذ نمایند و درجهت مصالح و منافع خود آنرا به انحراف بکشانند. اما این تلاشها حقانیت آنان را زیر سوأل نمی برد. جمهوری اسلامی طبق معمول از همان ابتدا اعتراضات عراق را به عوامل خارج نسبت داد و به تبع آن حسن نصراله نیز روز جمعه بر خلاف اعتراف قبلی خودش، اعتراضات لبنان را توطئه قدرتهای جهانی و بینالمللی علیه لبنان معرفی کرد. هم جمهوری اسلامی و هم حزب اله با توجه به موقعیتی که به قیمت خون مردم این دو کشور برایشان تامین شده است، مخالفت خود را با استعفا یا سقوط و یا حتی ایجاد تغییراتی در ترکیب دولتهای عادل عبدالمهدی و سعد حریری اعلام کرده اند.
فقر گسترده و نازل بودن سطح خدمات اجتماعی در کشورهای لبنان و عراق در حالی است که سالیانه میلیاردها دلار از ثروت و دارایی مردم این دو کشور به واسطه عوامل دولتی و نیروها و جریانات اسلامی متمایل به رژیم در لبنان و عراق مانند حزب اله و جنبش ارتجاعی امل و نیروهای حشد شعبی و احزاب اسلامی در عراق دزدیده و اختلاس میشود. بدون شک دزدی و اختلاس های کلان آنان از سفره مردم تهیدست و ستم دیده عراق و لبنان عامل مهمی در تشدید اوضاع فلاکتبار معیشتی و اوضاع اقتصادی کشور میباشد. بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول در عراق که چهارمین ذخایر بزرگ نفتی جهان را دارد،۴۰ درصد مردم در فقر بسر میبرند و از آب و برق و تحصیل و خدمات پزشکی و اجتماعی محروم می باشند. در طرابلس دومین شهر بزرگ لبنان ۵۷ در صد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند.
این تقابل را در جریان اعتراضات مردم در یورش وحشیانه این جریانات و شلیک مستقیم به مردم می بینیم. متقابلأ مردم معترض نیز در جریان اعتراضات خود در عراق بیشتر دفاتر جریانات اسلامی از جمله عصائب اهل حق و دولت قانون مالکی و امثالهم و مراکز اصلی حکومتی را مورد حمله قرار میدهند و خواهان دستگیری دزدان و اختلاس گران و بازگرداندن پولهای دزدیده شده هستند. به همین دلیل در لبنان نیز حسن نصراله به مردم معترض چنگ و دندان نشان داد و آنان را به اعزام عوامل خود به میدان برای مقابله با آنان و برپایی جنگ داخلی تهدید می کند. البته از ماهیت جنایت کارانی همچون خامنه ای و حسن نصراله دور از انتظار نیست که آنچه را بر سر مردم سوریه آوردند بر سر مردم لبنان و نجف و کربلا نیز بیاورند.
در چنین شرایطی کارگران و توده های مردم معترض عراق و لبنان به ویژه زنان زجر دیده از نظام زن ستیز اسلامی که وسیعأ در این اعتراضات مشارکت دارند، به همبستگی و تشکل و سازماندهی و وجود رهبری و استراتژی برای چنین مبارزه بی امانی نیاز دارند. ریاکاری مسئولان و کار بدستان حکومتی درلبنان و عراق و به ویژه جریانات مذهبی و مرجعیت شیعه و سنی و امثال مقتدا صدر دایر بر به رسمیت شناختن حق تظاهرات و به اصطلاح حمایت از این حق و از مردم دروغی بیش نیست. آنها میخواهند با سوار شدن بر موج اعتراضات توده های مردم و با هزینه جان آنها به ستم و نابرابری به نفع خود تداوم بخشند. مردم عراق و لبنان با تداوم اعتراضات خود در روز جمعه نشان دادند که به وعده های اصلاحات عادل عبدالمهدی و سعد حریری و میشل عون اعتمادی ندارند زیرا آنها خود در ایجاد این وضعیت سهیم هستند. آنها در سازش با همدیگر و علیه منافع توده های مردم کل قدرت و ثروت و سامان کشور را تحت عنوان تقسیمات و گروه بندیهای مذهبی و طائفی میان خود تقسیم کردهاند و به ثروتهای میلیونی و زندگی شاهانه برا ی خود دست یافتهاند. برای حفظ این ثروت باد آورده جنگها راه انداخته اند امنیت و آسایش را از میلیونها نفر مردم سلب کرده اند و زندگیشان را به خاک سیاه نشانده اند. در این کشمکش سیاسی طبقاتی حمایت احزاب و جریانات چپ و کمونیست و آزادیخواه و تشکلهای کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی از جبهه مردم ستمدیده در مقابل دولتهای اسلامی ایران و عراق و لبنان و نیروهای ارتجاعی اسلامی یک وظیفه انقلابی است.