حزب کمونیست ایران

در ابتدای ورود به دوره انقلابی! ایران دیگری ممکن و در چشم انداز  است

بهروز ناصری

جرقه ژینا امینی
دستگیری ژینا امینی (دختر جوان 22 ساله اهل شهر سقز کردستان) در تاریخ در 14 سپتامبر 2022 در تهران و مرگ این دختر جوان دو روز بعد یعنی جمعه 16 سپتامبر 2022، که بر اثر ضرب شتم پلیس اخلاقی رژیم اسلامی ایران یا گشت ارشاد اسلامی اتفاق افتاد، جرقه یک قیام اجتماعی در بین زنان و جوانان را که جزو مهمترین گروههای اجتماعی ستمدیده در ایران هستند را زد.
مرگ ژینا، باعث شد تا کینه های انباشته شده اجتماعی ناشی از چهل و سه سال بی حقوقی ، سرکوب، تبعیض و تحقیر، فقر، بیکاری، گرانی و محرومیتهای اجتماعی و کاری زنان و جوانان، در یک خیزش عمومی و اجتماعی زنان و جوانان فوران کند.
مرگ ژینا امینی به جرقه ای تبدیل شد تا با رشد اعتراضات اجتماعی زنان و جوانان در سراسر ایران و تسری آن به گروههای اجتماعی دیگر، به ابتدای یک دوره انقلابی ورود کنیم. دوره انقلابی که فعلا در ابتدای آن قرار داریم و هنوز به کاملیت آن نرسیده ایم.
ویژگیهای این دوره
اعتراضات امروز با اعتراضات دوره های گذشته از چند لحاظ تفاوت دارد:
1. در گذشته زنان شرکت کنندگان فعال اعتراضات و مبارزات بودند، اما در این دوره ای که تا کنون دو هفته از آن گذشته است، زنان و دختران نه تنها شرکت کننده اصلی این مبارزات، بلکه در رهبری این اعتراضات قرار دارند. و این یکی از نقاط قوت مبارزات اجتماعی کنونی است که وسعت و گسترده شدن آن را بیشتر در چشم انداز قرار می دهد. پلیس اخلاقی جمهوری اسلامی ژینا را به خاطر مسئله حجاب و پوشش که آنرا با موازین اسلامی مطابق نمی دانستند، دستگیر و بعد از دو ساعت جنازه آنرا تحویل خانواده و جامعه دادند.
مسئله حجاب به یک کد دوگانه تبدیل شده است. از یکطرف مسئله آزادی حجاب و پوشش ، بعنوان یک حق مسلم زنان، به روزنه ای برای کسب حقوق و آزادیهای بیشتر و رفع ستم و تبعیض جنسیتی تبدیل شده است و از سوی دیگر مسئله حجاب کد رژیم اسلامی برای سرکوب هر چه بیشتر هر صدای اعتراضی زنان است. رژیم اسلامی ایران به مسئله حجاب بعنوان مسئله ای ارزشی نگریسته و تحت لوای عفاف و ارزش غربی، به وحشیانه ترین شیوه زنان را بوسیله پلیسهای اخلاقی گشت ارشاد زنان و دختران را دستگیر، شکنجه، تحقیر و آذیت و آزار می دهند.
2- اعتراضات و مبارزات جسورانه و بیباکانه کنونی در ایران از سوی جوانان دختر و پسری انجام می شود که نسل چهارم بعد از انقلاب و دهه هشتادی شناخته شده اند. نسلی که اولا از نسل انقلاب 1357 به اشکال مختلف فاصله دارند و دوما این نسل در دنیای انترنت و رسانه های اجتماعی بزرگ شده اند که موفق شده اند با فرهنگ مردمان مختلف دنیا که با فرهنگ اسلامی متفاوت است آشنا شوند. این نسل از دختران و پسران یک نسل آگاهی هستند که با مشاهده سرنوشت رقت بار و فلاکتباری که این رژیم اسلامی برای آنان و پدر و مادرهایشان بوجود آورده اند، معترض بوده و آنرا نمی پذیرند.
