ارزیابی مشترک
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
سرکوب جنبش های اجتماعی، اولویت دستگاه های سرکوبگر رژیم اسلامی
۱ـ اولویت رژیم در فضای جنگی ـ در شرایطی که کشور در فضای جنگی قرار دارد، الویت رژیم اسلامی کماکان سرکوب فعالان صنفی و مدنی است. هفته گذشته شاهد محکومیت مجدد محمد حبیبی فعال صنفی معلمان، اعلام حبس پنج ساله برای نیلوفر حامدی و الهه محمدی، محکومیت حکم ده ماه حبس منیژه خشنود فعال اهل بوکان، دستگیری کوثر دهبان زاده و تهدید خانواده های دادخواه بودیم. هم زمان اخراج سمیه اخترشمار، اسماعیل عبدی و مهدی معرف، مشاور مدارس ناحیه چهار استان البرز از آموزش و پرورش، دادگاهی کردن کوکب بداغی فعال صنفی معلم، یورش به منزل رضا شریفه معلم سنندجی، احضار مطهره گونه ای بیان تداوم سرکوب فعالان صنفی معلمان است. “دادگاه انقلاب” اصفهان در حکمی یگانه آگاهی، ندا بدخش، پرستو حکیم، نگین خادمی، یگانه روحبخش، آرزو سبحانیان، مژگان شاهرضایی، شانا شوقیفر، ندا عمادی و بهاره لطفی، ۱۰ زن بهائی را مجموعا به ۹۰ سال حبس و ۹۰۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم کرد. واقعیت این است که حاکمیت اسلامی برای سازمان های سیاسی، تشکل های صنفی، بهائیان، دراویش و… میز شناسایی و سرکوب دارد و چندین هزار نفر به عنوان ارتش سایبری نیز مشغول رصد تک تک فعالان فضای مجازی هستند. بررسی این وضعیت نشان می دهد که رژیم اسلامی بیش از آنکه نگران حملات اسرائیل وعواقب جنگ در منطقه و تاثیر آن بر سرنوشت مردم و حتی حاکمیت باشد، نگران پیشروی های خیزش مردم ایران است. از این رو تمامی تلاش خود را برای سرکوب هرگونه جنبش اجتماعی به کار گرفته است. واقعیت این است نه تنها تمامی وعده های مسعود پزشکیان تاکنون ره به جایی نبرده، بلکه با گران کردن نان و تورم بی پایان و بی ارزش کردن پول ملی به بهانه شرایط جنگی، زندگی را برای اکثریت جامعه به جهنمی غیرقابل تحمل تبدیل کرده است. اختلافات شدید بر سررفع یا عدم رفع فیلترینگ و تلاش جناح پایداری برای اجرایی کردن لایحه حجاب نشان میدهد این وعدهای مسعود پزشکیان وعده اش را داده بود، ره به جایی نبرده است. به دیگر سخن حاکمیت در نتیجه تناقضات درونی و اختلافات رو به رشد در متن فروپاشی سیاسی، توان پاسخ گویی به حداقل وعده هایش را ندارد و از این رو تنها راهی که برایش مانده، تشدید سرکوب است. واقعیت این است که ناتوانی حاکمیت در انجام حداقل هایی از اصلاحات، حتی آن بخش از اصلاح طلبانی که به امید پاره ای اصلاحات به زیر پرچم حاکمیت بازگشتند را نیز به تدریج سرخورده کرده است. از این روست که باید در انتظار شدت یابی سیاست سرکوبگرانه حاکمیت بود. طبعا سیاست سرکوب در فضای جنگی نیز با شدت و حدت بیشتری تشدید خواهد شد.
۲ـ عقب نشینی دیرهنگام در سیاست خارجی ـ حاکمیت جمهوری اسلامی زیر فشار جنبش مردمی به این صرافت افتاد که باید برای نجات از ورشکستگی و فروپاشی اقتصادی و مقابله با تعرضات جنبش های مطالباتی و آزادیخواهانه، در پاره ای از سیاست های تاکنونی اش تجدید نظر کند. خط مقدم این تغییر ریل رهبر رژیم بر محور عقب نشینی در سیاست خارجی برای سروسامان دادن به اختلاف نظرها با کشورهای اروپایی تعیین شده بود. در سفر مسعود پزشکیان به نیویورک او با هفت تن از رهبران اتحادیه اروپا دیدار کرد. اما سیاست دست های دراز شده رژیم به سوی اتحادیه اروپا نه تنها با آغوش باز روبرو نشد بلکه اتحادیه اروپا سیاست “تقابل” را در پیش گرفته است. تحریم سه شرکت هواپیمائی ایران به بهانه نقش آنها در ارسال سلاح به روسیه و حمایت از ادعای امارات متحده عربی و شش کشور اتحادیه شیوخ خلیج فارس مبنی بر “اشغالی” بودن سه جزیره ایرانی خلیج فارس، تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی، نشان داد که اتحادیه اروپا تشدید فشار بر جمهوری اسلامی را به محور سیاست خود در قبال رژیم تبدیل کرده است. اتحادیه اروپا که در حوادث یک سال اخیر در غزه حتی یک بار علیه اشغال سرزمین های فلسطینیان توسط اسرائیل که در قطع نامه های سازمان ملل صراحت یافته، اعتراض نکرده، به یک باره از “اشغال” جزایر سه گانه توسط ایران سخن می گوید. چنین وضعیتی نشاندهنده ورشکستگی سیاست خارجی رژیم اسلامی نیز هست که ایران را با خطرات جدی روبرو ساخته است.
