حزب کمونیست ایران

طرح رفراندوم و دادن وکالت در تقابل با تداوم خیزش انقلابی است

 

از همان روزهای نخست آغاز انقلاب ژینا قابل پیش بینی بود کە با تداوم  این خیزش انقلابی، گرایشات سیاسی در طیف راست در صدد تعدیل خواستها و اهداف این انقلاب برخواهند آمد و تلاش می کنند که امکانات خود را برای تطبیق دادن آن با منافع سیاسی خود به کار بیاندازند. همچنین قابل پیش بینی بود که اصلاح طلبان حکومتی نیز بیکار نمی نشینند و  با طرحهائی با مضمون حفظ رژیم اسلامی به میدان خواهند آمد.  امروز پس از گذشت ٥ ماە از این خیزش ، این پیش بینی  صورت عملی بە خود گرفتە است  و شاهد تلاش های این طیف در اشکال مختلف هستیم .  اخیرا میر حسین موسوی  خواستار رفراندم تغییر قانون اساسی شدە است .  قبل از او  نیز رفراندم اصلاح قانون اساسی و کمی بعدتر پیشنهاد دادن وکالت از سوی طیف راست اپوزسیون، با یک هدف اما در اشکال متفاوت طرح شدە بود . البتە  همە این طرح ها در پنج ماه گذشته با فریاد های “سرنگون باد جمهوری اسلامی”  یا “ایستاده‌ایم تا پایان”  جواب گرفتە و توجهی جدی بە هیچکدام از این طرح ها  نشدە است.

تا جائیکە بە اصلاح‌طلبان حکومتی مربوط است آنان به مصداق « چاقو دستە خودش را نمیبرد» نە توانستە  و نە خواستەاند کە  منتقد جدی سیاستهای داخلی و خارجی رژیم باشند. طی مدتی کە نامی از آنها بودە هموارە  راه برون‌ رفت از نکبت موجود را  صندوق های آلوده به تقلب رأی نشان داده اند و دیدیم که خود نیز قربانی این سیاست شدند.  اما «آب رفتە بە جوی را باز نمی گردد» و رای دهندگان مورد نظر آنها از دیماه ۱۳۹۶ به این سو از این توهمات گذر کرده اند. اینکه گویا رژیم مستبدی چون جمهوری اسلامی برای براندازی خود رفراندم برگزار ‌کند ، اگر حیله گری نباشد،یک ساده لوحی افراطی است. در حقیقت طرح رفراندم  از سوی امثال میر حسین موسوی برای رساندن این پیام است کە «سرنگونی» راە بە جایی نمی برد  ، همانطور کە خاتمی نیز « سرنگونی» را نە ممکن و نە مطلوب  دانستە بود.

تا جائیکە بە جریان پرو غربی سلطنت طلبان نیز بر میگردد ،  این جریان نیز امتحان خود را پس دادە و امروز بدون نقد جدی سیاست ها و عملکردهای دوران زمامداری خود  میخواهد باصطلاح « ایران را پس بگیرد» و به زعم خود تاریخ را بە عقب برگردانند و همان بساط گذشتە را بار دیگر بە مردم تحمیل کنند.

اینگونە تلاش ها که از سوی طیف های گوناگون گرایش راست در صحنە سیاسی ایران مطرح می شوند با محتوای واقعی خیزش انقلابی کە خود را در شعار های « زن ،زندگی ، آزادی» و « مرگ بر دیکتاتوری » بیان کردە است ، متناقض هستند و از همان روزی که طرح می شوند، مهر شکست برخود دارند. اگر طرحهای اصلاح طلبان حکومتی حفظ چهارچوب رژیم اسلامی است،  برای سلطنت طلبان نیز  چیزی بیشتر از آنچه سلسله پهلوی به مردم دادند، مطرح نیست. سوای تفاوت های ظاهری، کل این طیف با پیچاندن طرح های خود در زرورق «دمکراسی و حقوق بشر» ادامە نابرابری ها و بیعدالتی ها و بی حقوقیها و ستمگری های موجود را در قالبی دیگر  دنبال میکنند .

از اینرو بە جرات میتوان گفت کە اصلاح‌طلبان و دیگر گرایشات سیاسی در طیف راست  برای جامعه انقلابی امروز ایران نه « سرمایه سیاسی»، آنگونه که ادعا می شود،  بلکە با  توجە بە امکاناتی کە در اختیار دارند  بار اضافی‌ و مانع جدی هستند کە  باید جواب  محکم «نە» را از خیزش انقلابی مردم بگیرند. خوشبختانە تا کنون  از آنجا کە نتوانستەاند توجە جدی جامعه را بە خود جلب کنند این جواب را گرفتە اند.

اگر برای اصلاح طلبان تبدیل خواست سرنگونی رژیم  اسلامی به تغییر قانون اساسی در چارچوب  این رژیم است، برای جریان سلطنت طلب و حواریون  آنان یا طرح بشدت غیر دمکراتیک «دادن وکالت» در واقع هدف تغییر اقتدار دینی بە اقتدار سلطنتی و  دست نخوردن مناسبات ظالمانەای را تعقیب می کنند، کە آزادی و رفاە و برابری انسانها را بر نمی تابد.

امروز مبرم‌ترین موضوع برای مردم ستمدیدە ایران،  سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی است.  از اینرو هر گروه و جریانی خلاف این مسیر  را بپیماید، زودتر از آنچه که تصور می کنند، در میان توده های به پاخاسته منزوی می شوند.

پادشاهی خواهان کە در نتیجە یک انقلاب بزرگ از صحنە سیاسی ایران  بیرون راندە شدە اند، یا جریان اصلاح طلبی حکومتی  کە  پس از گذشت ١٣ سال امروز بە این نتیجە رسیدە است که اصلاحات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران ناممکن است ،  چگونه می‌توانند نمایندگان یا رهبران نسل شجاع و جسور امروز باشند؟ روند حوادث نشان می‌دهد که مردم معترض پرچم خود را به دست عقب‌مانده‌ها نمی‌دهند. آنان در مسیر تقویت جنبش خود برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تأمین شرایطی کە خود حاکم بر سرنوشت خود باشند گام بر میدارند.