روز 21 سپتامبر، برابر با 31شهریور روز جهانی صلح است. مطابق معمول هر سال، زنگ صلح روز 21 سپتامبر در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک به صدا درخواهد آمد. سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۱ روز ۲۱ سپتامبر را روز جهانی صلح اعلام کرد و از سال ۱۹۸۲ به بعد این روز با همین نام وارد تقویم های مختلف شد. هر ساله همزمان با برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل، این روز نیز در صحن سازمان ملل متحد، “گرامی” داشته می شود. اما طنز روزگار این است که گرامی دارندگان روز جهانی صلح در سازمان ملل متحد، درعین حال خود برپاکنندگان جنگ و بانیان آوارگی و فقر و خشونت در جهان هستند. آنها در حالی در این روز دم از صلح می زنند که تلاش می کنند، بحرانهای اقتصادی خود را با دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی مهار کنند، زرادخانه های خود را روز به روز بیشتر از سلاح های کشتار جمعی پر می کنند و زیر سایه جنگ و یا وحشت از جنگ به حیات خود ادامه می دهند.
روز جهانی صلح در حالی فرا می رسد که در نتیجه جنگ و خشونت و ترور، فقر و آوارگی و دیکتاتوری، امروز زخمهای عمیقی بر پیکر بشریت نشسته است. خاورمیانه در آتش جنگهای امپریالیستی، محلی و نیابتی می سوزد. در قلب شهرهای اروپا و آمریکا تروریسم، بی پروا جان انسانهای بیدفاع را می گیرد. هم اکنون علاوه بر تروریسم اسلامی که مرزی نمی شناسد، 14 کشور جهان مستقیما درگیر جنگ هستند. جنگ در سوریه صدها هزار کشته، چند برابر آن ناقص العضو، ده میلیون آواره به جای گذاشته است. ارتش فاشیست ترکیه در سه بخش از چهار بخش کردستان دست اندر کار سرکوب مبارزات عادلانه مردم کرد است. در یمن تنها بر اثر بمبارانها هوائی عربستان سعودی از سال 2015 به این سو، نزدیک به 20 هزار نفر از مردم عادی کشته و دهها هزار نفر زخمی و ناقص العضو شده اند که بیشتر آنها کودکانند. براساس گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر، در جریان سال ۲۰۱۹ دو هزار و ۸۱۷ غیرنظامی در افغانستان کشته و ۷ هزار و ۹۵۵ غیرنظامی زخمی شده اند. نزدیک به نیمی از این تلفات را کودکان تشکیل می دهند.لیست کانونهای جنگ زده در جهان طولانی تر از آن است که در حوصله این گفتار بگنجد.
در کنار جنگ، قحطی و بیماری و آوارگی، گریبان قاره همیشه گرسنه آفریقا را رها نمی کند. روز جهانی صلح در حالی گرامی داشته می شود که در نتیجه جنگ و خشونت و فقر و ناامنی، 65 میلیون نفر از خانه و کاشانه خود آواره شده اند. در بسیاری از نقاط جهان ابتدائی ترین حقوق بشر با خشن ترین شیوه ها پایمال میشود. برنده جایزه جهانی صلح، بانی و توجیه کننده وحشیانه ترین کشتارها و پاکسازی قومی و مذهبی در میانمار است. کار به جائی می رسد که در صحن سازمان ملل و در سالگرد روز جهانی صلح، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا بر طبل جنگ می کوبد و کشوری را با همه مردمانش به نابودی تهدید می کند. زن ستیزی و خشونت بر علیه زنان، کودک آزاری، تخریب محیط زیست هنوز در جای جای جهان بیداد می کند.
اکثریت آنهائی که امروز در سازمان ملل متحد جمع شده اند و زنگ صلح در حضور آنها به صدا در می آید، سازماندهندگان ارتش های تا دندان مسلح، تولید کنندگان و انبار کنندگان سلاحهای کشتار جمعی، برپاکنندگان زندانها و شکنجه گاهها و چوبه های دار، پایمال کنندگان حقوق ابتدائی بشر، مسببین استثمار کودکان، سردسته مافیاهای ثروت و قدرت، مجرمین ردیف اول همه آسیبهای اجتماعی هستند. آنها پاسداران نظامی هستند که حاصل رنج و کار میلیاردها انسان را می بلعند و راه خود را از درون آتش و خون به قیمت سلب امنیت و سلب حق حیات از همین انسانها هموار می کند. آنها پاسداران نظامی هستند که با سودجوئی خود نه به انسان و نه به محیط زیست انسان هم رحم نمی کنند. در راس آنها کسانی مانند دونالد ترامپ وجود دارند که حتی به قرادادهای فرمال برای حفظ محیط زیست انسان تن نمی دهند.
در چنین شرایطی بشریت دو راه بیشتر پیش رو ندارد. یا به سرنوشتی که اینان برای انسان تدارک دیده اند، تمکین خواهد کرد که در این صورت سرانجامی جز نابودی تمدن و فرهنگ و همه دستآوردهی بشری را در پی نخواهد داشت و در بهترین حالت انسان را، البته اگر انسانی باقی بماند، به بربریت هزاره های گذشته باز می گرداند. یا جامعه را از این گذرگاه سخت عبور خواهد داد و به جهان عاری از جنگ و خشونت، سرشار از آزادی و رفاه و برابری، جهان سوسیالیسم رهنمون خواهد شد. جهانی که در آن کلیه تبعیضات اقتصادی، جنسی، نژادی، ملی، که مسبب جنگها و خشونتها هستند، ملغی می شوند، جامعه ای که در آن وسیع ترین آزادی های فردی و سیاسی برقرار خواهد شد. جامعه ای که خرافات و عقب ماندگی های فرهنگی را به موزه تاریخ می سپارد و شرایطی را فراهم می کند که در آن “رشد آزاد هر فرد شرط رشد آزاد همگان باشد.”
اما چنین جامعه ای به خودی خود متولد نخواهد شد. تضادها و بحرانهای درونی این نظام، استثمار و جنگ و فقر به خودی خود به نابودی آن منجر نمی شوند. این تحول سرنوشت ساز به آگاهی، سازمان و رهبری، به مبارزه هدفمند کارگران، آنهائی که هیچ نفعی در ادامه مناسبات حاکم بر جامعه کنونی ندارند، به فعالیت مشترک و همراهی همه انسانهائی که مخاطرات این نظام زندگی آنها را نیز به سوی تباهی سوق میدهد نیاز دارد. صلح جهانی را از جنگ سالاران نمیتوان انتظار داشت، باید به نیروی خود برای ایجاد صلح واقعی دست به دست هم دهیم.