اما به نظر می رسد که تلاشهای جمهوری اسلامی برای تغییر ریل سیاست خارجی به شکلی دیرهنگام عملی شده است. در این راستا علیرغم سیاست دست های باز جمهوری اسلامی در قبال روسیه و چین و حتی قبول خطرات همکاری نظامی در رابطه با جنگ اکراین در کنار روسیه، این دو قدرت جهانی هیچ توجهی به نیازهای استراتژیک ایران ندارند. مبادلات اقتصادی چین با آمریکا، اروپا، عربستان و دیگر کشورهای عربی و حتی اسرائیل باعث شده که در جنگ کنونی نیز جانب احتیاط را رعایت کرده و پشت جمهوری اسلامی را خالی کند. روسیه نیز به دلیل روابط مستحکم اش با اسرائیل و کار روی محور باکو ـ تل اویو و علیرغم آنکه ایران در سوریه به صورت پیاده نظام نیروی هوایئ روسیه عمل کرد، حتی اجازه نمی دهد سیستم پدافند پیشرفته ضدهوایی اش در سوریه مانع حملات هواپیماهای اسرائیل به پایگاه های رژیم در سوریه شوند. نگاهی به مجموعه این عوامل نشان می دهد که عقب نشینی رژیم اسلامی در سیاست خارجی بشدت دیرهنگام صورت گرفته و به احتمال زیاد بدون عقب نشینی های بزرگ ره به جایی نخواهد برد. دیپلماسی دولت پزشکیان با سفرهای شخص وی و وزیر خارجه اش به کشورهای همسایه و عربی تلاش دارد چهره کم خطرتری از رژیم اسلامی به منطقه مخابره کرده و این کشورها را درجنگ احتمالی با اسرائیل بی طرف سازد. همین مسئله نشان از آن دارد که سکانداران اصلی قدرت نسبت به عواقب گسترش جنگ عمیقاً نگرانند. نگاهی به واقعیت های وضعیت اقتصادی، صف بندی های بین المللی و توان نظامی حکومت اسلامی در برابر اسرائیل، کشوری که از حمایت همه جانبه آمریکا و غرب علیرغم جنایاتش در غزه و لبنان برخوردار است، نشان می دهد که رژیم اسلامی توان درگیر شدن در یک جنگ را ندارد بویژه که در داخل کشور با یک جنبش رو به رشد توده ای نیز دست و پنجه نرم می کند.
۳ـ آشفتگی در صفوف رژیم جمهوری اسلامی ـ شکست های پی در پی اطلاعاتی و نظامی رژیم اسلامی از رژیم اسرائیل و ترور ده ها تن از فرماندهان سپاه قدس در سوریه و لبنان و ترور تمامی فرماندهان و رهبران حزب الله، وجهه نظامی و سیاسی رژیم اسلامی را در درون کشور و در میان گروه های همفکر و همراهش در منطقه بشدت در هم شکسته است. ترور یک به یک سرداران جنایتکار سپاه قدس و حتی بی اعتنایی به هشدارها در مورد خطر ترور حسن نصرالله، نشان از سردرگمی و غافلگیریِ نظامی در مقامات رده بالای حکومتی می دهد. سردرگمی، وحشت و غافلگیر شدن دستگاه های نظامی حکومت اسلامی را می توان در گفتگوهائی که این روزها از صدا و سیمای رژیم پخش می شوند مشاهده کرد. بر متن چنین واقعیت هایی صفوف داخلی رژیم روز به روز آشفته تر می شود. بیش از سه ماه از روی کار آمدن کابینه مسعود پزشکیان می گذرد و نارضایتی در میان ستادهای انتخاباتی و جریانات مدافع اش روز به روز گسترده تر می شود. انتخاب مدیران اصلی و برخی استانداران از میان طیف پایداری ها به نام “وفاق ملی” یکی از علت های این نارضایتی هاست. عدم اجرای وعده به رفع فیلترینگ، عدم تلاش برای حل مسئله گشت های نور، نهائی شدن لایحه حجاب و تشدید فشار بر خبرنگاران نزدیک به رسانه های اصلاح طلب بر متن تداوم گرانی سرسام آور و متلاشی شدن ارزش ریال، چیزی جز تداوم دوران رئیسی نیست. به نظر می رسد که کابینه مسعود پزشکیان بیش از آن که کابینه سوم خاتمی یا روحانی باشد به کابینه دوم رئیسی تبدیل می شود که خدمتگذار رهبر با تغییر ریل اش در سیاست خارجی در شرایطی است که حاکمیت اسلامی استراتژی سیاسی خود را به تعلیق درآورده است.
