پنجشنبه – ۶ تیر – ۱۳۹۸ , 27 – 06 – 2019
بنا به گزارش فرمانده انتظامی شهرستان اصفهان در روز سه شنبه چهارم تیرماه ۱۳۹۸ دو کارگر در اثر استنشاق گاز مونوکسید کربن در حوضچه تصفیه خانه فاضلاب جان خود را از دست دادند و یک کارگر دیگر دچار مصدومیت شدید شد. بنا به گزارش روزنامه ایران همزمان یک کارگر ساختمانی مهاجر بر اثر ریزش آوار دچار مصدومیت شد. روز دوشنبه سوم تیر ماه سرپرست مرکز مدیریت حوادث و فوریت های دانشگاه علوم پزشکی گلستان، از مرگ یک کارگر و مصدومیت کارگر دیگر بر اثر سقوط در چاه خبر داد. در همین روز دوشنبه، سخنگوی اورژانس کشور خبر داد که”بر اثر ریزش چاه، سه کارگر جان خود را از دست داده و دو نفر دیگر مصدوم شدند”. بنا به گزارش رئیس ایستگاه سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد روز یکشنبه دوم تیر دو کارگر جوان ساختمانی در این شهرستان به دلیل سقوط از ارتفاع مصدوم شدند. باز در همین روز یک کارگر جوان در یکی از کورههای آجر پزی در یزد بر اثر سقوط لودر جان خود را از دست داد. روز شنبه دوم تیر دو کارگر ساختمانی مهاجر در منطقه نظامآباد تهران به دلیل ریزش آوار مصدوم شدند. به گزارش روابط عمومی و بینالملل آتشنشانی مشهد یک کارگر کارگاه تولیدی در روز اول تیر ماه در هنگام کار با دستگاه خردکن پلاستیک، از ناحیه دست دچار مصدومیت شد. بنا به گزارش رئیس سازمان آتش نشانی شهرستان فردیس روز یکشنبه دوم تیریک کارگر تبعه افغانستان زیر آوار یک ساختمان در حال ساخت جان باخت. بنا به اعلام فرمانده انتظامی شهرستان دلیجان یک کارگر کارخانه سنگ بری در این شهرستان در حین کار به علت سقوط در حوضچه آب، جان خود را از دست داد. بنا به خبر رئیس ایستگاه سه آتش نشانی شهرستان ساری یک کارگر ساختمانی حین کار با دستگاه مته برقی دچار برق گرفتگی شد و جان خود را از دست داد. بنا به خبر رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی کاشان روز شنبه اول تیر یک کارگر بر اثر انفجار در یک کارگاه تولیدی در این شهرستان دچار مصدومیت شد. بنا به گزارش ها در همان روز یک کارگر در بوکان بر اثر انفجار ماده منفجره دچار حادثه شد و جان خود را از دست داد. بنا به خبر رئیس اداره صنعت، معدن و تجارت شهرستان سوادکوه در روز پنج شنبه 30 خرداد در جریان حادثه گاز گرفتگی تونل شماره هفت معدن سوادکوه البرز مرکزی دو کارگر کشته و دو کارگر دیگر مجروح شدند. بنا به این اخبار و گزارش ها در کمتر از یک هفته در اثر ناأمنی محیط کار ۱۳ نفر از کارگران جان خود را از دست داده و ۱۳ نفر نیز مصدوم شده اند.