3- این نسل جوان دختر و پسر کردستانی و ایران نسل آگاهی هستند که بدرستی غیر ایدئولوژیک و غیر مذهبی هستند. این نسل جستجوگر، پرسشگر و منتقد وضع موجود هستند. آنها مشاهده کرده اند که بعد از چهار دهه بعد از انقلاب 1357 پدر و مادرهایشان فقیر، بیکار و زندگی سختی را میگذرانند و آنها خودشان هم علیرغم اینکه اکثر فارغ التحصیل شده اند، هم بیکارند و هم چشم اندازی روشن برای آینده زندگی و کاریابی خود نمی یابند. به همین دلیل هم هست که اکثر فارغ تحصیلان جوان میل به مهاجرت داشته اند و سختترین راه مهاجرت را متقبل شده اند تا بلکه به کشور دیگری راه یابند تا بدان وسیله فرصتهای کاری و زندگی بهتری برای خود فراهم آورند.
4- اعتراضات و مبارزات کنونی جوان دختر و پسر کردستانی و ایرانی، حاصل انباشته شدن محرومیتهای طولانی است. و این یکی از دلایلی است که این خوانش را به ما میدهد که اعتراض و مبارزه میل به ادامه کاری دارد و به این سادگیها از خواستهایشان عقب نشینی نمی کنند و به مبارزه ادامه میدهند. خصلت اصلی اعتراضات کنونی جوانان سلبی بودن آنست. آنها آنچه نمیخواهند را بیان میکنند. آنها حجاب و جمهوری اسلامی را نمیخواهند و مبارزات و اعتراضات امروزی تاکنونی بیان کننده این خصلت سلبی آنست.
5- یکی از مهمترین ویژگیهای مبارزات توده ای کنونی سراسری بودن آن است، مبارزاتی که کل رژیم جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است تا کنون در حدود 130 شهر ایران در وقوع است و این یک امر فرخنده ای است.

عمده ترین شعارهای طرح شده
شعارهای زیر عمدتا شعار مبارزین خیابانها بودند:
• مرگ بر دیکتاتور
• مرک بر خامنه ای
• مرگ بر جمهوری اسلامی
• نه به جمهوری اسلامی
• توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه
• آخوند باید گم بشی
• دشمن ما خدا نیست، دشمن ما شمائید
• مرگ بر ستمگر، چه شاه باشد چه رهبر
• می جنگیم، می میریم، ، ایران و پس می گیریم
• قرار ما هر روزه، فکر نکنین امروزه
• می کشم می کشم، هر آنکه خواهرم کشت
• ملت چرا نشستی، منجی ما تو هستی
• زندانی سیاسی، دانشجویان زندانی، آزاد باید گردد
• حسین حسین شعارتون، دروغ و دزدی کارتون
• امسال سال خون است، سید علی سرنگون است
• امسال سال خونه، بسیج سرنگون است
• فقر و فساد و بی داد، مرگ بر این استبداد
• زن، زندگی، آزادی
• آزادی، آزادی، آزادی
• کردستان، کردستان، چشم و چراغ ایران
• کردستان، زاهدان، چشم و چراغ ایران
( بر گرفته از سایتها و رسانه های اجتماعی)
این شعارها همه شان بیان آنچه زنان و جوانان نمیخواهند بوده و فعلا حاوی محتوای نوع حکومت و سیستمی را بایست جایگزین جمهوری اسلامی شود، نیست.
نفس چنین شعارهای سلبی در جامعه ایران قابل بحث و دفاع ، اما ناکافی هستند و اگر این شعارها مبین سطح آگاهی مبارزین در خیابان باشند و اگر خواستها در قالب شعارها در همین سطح بمانند، به این معنی است که ما ( ما به معنی کلی مفهوم کلمه) کار و فعالیتهای هدفمند زیادی در رابطه با نوع حکومتی آینده بایست در دستور قرار گیرند تا سیستم حکومتی که به نفع توده های وسیع کارگر و زحمتکش باشد، به بخش اصلی آگاهی اجتماعی تبدیل شوند. در جا زدن در چنین سطح از شعارها و نوع آگاهی، از این طرفیت برخوردار است تا همه آلترناتیوهای بورژوایی بتوانند برای سوار موج اعتراضات شوند، بیشترین تلاشهای خود را که میتواند حمایت کشورهای غربی را هم بسوی خود جلب نماید، در برداشته باشند.

