فرهاد شعبانی
چند روزی است که، شاهد واکنش گسترده اعتراضی به اظهارنظر توهین آمیز یکی از مجریان شبکه دو تلویزیون جمهوری اسلامی به نوع لباس مردم کردستان، با پوشیدن لباس کُردی و ظاهر شدن با آن در شبکه های اجتماعی هستیم.
در اینکه گستاخی و توهین این مجری و کل رسانه ضد مردمی جمهوری اسلامی باید پاسخ بگیرد، شکی نیست، چرا که، این نه اولین بار است و نه آخرین بار خواهد بود که از این سیمای اعتراف گیری به مردم کردستان و مقاومت و حق طلبی آنها توهین می شود. همین چندی پیش بود که یک خلبان جنایتکار و قاتل مردم کردستان در سالهای جنگ انقلابی بسیار بیشرمانه از خرید گوشت خلبان “هلی کوپتر کبری” توسط مردم کردستان از قرار کیلوئی 500 میلیون تومان سخن گفت. البته که، اظهارنظر توهین آمیز آن خلبان نیز با موجی از اعتراضات بحق مردم کردستان و آزادیخواهان روبرو شد و وی ناچار از عذرخواهی از مردم کردستان گردید.
پرسش اینجاست، آیا این گستاخی ها تصادفی است و یا ریشه های دیگری دارد؟ تلاش می شود که این حوادث تصادفی جلوه داده شود اما واقعیت چیز دیگری است و ریشه آن به ستم تاریخی نهادینه در ذات نظام سرمایه داری حاکم بر ایران دارد که، مردم کردستان را آگاهانه و سیستماتیک تحت ستم و سرکوب و آنها را از ابتدائی ترین حقوق انسانی خود محروم نگاه داشته است.
بنابراین ، نه عمق فاجعه ائی که علیه مردم کردستان در جریان است در توهین این مجری به پوشش مردم کردستان خلاصه می شود، نه مبارزه و مقاومت در مقابل جنایاتی که علیه مردم تهیدست کردستان در جریان است با پوشیدن لباس کُردی و حضور در شبکه های اجتماعی پاسخ می گیرد و نه سنگر مبارزه علیه زخم عمیقی که جمهوری سرمایه داری اسلامی، فرهنگ و خرافات مذهبی اش بر پیکر مردم کارگر و تهیدست در کردستان وارد آورده است، سنگر پوشیدن لباس کُردی است. متاسفانه نه فقط انسانهایی که از اینگونه اهانتها احساساتشان جریحه دار می شود، بلکه فریبکارانی که همواره تلاش کرده اند حقوق پایمال شده مردم کردستان را تا حد چند مطالبه فرهنگی تقلیل دهند، با استفاده از این فرصت دست به کار خواهند شد تا در لباس دفاع از فرهنگ و سنت های مردم کردستان نقشه های خود را عملی سازند. همانطوریکه “سید مهدی فرشادان” به اصطلاح نماینده مردم سنندج، کامیاران و دیواندره، “جلال محمود زاده” جیره خوار سپاه پاسداران و به اصطلاح نماینده مهاباد و شمار دیگری از کارگزاران کُرد مجلس که خود ابزار و عوامل پیشبرد سیاستهای اشغالگرانه سپاه پاسداران و این رژیم در کردستان هستند، پشت این خاکریز پنهان شدند و مجلس پاسدار نشینانی که هر کدام آنها از روی جنازه دهها مبارز در کردستان عبور کرده اند، صدای گوش خراش آنها و نامه این حضرات به خامنه ائی را پخش و منتشر کردند.
اجازه بدهید به عمق فاجعه بپردازیم.
بیش از 55 درصد از جمعیت کلان شهرها و سایر شهرهای کردستان از ایلام گرفته تا ماکو در محلات حاشیه نشین شهرها زندگی می کنند و هر روز دامنه حاشیه نشینی در کردستان گسترش می یابد. سری به ” نایسر “سنندج با بیش از 80 هزار نفر جمعیت بزنید و ببینید که، ساکنین آن از تمام امکانات اولیه شهری از جمله برق، آب، فاضلاب سرپوشیده، درمانگاه، مدرسه، فضای سبز، مدرسه و پارک محروم اند و آسیب های اجتماعی در این محلات از جمله اعتیاد و … بیش از هر زمان دیگری است و تا اعماق زندگی ساکنین این محلات نفوذ کرده است. در این محلات هویت کُرد بودن که سهل است انسانیت این مردم دم به دقیقه مورد هجوم دستگاههای سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار دارد.