۴- تدوام جنگ طلبی و جنایات دولت اسرائیل ـ با عبور ارتش اسرائیل از مرزهای لبنان و بمبارانهای وحشیانه شهر بیروت، تراژدی جنگ در غزه در لبنان نیز تکرار می شود. تا کنون نزدیک به دو هزار نفر از مردم بی دفاع لبنان کشته و بیش از یک ملیون نیز آواره شده اند. بیمارستانهای بیروت دیگر ظرفیت پذیرش زخمی ها را ندارند. این در حالی است که علیرغم کشته شدن یحیی سنوار رهبر حماس در غزه، دولت اسرائیل همچنان به کشتار مردم غزه ادامه می دهد و اردوگاه های آوارگان ، بیمارستانها و پناهگاههای سازمان ملل نیز از بمباران های مرگبار اسرائیل با بمب های آتش زا و ویرانگر در امان نیستند. اکنون دیگر هدف دولت اسرائیل در غزه نه جنگ با حماس بلکه کشتن تعداد هر بیشتری از مردم فلسطین در غزه است. نسل کشی آشکار دولت اسرائیل در مقابل چشمان جهانیان همچنان ادامه دارد و در صفحه تلویزیون ها نمایش داده می شود. این که اسرائیل نمی خواهد شعله جنگ را در هیچ کدام از جبهه ها خاموش کند، نشان می دهد که خطر فراگیر شدن جنگ روز به روز جدی تر می شود. گسترش جنگ از غزه به لبنان و تدارک برای حمله به ایران در پاسخ به حمله موشکی رژیم اسلامی، در دستور روز دولت اسرائیل قرار دارد. اگر کار بر روال نقشه های نتانیاهو و حزب دست راستی لیکود و احزاب متحد بنیادگرای یهودی پیش برود پس از لبنان، دامنه جنگ طلبی دولت اسرائیل به سوریه و ایران نیز کشیده خواهد شد.
جنبش مردمی ایران که همچنان با استواری به پیش می رود می بایست نسبت به خطرات فضای جنگی کنونی و خطر احتمال گسترش جنگ با هوشیاری برخورد کند. سازماندهی هر چه گسترده تر مردمی و بویژه تعمیق سازمان یابی صفوف مزد و حقوق بگیران، در شرایط دائماً متحول کنونی و خطرات جدی که می تواند در پیش باشد، تنها راه تضمین تاثیرگذاری بر شرایط جدید است. ما اقدامات جنگ طلبانه و وحشیانه دولت اسرائیل در لبنان و غزه را قویا محکوم می کنیم و به هر شکل ممکن و موثر همراه مبارزات ضد جنگ و علیه نسل کشی اسرائیل در منطقه خواهیم بود.
۵- زن کشی در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی ـ در کنار همه نابسامانی های موجود در جامعه تحت حاکمیت رژیم اسلامی ستمی که بر زنان این کشور می گذرد از همه دردناک تر است. یک گزارش تحقیقی در روزنامه اعتماد روز دوشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۳ از فاجعه دردناک زن کشی در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی خبر می دهد. در این گزارش آمده است که تنها در ۶ ماهه نخست سال جاری دست کم ۷۸ زن و دختر توسط مردان نزدیک به آنها در سراسر ایران کشته شده اند. این گزارش نشان ميدهد اين قتلها در اكثر شهرهاي كشور به وقوع پیوسته است وتنها به شهر يا استان خاصي تعلق ندارد. تردیدی نیست که آمار واقعی تکان دهنده تر است زیرا اخبار قتل زنان و دختران با انگيزه ناموسي يا اختلافات خانوادگي در اكثر مواقع رسانهاي نميشود. به این آمار باید زنان و دخترانی را که تحت فشارهای جامعه مردسالار و حاکمیت قوانین ارتجاعی رژیم اسلامی خودکشی می کنند را نیز اضافه کرد. تازه ترین مورد آن خودکشی دنیا فرهادی دانش آموز ۱۷ ساله در شهر نوسود است. دنیا حاضر نشده بود تحت فشارهای پدرش که یک اسلام گرای متعصب است، برای رفتن به مدرسه حجاب بر سر کند. میدان دادن به کشتن زنان توسط نزدیکان و نیز خودکشی زنان، عملا بخشی از خشن ترین اشکال سرکوب جنایتکارانه مورد حمایت ایدئولوژی زن سیتزانه فاشیسم مذهبی حاکم، علیه زنان کشور است.
فعالان و شرکت کنندگان در انقلاب “زن، زندگی، آزادی”، بدرستی خواهان بر انداختن جمهوری اسلامی به عنوان هموار کننده راه ایجاد جامعه ای هستند که در آن نه فقط برابری حقوقی، بلکه برابری واقعی و حقیقی میان زنان و مردان و همه شهروندان جامعه برقرار شود. از نظر ما حاکمیت کارگران و زحمتکشان بر جامعه و فراتر رفتن از مناسبات اقتصادی ـ اجتماعی سرمایه داری است که می تواند ملزومات ضروری را برای دست یابی به این برابری حقوقی و حقیقی فراهم سازد.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
پیروز باد انقلاب مردم ایران
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
پنج شنبه ۳ آبان ۱۴۰۳ برابر با ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