واکنشهای رژیم جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی در طول حاکمیت 43 اش همیشه سیاست و عملکرد سرکوبگرانه ای را نسبت به اعتراضات و مبارزات کارگران، معلمان، زنان، خلقهای ایران بویژه خلق کرد و خلق زحمتکش بلوچستان بکار برده است. در طول این چهار دهه حاکمیت رژیم اسلامی، دهها هزار نفر در زندانها و خارج از زندانها بوسیله رژیم اسلامی کشته شده اند. جمهوری اسلامی یک رژیم سرکوبگر، ضد زن و ضد کارگر، ضد آزادیهای سیاسی و حقوق فردی آحاد مردم، در دروغگویی و فریب از سایر حکومتهای مستبد دیگر سبقت گرفته است.
در جریان سه هفته ای که از اعتراضات و خیزش خیابانی می گذرد، جمهوری اسلامی ضمن بکارگیری بخشی از دشتگاه سرکوبگرش برای مقابله و سرکوب اعتراضات زنان و جوانان، ولی هنوز تمام ظرفیت سرکوبگریش و دستگاه سرکوب سپاه پاسداران را بکار نگرفت است. رژیم اسلامی در این مقطع مشغول تدارک و زمینه سازی برای سرکوب کردن خشن بعدی این اعتراضات و مبارزات است.
مقدمه چینی جمهوری اسلامی برای سرکوب خشن بعدی را میتوان در کلید واژه های زیر که از مقالات و سخنرانیهای مقامات جمهوری اسلامی گرفته شده است، میتوان بوضوح دریافت. آنها با فرافکنی کردن اذهان عمومی را به بیراهه می برند و بدینوسیله با دروغگویی و فریبکاری مقدمات سرکوب خشن بعدی را فراهم میکنند:
«… آشوبگر- اغتشاشگر- معاند- دشمن خارجی و سودجوی داخلی- گروهکهای تجزیه طلب- رسانه های معاند – برهم زدن امنیت عمومی – اراذل و اوباش دارای سوابق مجرمانه – اتباع بیگانه که در اغتشاشات حضور داشته اند – اخلال و آشوب – ایران هراسی اقدامی شیطانی برای تفرقه اندازی است ( حسن نصرالله) – ورود دشمنان در توطئه اخیر به قصد انزوای کشور بود، اغتشاش، بهم ریختن امنیت کشور، ایجاد هرج و مرج ، تعدی به مال و جان مردم نمیتواند قابل قبول باشد، … اغتشاش خط قرمز است … آنچه که قابل تغییر نیست ارزشهاست. ( رئیسی) – … »
و حجاب بزعم رژیم اسلامی یک ارزش اسلامی است، و این ارزش اسلامی نیز یکی از خط قرمزهای آنهاست.
آیا جمهوری اسلامی با این تبلیغات زهرآگین و فرافکینهای فریبکارانه ای که انجام میدهد، در تدارک و زمینه چینی هایش برای سرکوب اعتراضات کنونی موفق خواهد شد؟
پاسخ این سوال را مقداری به بعد موکول کنیم.

نقاط قوت و محدودیتها تاکنون خیزش زنان و جوانان
نقاط قوت
1. بزرگترین نقطه قوت خیزش کنونی زنان و جوانان اینست که زنان رهبری این خیزش را بعهده گرفته اند. این نقطه قوت، درست نقطه وحشت جمهوری اسلامی است. چهل سال است که جمهوری اسلامی از هر سیاست و عملکرد کثیف برای در انقیاد نگه داشتن زنان دریغ نکرده است. جمهوری اسلامی زنان را قانونا و شرعا بعنوان جنس درجه دوم تعریف کرده و کمترین و ساده ترین حقوق فردی زنان را مثل آزادی پوشش و حجاب تحت لوای اسلام و شرع به شدیدترین وجه ممکن سرکوب کرده است. حال زنان تحت ستم ایران بپا خواسته اند و آنچه جمهوری اسلامی در طول حیات ننگین 43 ساله اش از آن وحشت داشت، حالا به وقوع پیوسته است.
