حزب کمونیست ایران

سرکوبگر خسته، جنبش پویا – طبقه کارگر خواستار تغییر بنیادی است

سعید جهانگیری

آري آري زندگي زيباست
زندگي ، آتشگهي ديرنده پابرجاست
گر بيفروزيش ، رقص شعله اش در هر كران پيداست
ور نه خاموش است و خاموشي گناه ماست

جنبش مطالباتی وخواست تغییر در هر کران پیدا است. همه به نوعی می دانند که این جنبش چه نمی خواهد و پایه ای ترین خواسته اش آزادی های اجتماعی، برابری و عدالت ، نبود سیستم سرکوب و هرتبعیض ، برکناری قدرتمدارانی که با سرکوب سیستماتیک چهل و سه سال پایه ای ترین حق انسانی همه اقشار را از بین برده اند. اینکه این خواسته کی عملی می شود را پیوند جنبش کارگری جواب می دهد ولی سوال اساسی این است که این جنبش پس از این حکومت چه می خواهد؟
اتفاقا اگر این سوال را سال ۵۷ مطرح می شد تا حدودی معلوم بود آینده چگونه رقم خواهد خورد. نقش مذهب وسازماندهی مساجد و نیروهای مذهبی بسیار پر رنگ بود و جنگ سرد و فضای ضدیت با عدالتخواهی و هماهنگی نیروهای جهانی و هماهنگی جریانات مذهبی با سفارت خانه ها با نیروهای مذهبی شرایط را برای آمدن یک نیروی مذهبی آماده کرد. 

ضمنا دولت بنیاد گرای مذهبی امریکا که دهه پنجاه خواهان آوردن بنیاد گرایی در ایران بود درست در ۱۴۰۰ از همین زاویه بار دیگر خواهان بازگشت طالبان در این دوره شد و با جریان مقتدی صدر هماهنگ است و کشورهای بنیادگرا را تقویت می کند. از همین زاویه است که دولت امریکا لام تا کام در رابطه با شرایط ملتهب ایران زیان بسته است و در این شرایط پول بلوکه شده را آزاد می کند و حامی نیروهای بنیادگرایی است که امروز با کراوات در صحنه هستند ولی بخوبی  می داند مردم ایران خواهان هیچ زد و بندی با هیچ قدرت جهانی نیستند و اتفاقا پویایی این جنبش هم در همین است که دیگر نیروهای امنیتی نمی توانند شعار رضا شاه روحت شاد را در یک کوچه تنگ سر دهند و رسانه هایی که با کمک ارتجاعی ترین دولتهای منطقه تامین مالی می شوند انرا بزرگ کنند. اتفاقا نیروهای امنیتی در تمامی گزارشات اشان می خواهند هر طور که می توانند شعار انحرافی  را در بین معترضان راه بیاندازند تا در میان مردم چند دستگی بوجود بیاورند و حتی خودشان با بزرگ کردن آدم های کوچک سعی در رهبر سازی دارند که این هم راه به جایی نمی برد. حال بماند که تلویزیون های ارتجاعی در این گیر و دار می گویند باید کمک مالی به نمایندگان و سناتورهای امریکایی کرد تا جواب ای میل هایتان را بدهند.  ( نگاه کنید به مصاحبه های آرش آرامش). اما جواب اساسی برای این قیام سرکش و انقلابی که خواهان تغییر است را باید در سخنرانی دیروز رهبر حکومت اسلامی پیدا کرد که صریح گفت که پشت این ماجرا نیروهای هستند که در پنجاه سال گذشته سعی در بوجود آوردن جامعه لاییک و عدالتخواه بوده اند وجود دارد. که مقاله فارس در ۵ مهر چند ساعت با اغتشاشگران همین تحلیل را باز کرده است.
اتفاقا نکته اصلی در این است که همان کسانی که می دانند چه نمی خواهند در عمل نشان می دهند چه می خواهند، در هر کوچه و خیابان در مقابل شدیدترین سرکوب ایستاده اند.
در نظریه هم یک نمونه از این موارد را می شود مناظره سال گذشته آصف بیات وسارا شریعتی دید. آصف بیات در خارج از کشور کتابی می نویسد ودر آن کتاب معتقد است اسلام اصلاح شدنی هست وسارا شریعتی در داخل کشور چنان ایشان را به چالش کشید که بیات گفت من نمی دانم چه جوابی بدهم. اتفاقا بنیادگرایی در داخل بسیار رسوا هست ولی اگر این نوع تئوریسین ها در خارج کنار بشینند خیلی به پیشبرد مبارزات مردم کمک است.
این کسانی که این سوال را دائم مطرح می کنند بعد از این حکومت چیست را باید گفت خارج از گود هستند وبا این بحث بی عملی خود را نشان می دهند و در کنارشان همان کسانی قرار می گیرند که دائم می خواهند نسخه بپیچند. ألبته کم نیستند اشخاصی که رویای صدارت برای خود دارند که آرزو بر هیچ کس عیب نیست ولی در اینجا باید گفت به هر کسی حتی افسار أسب هم نمی دهند. 
در اولین اقدام شاهدیم که این جنبش در همین چند هفته گذشته مساله حجاب را روشن کرد و اکثر قریب اتفاق چادری ها چادرهایشان را کنار گذاشتند.
در أصل باید پذیرفت این نیروی سرکوب گر با هیچ نیروی سرکوبگری در تاریخ بشریت قابل مقایسه نیست و به راحتی تغییر نمی کند و می داند که بنیادگرایی و بنیادگراها را در کنار خود دارد. منتهی نیرویی که در مقابل این بنیاد گرایی قد علم کرده اولین أصل اش نابودی بنیادگرایی است که این خودش شامل خواست تغییر بنیادین به سمت جامعه ای است که می توان اقتصاد را در جهت مردم بکار برد. مذهب امر خصوصی است وهمه با هم برابر هستند. این نیرویی که در خیابان است خواهان بازگشت به گذشته نیست و مطمینا حرکت و تغییرش دیکتاتوری و بی عدالتی در منطقه را بهم می زند و تا جایی که جریانات سوسیالیستی ترکیه را نیز به وجد در آورده است، حال لبنان، عراق، افغانستان و سوریه جای خودش . این جامعه نه جنگ داخلی در آن اتفاق می افتد ونه اجازه می دهد که جت های بنیادگرایان، آزادی دروغین برایش بیاورند و نه وابسته به روسیه و چین می شوند. این کشور تاریخ پر فراز و نشیب داشته ولی همیشه با سربلندی بوده است. همانطوری که با کمترین هزینه انسانی سال ۵۷ تغییر بوجود آورد همان تاکتیک را امروز بکار می برد. 
نیرویی بالنده است و می داند در زمان مشخص حامیان و بنیانگذاران این جنبش دوباره از خاکستر بر می خیزند. مهم فتح اولین خاکریز است وآن هم از بین رفتن بنیادگرایی.

کانون مدافعان حقوق کارگر
سعیدجهانگیری
مهرماه ۱۴۰۱