به سینه کوهستانهای سربه فلک کشیده کردستان بنگرید که، 180 هزار کولبر که بسیاری از آنها از فارغ التحصیلان دانشگاهی، هنرمندان ، ورزشکاران و مدال آوران عرصه فرهنگ و ورزش اند و نابغه هائی در میان آنها دیده می شود، چگونه، نه تنها پوشش آنها بلکه جسم و روان آنان توسط اشغالگران لگد مال و شکسته می شود و مورد توهین و تحقیر قرار می گیرند. کمتر روزی است تنی چند از آنان با شلیک مستقیم این اشغالگران به قتل نرسند، مادری داغدار نشود، همسری بیوه نگردد، فرزندی بی سرپرست نشود و درد و رنجی به رنجهای این مردم حق طلب افزوده نشود. عمق زخمی که بر پیکر مردم کردستان ایجاد شده، آنجاست که، دهها هزار نفر از نوجوانان و جوانان دختر و پسر در کردستان را مطابق یک نقشه به گوشه پارکها، قبرستانها، خرابه ها و ساختمانهای نیمه کاره سوق داده اند تا سر در لاک خود فرو ببرند و نسبت به آنچه که در محیط پیرامونی شان می گذرد، بی تفاوت شوند. درصد زیادی از آنان به کارتن خوابی و قبرستان خوابی روی آورده اند و بسیاری از آنان تحت عنوان” معتاد متجاهر” زیر چکمه اشغالگران کرامت انسانی شان شکسته می شود. متولدین در کردستان از کودکی، نوجوانی و جوانی لذت نمی برند. ستمگران و اشغالگران در کردستان زندگی در این دورانها را برایشان پوچ و تهی از معنا کرده اند.
عمق فاجعه اینجاست که منابع طبیعی کردستان، از معادن سرشار از ثروت گرفته تا منابع آبی و محصولات کشاورزی توسط اشغالگران و مافیای سپاه پاسداران به غارت برده می شود، و سهم مردم کردستان از این منابع سرشار از ثروت فقر و فقر و عمیق تر شدن شکاف طبقاتی است.
درد مردم کردستان اینجا ست که، طبیعت و محیط زیست کردستان، از جنگلهای انبوه گرفته تا مراتع زیبای آن در راستای منافع غارتگران و سرمایه داران همدست آنها در کردستان تخریب و نابود می شود و کردستان به سرزمین سوخته تبدیل شده است. زاگرس می سوزد و در حال نابودی است و هر فعال محیط زیست که به جنگ آنان برود از زندان و سیاه چالهای اشغالگران سر در می آورد.
عمق فاجعه اینجاست که بر سر هر کوی و برزنی عنصر و عناصری اطلاعاتی و “سربازان بدنام و فاسد امام زمان “کمین کرده و هر گونه صدای آزادیخواهی در کردستان را به تیر می بندند. در همین لحظاتی که کمپین پاسخ به گستاخی این مجری در جریان است زیر پوست کردستان گروه گروه از سنین مختلف زنان و مردان در شهرهای مختلف به جرم آزادیخواهی و حق طلبی دستگیر، بازداشت، محاکمه و در سیاهچالها حبس و زندانی می شوند.
نه فقط روزی و در جائی لباس کُردی تحقیر می شود، یا دروغی از زبان خلبانی پخش می شود، بلکه حق حاکمیت این مردم بر سرنوشت خود از آنها سلب شده است. مردم کُرد در ایران در قوانین رسمی این کشور شهروندان درجه دوم محسوب می شوند. نباید به دنبال آدرس غلطی که رژیم به عمد یا به سهو به مردم می دهد، راه افتاد. هشیار باشیم این رژیم فریبکار هزار حیله در آستین دارد.
برای مبارزه با این فجایع و التیام بخشیدن به این زخم های عمیقی که اشغالگران بر پیکر کارگران، کولبران، جوانان ، دستفروشان، حاشیه نشینان، زنان سرپرست خانوار وارد آورده و مردم این دیار را شهروندان درجه دوم به حساب می آورد، در سنگرهای محکمتر و سرنوشت سازتری باید ایستاد و مقاومت کرد. مردم تحت ستم و مقاوم و مبارز کردستان به یک همبستگی انسانی میان خود و آزادیخواهان و مبارزینی از جنس سوسیالیستها نیاز دارند. بگذاریم کردستان همچنان سنگر انقلاب ایران باقی بماند.