حضور هدایت کننده و رهبری زنان در خیزش کنونی آن نقطه قوتی است که کمک میکند جنبش اعتراضی علیه جمهوری اسلامی به موفقیت پیروزی برسند.
2. نقطه قوت دوم حضور جوانان نسل چهارم انقلاب است. جوانانی که در دوران انترنت و رسانه ها بزرگ شده اند، جوانانی که بوسیله دنیای رسانه ای با دنیای خارج از ایران آشنا شده اند و توقعاتی که آنان از زندگی و کار دارند با آن شرایطی که جمهوری اسلامی برای آنان بوجود آورده، ناهمخوان و متناقض است. این نسل بپا خواسته، نسلی امروزی و غیر ایدئولوژیک هستند و همین یکی از نقاط قوت آنهاست که با رژیم جمهوری اسلامی سر سازگاری ندارند.
3. نقطه قوت سوم پیوستن جنبش دانشجویی به این خیزش سراسری است. جمهوری اسلامی دهه هاست که هر نوع ترفندی و سیاست و فریب و … بکار بسته است تا فضای دانشگاهها را غیر سیاسی و غیر فعال نمایند و در دوره هایی هم تا اندازه ای موفق شده بودند ولی بلاخره این فضای مسموم اسلامی شکسته شد و دانشجویان با اعتراض و تحصن و تظاهراتهای پیگیر و سراسری خود عملا و رسما به این خیزش پیوستند. پیوستن جنبش دانشجویی به خیزش کنونی، بدلیل جایگاهی که جنبش دانشجویی در فعل و انفعالاتی که اجتماعی دارند، خیزش کنونی را بیشتر تقویت کرده و تا اندازه ای هم ادامه کاری این خیزش و مبارزات کنونی را تامین میکنند.
4. نقطه قدرت چهارم از این خیزش سراسری زنان و جوانان و دانشجویان، جنبش کردستان و خلقهای تحت ستم ایران است. مردم کردستان بعنوان یکی از خلقهای تحت ستم ایران، بدلیل رنج و آزاری که دهه هاست متحمل شده اند و ستم و استثمار و سرکوبی که از سوی حکومت اسلامی و حکومتهای مستبد منطقه با گوشت و پوست لمس کرده اند، خود یکی از مبارزین در صحنه ایران هستند و طبیعتا متحد و پشتیبان مبارزین سراسر ایران برای تغییر وضع موجود هستند ….
5. نقطه قوت پنجم حمایت جهانی از خیزش کنونی زنان و جوانان و دانشجویان است. در بیش از 150 شهر کشورهای جهان صدها هزار نفر با تظاهراتهای فراوان حمایت و پشتیبانی خود را از خیزش کنونی اعلام کرده اند و این حمایت فعال جهانی از مبارزات مردم ایران و خواستهای آنان و در محکومیت جمهوری اسلامی ایران، یکی از نقاط قوت مهم مبارزات در جریان ایران است. اگر این حمایتهای جهانی از زنان و جوانان ایرانی و محکومیت جمهوری اسلامی بتواند روی جوامع غربی و دولتهایشان این تاثیر را داشته باشد تا بر علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرند، سفارتهای جمهوری اسلامی را تعطیل کنند و یا حداقل سفیرهای رژیم اسلامی را بدلیل سرکوب خشن خیزش بر حق مردم، از کشور مطبوع اخراج نمایند، خیزش عادلانه و برحق زنان و جوانان و دانشجویان، پیروزی بزرگی بدست آورده اند.

محدودیتها
خیزش زنان، جوانان و دانشجویان ایران هنوز جوان بوده و تازه سه هفته از آن میگذرد. علیرغم نقاط قوتهای که مختصرا مورد اشاره قرار گرفتند، اما این خیزش هنوز با محدودیتهای جدی مواجه است.
