صبح روز دوشنبه 22 آذر ماه معلمان در بیش از 100 شهر ایران با برپایی گردهمائی هایی وسیع خواستار رسیدگی به خواسته هایشان شدند. معلمان معترض در تهران، مقابل مجلس و در سایر استانها و شهرها در مقابل ساختمان آموزش و پرورش محل سکونت خود دست به تجمع زدند. مهمترین مطالبات فرهنگیان اجرای نظام رتبهبندی بر اساس 80 درصد حقوق هیئت علمی دانشگاهها و همسانسازی حقوق بازنشستگان می باشد. ماموران امنیتی در تهران به تجمع کنندگان در مقابل مجلس یورش برده با تهدید و ضرب و شتم سعی داشتند به این تجمع پایان دهند.
«شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» با انتشار قطعنامه پایانی تجمع سراسری یادآور شده است که سال هاست فرهنگیان کشور برای تحقق آموزش رایگان، باکیفیت و عادلانه برای دانش آموزان و بهبود وضعیت معیشت و منزلت معلمان تلاش می کنند و در این راه متحمل هزینه های فراوان شده اند. در ادامه بیانیه آمده است اگر نهادهای حاکمیتی و امنیتی گمان میکنند با بازداشت آقای رسول بداقی نماینده ریاست دورهای شورای هماهنگی، با دادگاهی کردن آقای جعفر ابراهیمی بازرس شورای هماهنگی و با ضرب و شتم آقای آمانج امینی و با در زندان نگهداشتن آقای محمدرضا رمضانزاده، آقای اسماعیل عبدی و آقای مهدی فتحی میتوانند روند مطالبهگری را متوقف نمایند سخت در اشتباهند. بیانیه در انتها تاکید کرده است که بیشک پیروزی و تحقق مطالبات در گرو همبستگی و اتحاد سراسری ماست و از همه فرهنگیان خواسته است که برای تحقق مطالبات به فراخوانهای بعدی شورای هماهنگی بپیوندند.
روشن است این تنها معلمان نیستند که تحت فشارهای فراینده رژیم قرار گرفته اند. فشار بر معلمان بخشی از سیاست سرکوبگرانه همه جانبه ای است که در همه عرصه های حیات اجتماعی بوسیله جمهوری اسلامی، دنبال می شود. روزی نیست که خبربازداشت شماری از شهروندان بهائی به گوش نرسد. بسیاری از دستگیر شدگان خیزش آبان 98 همچنان بلاتکیف در زندان هستند. دهها فعال کارگری مبارز علیه استثمار و بی حقوقی کارگران، دهها فعال مدافع محیط زیست،دهها زن آزاده مبارز راه برابری، همچنان در سیاه چالهای رژیم اسلامی اسیرند. جمهوری اسلامی با همه فعالین همه عرصه های مبارزه سیاسی و مدنی در ایران سر ناسازگاری و جنگ دارد و همه ابزارهای ضد انسانی خود را هم برای خاموش ساختن صدای آنها بکار می گیرد.
اما در این میان ترس و نگرانی و در نتیجه کینه و نفرت رژیم جمهوری اسلامی نسبت به جنبش هائی که سازمان یافته اند و در سطح سراسری و هماهنگ عمل می کنند، جایگاه ویژه ای دارد. جنبش معلمان ایران کم و بیش از این نوع است. اعتصابها، تحصن ها، تجمعات معلمان طی سالهای اخیر اکثرا سراسری و هماهنگ بوده اند و بوسیله “کانونهای صنفی محلی” و “شورای سراسری معلمان”،هدایت شده اند. حساسیت جمهوی اسلامی نسبت به فعالین جنبش معلمان و اینکه این چنین دمنشانه به سرکوب آن می پردازد، ناشی از دو ویژگی این جنبش است:
اول، همانگونه که اشاره شد، حرکتهای اعتراضی معلمان،سازمان یافته و سراسری هستند.”شورای هماهنگی تشکل های صنفی معلمان”، در برگیرنده بیش از چهل تشکل استانی یا شهرستانی است. این شورا وظیفه خود را هم سو و همراه نمودن کانون ها یا انجمن های صنفی معلمان در سراسر ایران تعریف کرده است. در حال حاضر معلمان در چهارچوب تشکل های محلی و سراسری خود متشکل ترین بخش جنبشهای اجتماعی جاری ایران هستند. به دلیل همین ویژگی،این جنبش از این توان برخوردار است که رژیم را برای تحقق خواسته هایش تحت فشار های جدی تر قرار دهد.دوم ، ترس رژیم از روند اجتناب ناپذیر ارتقاء سطح خواسته ها و مطالبات جنبش معلمان و تسری آن به بقیه جامعه است. در سالهای اخیر شاهد بودیم که در کنار مطالبات بر حقی چون، افزایش حقوق، رسمی شدن معلمان حق التدریسی ، رسیدگی به شرایط دشوار زندگی معلمان بازنشسته، و نظایر آن که خواسته های صنفی هستند، شاهد طرح شعارها و مطالباتی از قبیل: آموزش رایگان، حذف مدارس پولی و کالایی شدن آموزش، ایمنسازی مدارس، اعتراض به محتوای کتب آموزشی، تاکید بر آموزش بە زبان مادری و غیره مطرح میشوند. اما اینها شعارهائی هستند که به جنبش صنفی معلمان یک خصلت سیاسی می دهند و آنرا به طور عینی به جنبشهای پیشرو اجتماعی دیگر و از جمله جنبش کارگری نزدیک می کنند. نگاه امنیتی رژیم به جنبش معلمان ناشی از اینگونه ظرفیت های ذاتی آن است. ظرفیتهائی که در خصلت سراسری بودن آن و در وجود زمینه مناسب برای ارتقاء شعارها و مطالبات آن دیده می شود. جمهوری اسلامی که اعتماد به نفس خود را از دست داده است، از وحشت روبروشدن با هر حرکت اعتراضی سراسری برخود می لرزد و همین وحشت رژیم را به سمت عکس العملهای سرکوبگرانه سوق می دهد، که آنهم بطور اجتناب ناپذیری به جنبش معلمان از لحاظ عینی و عملی، خصلت یک جنبش سیاسی می دهد. فشارهای روزهای اخیر بر معلمان مبارز و تشدید بگیر و ببندها، در واقع اقدامات پیشگیرانه ای هستند برای جلوگیری از تعمیق و گسترش بیشتر جنبش سراسری معلمان ایران. اما امروز جمهوری اسلامی در یکی از بحرانی ترین شرایط حیات خود قرار دارد. این رژیم در عرصه های مختلف حیات اجتماعی با مردم به ستوه آمده درگیر است. همین واقعیت به جنبش معلمان ایران نیرو و توان بیشتری می بخشد و راه را برای نهادینه کردن و رادیکال کردن تشکل معلمان و همراهی و هماهنگی با دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی باز می کند.