(۲)
اعتصاب و همبستگی با خیزش سراسری دیماه۹۶
کارگران شرکت نیشکر هفتتپه از ساعت ۹ صبح روز یکشنبه ۱۷ دیماه ۹۶، در «همه قسمتهای کارخانه» دست به اعتصاب زدند. در پی این اعتصاب، شماری از کارگران مانع حمل نیشکر به داخل شرکت هفتتپه شدند.» بیانیه کارگران هفت تپه به خیزشگران: فریاد بزنیم «نان، کار، آزادی!»
… مردم ایران هوشیار باشید و فریب بازی کثیف صدا و سیمای ملی و نیروهای امنیت را نخوریم و صبورانه و بدون خشونت فریاد بر آریم که دیگر خستهایم از این همه بیعدالتی و تبعیض…
لذا ما جامعهی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه با توجه به حق اعتراض و اعتصاب … از تمام اصناف و سندیکاها و جوامع کارگری کشور دعوت بعمل میآوریم تا در روز یکشنبه ۱۷ دی ماه ۹۶ از ساعت ۱۶ به خیابانها آمده و در تظاهرات و راهپیمایی اعتراضی شرکت نموده و بدون خشونت، اعتراض خود را به بیعدالتی و حق خوریهای گسترده در کشور ایران، فریاد بزنیم: نان، کار، آزادی.»
پیش از این نیز اسماعیل بخشی هنگام بازگشت به خانه در دزفول با دشنه، HYPERLINK “https://www.radiofarda.com/a/iran_hafttapeh_ismail_bakhshi_attack_reactions/28979028.html” مورد حمله نقابداران قرار گرفته بود. دستکم برای بیش از۷۰ کارگر شرکت نیشکر هفتتپه پرونده قضایی تشکیل شده بود که همگی پس از اعتصاب بزرگ کارگران نیشکر هفتتپه در شهریور ماه ۹۶ بازداشت و یا احضار شده بودند. کارگران در برابر یگان ویژه سرکوب، روز شنبه شب ۱۴ بهمن، در محوطه شرکت «در حالیکه «جو به شدت امنیتی در کارخانه برقرار و کارخانه تبدیل به پادگان شده» بود ایستادگی کردند.کارگران درخواست برای آزادی فوری کارگران بازداشت شده، خواستار پایان فضای امنیتی شرکت نیشکر هفتتپه و خروج سریع یگان ویژه از این شرکت شدند. سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفتتپه، اعتصاب، تجمع و اعتراض را «حق اولیه و بی چون و چرای کارگران» دانست و افزود: «هیچ کارگری به دلیل حقخواهی، اعتراض و اعتصاب و تجمع نباید مورد بیحرمتی، دستگیر، بازداشت و مورد تهاجم نیروهای نظامی قرار گیرد». گزارش شد که، اعتصاب کارگران، به رغم بازداشتها ادامه داشته است.
پشتیبانیها و همبستگی کارگران، ضامن پیروزی طبقه کارگر در مبارزه علیه استثمارگران است. کارگران در سراسر ایران از کارگران پیشتاز نیشکر هفت تپه پشتیبانی میکنند: «از مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه پشتیبانی کنیم» عنوان این فراخوان بود: «از چند روز پیش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه بار دیگر دست به اعتصاب زدند و دور جدیدی از مبارزه را علیه مدیران، مسئولان و کارفرما آغاز کردند.
اتحاد و عزم ِ راسخ ِ کارگران نیشکر هفت تپه برای دست یابی به خواستهایشان، آنها را آبدیده کرده است. مبارزات مستمر این کارگران برای مطالباتشان چند دستاورد داشته است:
١- طبقه کارگر باید برای به کف آوردن مطالباتش همواره متحد باشد و مبارزه کند.
٢- طبقه کارگر برای پیروزی در مبارزه نیازمند تشکل طبقاتی خود است.
٣- طبقه کارگر باید هم مبارزه اقتصادی کند و هم مبارزه سیاسی.
٤ – طبقه کارگر باید در مبارزات خود فقط به نیروی ِ طبقاتی ِ خود اتکا داشته باشد و هرگز نباید به طبقه سرمایه دار، کارفرما، مدیریت، مسئولان و دولت سرمایه داری اعتماد کند.