یکی از مهمترین محدودیتها و یا مصافهاپیشاوری خیزش کنونی اینست که هنوز جنبش کارگری ایران به این خیزش نپیوسته است. هنوز جای کارگران مراکز تولید در این خیزش خالی است. اینکه ملزومات و مکانیسمهای مبارزاتی طبقه کارگربرای پیوستن به این خیزش چیست و چگونه است، میتواند قابل بحث باشد. اما با این وجود عدم حضور طبقه کارگر در این خیزش سراسری، از قدرتمند بودن خیزش زنان، جوانان و دانشجویان می کاهد. به امید اینکه کارگران، فعالین و آکتورهای فعال کارگری این موضع را در دستور کاری خود قرار داده و با پیوستن قدرتمند خود به این خیزش مانع قدرت نمایی رژیم بر علیه این خیزش شوند و سیاستها و تاکتیکهای سرکوبگرانه و مزورانه این رژیم ضد زن و ضد کارگر را نه فقط به شکست بکشانند، بلکه با ورود نیرومند خود به این خیرش توازن قوای طبقاتی را به نفع توده های کارگر و زحمتکش برگردانند. با ورود طبقه کارگر ایران به این خیزش سراسری، عملا ما وارد دوره ی انقلابی خواهیم شد و گامها به مرگ جمهوری اسلامی نزدیکتر خواهیم شد.
دومین محدودیت یا مصاف این خیزش کنونی اینست که بغیر از طبقه کارکر، هنوز بخش زیادی از مردم شهرها، بخشهای حاشیه نشین و فقیر شهرها هنوز به این خیزش نپیوسته اند. اگر توده های کارگر و زحمتکش ستمدیده و فقیر شهرها به این خیزش زنان و جوانان بپیوندند، آنموقع کمیت این خیزش از سطح دهها هزار به دهها میلیون میرسد. یکی از مهمترین فاکتورهای تغییر توازن قوا به نفع این خیزش زنان، جوانان، دانشجویان و شکست جمهوری اسلامی ایران، پیوستن توده های فقیر شهرها به این خیزش و حمایت آنان از خواستها و مطالبات زنان ستمدیده ایران است.
نگرانیها و فایق شدن بر نگرانیها
در شرایط کنونی ایران وجود نگرانیها و سوالات کاملا طبیعی هستند. نگرانی و سوال در باره ظرفیتهای سرکوبگری جمهوری اسلامی، نگرانی و سوال در باره آینده و نوع حکومت ایران.
این همواره مجهولات هستند که بوجود آوردنده نگرانیها در میان توده ها هستند. در باره ظرفیتهای سرکوب جمهوری اسلامی اگر و اماهای زیادی می تواند مطرح باشند. مثلا اگر همه توده های زحمتکش و ستمدیده شهرها و طبقه کارگر به این خیزش بپبوندند، توازن قوای طبقاتی به نفع کارکران و زحمتکشان تغییر میکند. و اگر این پیوستن های مورد اشاره به وقوع بپبوندند، میتوانند در دستگاه سرکوب شکاف و انشقاق ایجاد کنند، اگر نیرو و دستگاه نظامی و سرکوب جمهوری اسلامی تضعیف و شقه شد، آنوقت جمهوری اسلامی با سهولت بیشتری از بین میرود. این مسئله یعنی سقوط جمهوری اسلامی، با نیرو مبارزاتی توده ها هم از لحاظ کمی و هم کیفی رابطه دارد. این توده ها و خلق متحد هستند که از توان و نیروی به زیر کشیدن حکومتهای مستبده برخوردار است و نه توده های غیر متشکل و پراکنده.
اما وجود نگرانی از عدم آشنایی با نوع حکومت آینده، با نگرانی از نوع توازن قوا که مورد اشاره قرار گرفت متفاوت است. نداستن یا عدم آگاهی از نوع حکومت و سیستم حکومتی خود یک عامل بازدارنده برای ایجاد یک ایران دیگرو ایرانی بهتراست.
