انفجاری که اخیرا در تاسیسات غنی سازی اورانیوم در نطنز رویداد و بخشی از امکانات این مرکز برای پیگیری پروژه اتمی جمهوری اسلامی را از بین برد، رویدادی ابتدا به ساکن و منحصر به فرد نبود. نمونه های زیر در این رابطه بسیار گویا هستند:
در فاصله سالهای 1388 تا 1390 طی یک سلسه عملیاتهای هدفمندِ دانشمندان هسته ای ایران، “مجید شهریاری، مصطفی احمدی روشن، مسعود علی محمدی، داریوش رضایینژاد و رضا قشقایی فرد” کشته شدند و ردپائی هم از عاملین آن به دست نیامد. وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه برای پنهان کردن ناتوانی خود در حفاظت از این افراد دست به اقدامات جنایتکارانه ایی زد که آبروریزی بیشتری برای رژیم را به دنبال می آورد. چند نفر را بدون اینکه هیچ ربطی به این قضیه داشته باشند دستگیر و در زیر شکنجه مجبور می کنند که به کار نکرده اعتراف کنند. یکی را حتی اعدام هم می کنند. یکی از نجات یافتگان این توطئه به خارج کشور راه پیدا می کند و از سیر تا پیاز نقشه وزارت اطلاعات رژیم را افشا می کند. در تیرماه ۱۳۹۹ انفجاری بزرگ، یکی از سالنهای مرکز غنی سازی نطنز را که حفاظت آن به عهده سازمان اطلاعات سپاه است ویران میکند. حکومت سعی در لاپوشانی خبر دارد اما چند روز بعد مسئولان خبر را تایید میکنند. عاملان هنوز شناسایی نشدهاند. این مرکز، گویا به شدت و توسط حفاظتهای چند لایه کنترل میشود و به راحتی نمیشود بمبی را در چمدان گذاشت و به داخل مرکز برد. کمتر از دو سال پیش بود که سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل خرواری از اسناد و مدارک اتمی ایران را از مخفیگاههای سازمان انرژی اتمی ایران بیرون آوردند و از ایران خارج کردند، بدون اینکه رد پائی از خود به جا بگذارند.
چند ماه بعد از این حادثە، یکی از فرماندهان عالی رتبه سپاه “محسن فخری زاده” مشهور به پدر دانش هستهای ایران ترور میشود، تروری که بسیار دقیق طرح ریزی و اجرا میشود و ترورکنندگان هیچ ردپایی برجای نمیگذارند. در تازهترین نمونه ۲۱ فروردین سال جاری انفجار دیگری سیستم برقرسانیِ مرکز غنی سازی نطنز را از کار میاندازد. در این انفجار بە گفتە آنچە کە در رسانەها انعکاس یافتە است، خسارات جدی بر سیستم غنی سازی اورانیوم در این مرکز وارد میشود. طراحی عملیات انفجار حتی “شگفتی و تحسین” ریاست سابق سازمان انرژی اتمی ایران را برمی انگیزد! این انفجار، مذاکراتی را کە بر سر برجام در وین در جریان بود بشدت تحت تأثیر قرار داد، در این مذاکرات برگه دست جمهوری اسلامی مبنی بر ادامە غنی سازی به سادگی سوخت. از یاد نبریم کە چند سال قبل هم ویروسی بنام “استاکس نت” کلیه شبکه کامپیوتری همین مرکز نطنز را آلوده کرده و از کار انداخته بود.جالب است گفتە شود کە در هیچ یک از این موارد از عاملان واقعی این اتفاقات کسی دستگیر نشد.
با توجه به اتفاقات بالا پرسش اصلی این است که دستگاهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم چرا در مقابلِ دیگر قدرت های اطلاعاتی در منطقە چنین ضعیف و زبونند اما در مقابل مردم، در مقابل اعتراض حق طلبانە آنان برای برخورداری از آزادی و برابری و حقوق پایمال شدە خود، اینگونە هار و وحشی عمل میکنند؟ همین پرسش در هنگام حمله به مجلس شورای اسلامی نیز مطرح شد، که چگونه چند فرد مسلح به مجلس حمله میکنند و بیش از بیست نفر را میکشند و ساعتها نمایندگان را عملا به گروگان میگیرند اما نیروهای باصطلاح حافظ امنیت را گویی خواب فرو بردە است. با این اتفاقاتِ پرتعداد، شکی باقی نمیماند کە دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی رژیم با این سازمانهای عریض و طویل و با این بودجههای میلیاردی کە از سفرە همین مردم بیرون کشیدە میشود ، تنها در اوین در اتاق های بازجویی و سلول های انفرادی میتوانند نعرە بکشند. این دستگاهای ضد مردمی و بی خاصیت در نطنز و دیگر مراکز امنیتی کاری از دستشان ساختە نیست. اما در خیابانها میتوانند بە جان مردم بیفتند و نمایشی از قساوت و جنایت براه بیاندازند.
امروز در زندان صدها نفر با اتهامهای گوناگون امنیتی زندانی هستند. در میان آنها از فعالان کارگری و محیط زیست و فعالان حقوق زنان گرفتە تا نمایندگان معلمان، از روزنامهنگاران گرفتە تا اعضای کانون نویسندگان، حضور دارند. اما پرشمارترین افراد زندانی، یعنی بیش از نصف آنها جوانهایی هستند که در شبکەهای اجتماعی چند جمله در انتقاد از حکومت نوشتهاند و برای دوستان خود فرستادهاند. و در آن میان چند نفر هستند که فقط از تظاهرات سالهای ۹۶ و ۹۸ و یا اعتراضات به کشته شدگان هواپیمای اوکراینی عکس گرفتهاند. این زندانیها هر کدام به زندانهای یک تا پنج سال و در مواردی تا ۱۵ سال محکوم شدهاند. در حقیقت آنچە کە اتفاق می افتد بە ما میگوید وحشت رژیم اسلامی از حرکتهای اعتراضی است کە در میان مردم در جریان است. این رژیم میداند کە این حرکتها اگرچه امروز پراکنده هستند، اما چون جویبارهائی بهم خواهند پیوست و سرانجام مانند سَیلی خروشان، این رژیم را با خود خواهند برد. دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی با درک این مسئلە اگر در مقابل سازمانهای اطلاعاتی رقیب، درمانده و ناتوان و تحقیر شده هستند، اما در مقابل مردم از هیج جنایتی کوتاە نخواهند آمد.
حکومت اسلامی و ایادی اش آنقدر در مورد قدرتِ کنترل و نظارت خود دروغ گفته و اغراق کردهاند که گاهی به نظر می رسد خودشان نیز آن دروغها را باور کردهاند. اما واقعیت چیز دیگری است.این اقتدار ظاهریِ دستگاهای اطلاعاتی و امنیتی فقط میتواند رهبران حکومت و کسانی را که چشم بر واقعیت بستهاند،فریب دهد. زیرا اگر نارضایتی و خشم گستردهِ مردم را در محل کار و در محل زندگی ببینند کە دیدەاند، باید آنقدر فهم داشته باشند که امنیت رژیم با ترس و ارعاب و با کشتار مردم در سطح خیابان اگر بتواند موقتا تأمین گردد اما هیچگاه در دراز مدت نمیتوان بە آن تکیە کرد. همانطور کە مستبدین در طول تاریخ تنها با اتکا بە سرکوب و نهادهای امنیتی خود نتوانسته اند چنین کنند .