حزب کمونیست ایران

زندان و قهرمانانش

توماج صالحی، رپر انقلابی، که از همان روزهای شروع انقلاب با هنرش در خدمت تقویت آن قرار گرفت در آخرین ملاقات با پدرش به او یادآوری کرده که زندانیان سیاسی فراموش نشوند. در پی اعلام این خبر، گروه زیادی از کاربران توییتر و اینستاگرام با هشتگ «#توماج_صالحی» خواستار توجه ویژه به این خواننده زندانی و دیگر بازداشت‌شدگانِ انقلابیِ اعتراضات ایران شدند.

به دستور سران مُعَمم و چکمه پوشِ جمهوری اسلامی، بازجویان، زندانبانان و ماموران، میزانی از شکنجه، آزار و توهین علیه بیش از 20 هزار زندانی سیاسیِ جدیداً دستگیر شده را اِعمال می کنند که حتی شنیدنشان غیرقابل تحمل است. با اینحال اکثر این زندانیان مدتی طولانی و یا تا آخر، در برابر شکنجه گران ددمنش دست به مقاومت می زنند. تا آنجا که آن زندانیانی که برای رهائی از شکنجه های جنایتکارانه ناچاراً تن به خواست بازجو می دهند، بدنبال اتمام بازجویی، اعترافاتِ گرفته شده‌ی تحت شکنجه را به اطلاع عموم می رسانند.

سپیده قلیان زندانی سیاسی متعرض و مشهور در آخرین نامه اش از زندان، از جوانی یاد میکند که تن به دیکته کردن های بازجوی شکنجه گر نمی دهد. سپیده نوشته است:

“من در زندان دانشجوی رشته حقوق هستم و در میان این سردی و وحشتِ هر روزه، برای اخذ امتحان به مکانی به نام فرهنگی زندان اوین می‌روم. پیش‌تر این مکان جایی برای برگزاری آزمون‌ها بود. در روز چهارشنبه به تاریخ ۷ دیماه سال  ١۴٠١ مقابل درب خروجی فرهنگی، پسر جوانی را با چشم‌بند و لباس نازک خاکستری (در حالی که به خود می‌لرزید)، روی صندلی بازجویی نشانده و از او بازجویی می‌کردند. پسر می‌گفت: من کسی را نزده‌ام. از او اعتراف می‌خواستند. من فریاد زدم اعتراف نکن، هرگز اعتراف نکن و مرگ بر شما ستمگران که به زودی تقاص پس می‌دهید. سالن امتحانات هم پُر است از پسر و دخترهای جوان و فریاد نعره‌ی شکنجه‌گر. من درباره عدم هتک‌حرمت به زندانی و نفی شکنجه امتحان می‌دهم و فریاد می‌زنم: شما تنها نیستید! سرنگونی ظالمان نزدیک است!”

سهیل عربی و مادرش فرنگیس مظلومی دو زندانی قهرمان دیگر هستند که مقاومت الهامبخش آنان در برابر بازجویانِ جلاد کاملاً ستایش برانگیز است. سهیل که تاکنون چندبار زندانی شده دوباره در 4 دیماه دستگیر شده و اکنون آزادی او و مادرش، که خود فعال سیاسی نام‌وریست،  به خواست توده های انقلابی تبدیل گشته است.

در حال حاضر سهیل در زندان بزرگ تهران یا فشافویه نگهداری میشود که ظرفیت 15 هزار زندانی را دارد. او مقالات متعددی و از جمله در افشای وضع زندان، زندانی و زندانبان نوشته و منتشر کرده  است. او زندانی سیاسیِ چنان  مقاومی است که یکبار بازجو به تنگ آمده و با عصبانیت به او می گوید:

“ببین! مادرت توی سلول انفرادی است، حکم بازداشت خواهرت و پدرت را هم دارم، همسرت را هم که در این راه از دست دادی…”

بعد با خشم بیشتری می پرسد:

“چی باعث می‌شه باز ادامه بدی؟ چی باعث می‌شه نشکنی؟ کجا قراره بشکنی؟”

سهیل نوشته:

“با خونسردی پاسخ دادم: واقع‌بینی! من واقعیت را می‌بینم پس، از شکنجه‌های شما نمی‌ترسم، ما جز زنجیرهایمان، جز گرفتاری‌هایی که شما برایمان درست کرده‌اید، جز یک زندگی سراسر بحران و غرق در فقر و مصیبت هیچ برای از دست دادن نداریم، پس می‌جنگیم.”

سهیل در یکی از آخرین آثارش نوشته:

“با امید این که، جمهوری جهل و جنایت و ترور اسلامی ایران، هرچه زودتر با قدرت انقلابی مردم ایران سرنگون گردد و از  دربهای زندان‌های سراسر ایران باز شود و همه زندانیان سیاسی آزاد گردند!”

یکی از راه های تقویت انقلاب کنونی، که بسیار ضروری می باشد، آزاد کردن زندانیان سیاسی است. رهبران واقعی، شناخته شده و صاحب اتوریته بخشاً در پشت میله ها هستند. پس بکوشیم از طریق گسترش فعالیت های انفلابی شعار “زندانیان سیاسی آزاد باید گردند” را در میان شعارهای اصلی انقلاب قرار داده و زمینه را برای زودتر درهم شکستنِ دربهای زندانها و آزاد کردن زندانیان سیاسی زن و مرد آماده سازیم.