فایق آمدن بر نگرانی در مورد عدم آگاهی از نوع حکومت آینده ایران، یکی از بزرگترین چالشهای نیروی آگاه دخیل و حاضر در درون خیزش توده ای است. اینجاست که ورود طبقه کارگر به این خیزش، میتواند به بوجود آوردن افق نوع حکومت آینده ایران تاثیر بی نهایت مهمی داشته باشد. در این میان عبور از شعارها و مطالبات سلبی به شعارها و مطالبات ایجابی مستلزم حضور نیروی آگاه، متحد و سوسیالیست در این خیزش توده ایست.
از لحاظ محتوا و مضمون توده های کارگر و زحمتکش بایست حداقل خواستار حکومت و سیستمی باشند که «آزادیهای سیاسی، حقوق فردی تمام آحاد جامعه، جدایی دین از دولت، حق تشکل و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، احترام به حقوق خلقهای ساکن ایران، آزادی تمام زندانیان سیاسی و تامین مادی نیازمندیهای فرد و مسکن، و اشتغال و ایجاد بعضی از بیمه ها » را مورد احترام قرار داده و تامین نمایند.
توافق اجتماعی روی حداقل ها در قدم اول باعث میشوند تا کارگران و زحمتکشان بهتر بتوانند در فضایی مطمئن و سالم، رو به آینده و نوع حکومت آتی اندیشیده و به توافق عمومی برسند.
من بعنوان یک فعال کمونیست می توانم برای نوع حکومت آینده ایران ، شعار زنده باد سوسیالیسم و زنده باد حکومت شوراها را بدهم، اما ترجیح میدهم سرودن و خواستار شدن نوع یک سیستم سوسیالیستی و دمکراتیک را توده های کارگر و زحمتکش و آگاهان کارگر، زنان و خلق ها و دانشجویان بدهند.
رشد و شکوفایی و موفقیت خیزش توده ای و به مقصد رسیدن آن، در گرو از یکسو عبور از مطالبات سلبی به مطالبات ایجابی، خواستار حکومتی دمکراتیک و شورایی برخواسته از آراء و خواست توده های کارگر، و از سوی دیگر پیوند و همبستگی جنبش های اجتماعی پیشرو کارگری، زنان، دانشجویان و ملل مختلف ایران با هم است.
جمهوری اسلامی بغیر از سیاست و عملکرد سرکوبگرانه، به اشکال مختلف مردم را می ترسانند که اگر جمهوری اسلامی برود، ایران به سوریه تبدیل می شود و ایران تجزیه می شود و معلوم چه سرنوشتی انتظار مردم را می کشد، بدینوسیله ج.ا. بیشترین تلاش خود را میکند تا مردم ترسیده و مرعوب شوند.
اما اتحاد تا همین اکنون مردم (زنان، جوانان، دانشجویان، خلق های ایران) سیاستها و تبلیغاتهای مسموم جمهوری اسلامی را به شکست کشانیده است و مردم امروز تا آن حد آگاه هستند که به تبلیغات فریبکارانه جمهوری اسلامی وقعی ننهند.
ادامه مبارزات جسورانه کنونی زنان بیباک، دانشجویان، جوانان و خلق های مبارز بر علیه جمهوری اسلامی، بر تغییر بیشتر توازن قوای طبقاتی به نفع توده ها، تاثیر تعیین کننده ای دارد.
عمل امروز توده های مبارز ایران، خشت بنای ساختن یک ایران دیگری است. با سرنگونی جمهوری اسلامی ایران و برقراری حکومت شوراهای دمکراتیک کارگران و زحمتکشان، نه فقط تمام مردم ایران، بلکه همه مردمان منطقه خاورمیانه و جهان میتوانند نفس راحتی بکشند و در فضای سالم و مسالمت آمیز در کنار هم کار و زندگی دوستانه داشته باشند.
ما در ابتدای یک دوره انقلابی قرار داریم.
زنده باد مردم متحد
زنده باد انقلاب
زنده باد جماهیر شوروی دمکراتیک ایران
زنده باد اتحاد و همبستگی کارگران، زنان، جوانان، دانشجویان و خلق های ایران