از روی همین گزارش ها که تنها گوشه ای از واقعیت را منعکس می کنند می توان پی برد که ناأمنی محیط کار روزانه چه تلفاتی از طبقه کارگر ایران می گیرد. ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار در میان کشورهای جهان رتبه ۱۰۲ را به خود اختصاص داده است و همواره خطر مرگ و مصدومیت و از کارافتادگی ها، کارگران را تهدید می کند. تعداد این حوادث در میان کارگران بخش ساختمانی آنقدر زیاد است که هر کارگری با حداقل دو تا سه سال سابقه کار، حتماً حادثه ای را تجربه کرده است. بنا به آمارهای سازمان تأمین اجتماعی و مرکز آمار ایران، از هر سه کارگر ساختمانی، فقط یک نفر آنان به سن طبیعی بازنشستگی می رسد و دو نفر دیگر معلول و از کار افتاده می شوند. اگر جنگ یکباره صدها و هزارها قربانی می گیرد، اما کار و تولید تحت حاکمیت سرمایه داری به نرمی، آرام آرام اما بطور دائم و هر روزه قربانی می گیرد. حوادث و مخاطرات ناشی از کار، عدم ایمنی شرایط کار، مرگ ظاهرا تصادفی و بیشمار، از کارافتادگی ها و پیری زودرس، نقض عضو، انواع بیماریهای مهلک ناشی از شرایط غیر بهداشتی کار، تنها جلوههایی از رفتاری است که تولید سرمایه داری در حق کارگر می کند.
در ایران، مسئولین دولتی و کارفرماها همواره می کوشند علت حادثه را ناشی از سهل انگاری و بی توجهی کارگر جابزنند تا از جانب هیچ کس و هیچ مرجعی موأخذه نشوند و دولت و کارفرما هم در قبال کارگر حادثه دیده هیچ مسئولیتی نداشته باشند و مجبور به پرداخت هیچ غرامتی نگردند. اما یک ارزیابی کارشناسانه و بی غرض از رویدادها، این حقیقت را اثبات می نماید كه همه این قربانی ها ناشی از تشدید استثمار، سودجویی و حرص و طمع كارفرمایان و دولت حامی آنان می باشد. کارفرمایان حاضر نیستند که بخشی از سودی را که از خون کارگران می مکند هزینه تأمین ایمنی محیط کار کنند و رژیم جمهوری اسلامی هم تداوم استثمار کارگران در این شرایط بردگی آور را برای آنان تضمین کرده است. بنابراین کارگران باید کارفرما و دولت را مسبب اصلی وقوع حادثه محیط کار بدانند. هر تک مورد از حوادث ناشی از ناامنی محیط کار، باید در ردیف یک جرم جنایی تلقی شود و کارفرمایان و ارگان های دولتی ذیربط باید موأخذه شوند.
واقعیت این است که کارفرمایان و دولت از سر سودپرستی و حرص و آزی که دارند، نه تمایلی به بهبود امنیت محیط کار دارند و نه نگران از دست دادن کارگران در نتیجه رویدادهای محیط ناامن کار می باشند. اینها حتی این نگرانی را هم ندارند، که کارگران از بیم جان، شغلشان را رها کنند. چون می دانند هر آن که اراده کنند می توانند از میان خیل میلیونی ارتش ذخیره کار، کارگران دیگری را به کار گمارند و در همان محل و محیط غیر استاندارد و ناامن کار، هر کار شاقی را به آنان تحمیل کنند. بنابراین تا زمانی که خروش انقلاب کارگران و مردم زحمتکش بساط رژیم جمهوری اسلامی و نطام سرمایه داری را درهم نپیچیده است؛ تا زمانی که حکومت کارگران وسائل تولید را از دست سرمایه داران خارج نکرده و پروسه تولید اجتماعی را به پروسهای انسانی و آگاهانه در خدمت رفاه، پرورش استعدادها و ساختمان زندگی انسانهای آزاد و برابر تبدیل نکرده است، این خود کارگران هستند که باید با اتکاء به مبارزات متشکل و نقشه مند خود کارفرمایان و دولت را وادار به تأمین امنیت محیط کار خود بنمایند. تأمین ایمنی محیط کار هم مثل هر مطالبه دیگری تنها به ضرب مبارزه و همبستگی طبقاتی کارگران به سرمایه داران و دولت حامی آنان تحمیل می شود.