گرچه در جمهوری اسلامی «اعتصاب محاربه با خدا» شناخته میشود، ولی کارگرانی که در همین جمهوری اسلامی با نقض حقوق ابتدائی خود از سوی ِکارفرما و دولت سرمایه داری حاکم روبرو می شوند و با گوشت و پوست ِ خود این بی حقوقی را لمس و درک کرده اند، اعتصاب را مدرسه ای برای آموزش ِ مبارزه طبقاتی تلقی می کنند و می گویند: در اتحاد و تشکل و اعتصاب است که کارگر قدرت ِ طبقه خود را به نمایش می گذارد. کارگران ِ نیشکر ِ هفت تپه در مبارزات ِ مستمر ِ خود به این درک رسیده اند که باید همچنان که برای تأمین مزدهای عقب افتاده، طرح طبقه بندی مشاغل، رسمیت بخشیدن به قراردادهای کار خود و همچنین مبارزه برای حق تشکل و حفظ سندیکای طبقاتی ِ خود، باید مبارزه را تا عزل ِ مدیریت و پس گرفتن ِ کارخانه از بخش خصوصی ادامه دهند. اسماعیل بخشی یکی از نمایندگان کارگران در میان همکاران ِ اعصتابی خود هشدار داد که در صورت ِ عدم پاسخگویی مسئولان، کارگران قادرند مدیریت ِ مستقیم خود را بر کارخانه و مجتمع ِ طرح نیشکر اعمال کنند و اگر دوباره با بی اعتنایی روبرو شوند، کارگران تردیدی ندارند که باید مدیریت را به زیر بکشند و با همت و قدرتِ خود، مدیریت ِ تولید را به دست گیرند. اسماعیل بخشی می گوید چرخ تولید ِ کارخانه نیشکر ِ هفت تپه با شیره جان پدران ِ ما طی چند نسل به گردش در آمده و هویت کنونی خود را یافته است. او می گوید خود کارگران توانایی ِ اداره این کارحانه را از مدیران و مسئولان ِ سرمایه دار دارند! این کارگران ِ مبارز در اعتصاب ِ خود نمایندگان ِ سیاسی ِ دولت را به چالش کشیدند. آنها فرماندار، وزارت ِ کار و قانون ِ کار را حامی ِ کار فرما و مدیریت معرفی کردند و گفتند هیچ توهمی نسبت به آنها ندارند. این نماینده کارگران در سخنرانی ِ خود تآکید کرد که قانونِ کارِ فعلی هرگز به نفع ِ کارگران نوشته نشده است و باید قانون ِ جدیدی توسط نمایندگان ِ واقعی ِ کارگران نوشته شود.
هجوم و حمله اوباشان و جیره خوران ِ نقاب دار ِ نظام حاکم به اسماعیل ِ بخشی ناشی از کینه کارفرما به کارگرانی است که در مبارزه خود، مسئولان سیاسی رژیم و قانون سیاسی حاکمیت را به چالش گرفته اند. همه کارگران در تمام مراکز کارگری باید از این تجارب ِ ارزنده کارگران ِ مجتمع ِ نیشکر ِ هفت تپه بیاموزند و در مبارزه خود بکار ببندند. یگانه راه پیشرفت سیاسی و اجتماعی طبقه کارگر و یگانه راهی که می تواند به رهایی سیاسی و اقتصادی این طبقه منجر شود، ایجاد تشکل مستقل طبقه کارگر در رشته ها و صنایع مختلف و اتحاد این تشکل ها در اتحادیه های سراسری و کنفدراسیون ها و سیاست مستقل طبقاتی خود و برخورداری از ستاد رهبری کننده و حزب سیاسی قدرتمند طبقه کارگر است. تنها مبارزه طبقاتی با خط و مشی سیاسی انقلابی پرولتری می تواند تغییر بنیادی ِ جامعه سرمایه داری را تحقق بخشد. مبارزات اقتصادی، سیاسی، نظری و فرهنگی ِ طبقه کارگر هنگامی می تواند به ثمر رسد و نتایج پایدار داشته باشد که در راستای تأمین منافع و اعمال قدرت متحد و شورایی کارگران باشد. طبقه کارگر نیازمند اعتماد به خود و تکیه بر نیروی خود و متحدان خود است.»
کارگران پروژه های پارس جنوبی
کارگران پتروشیمی های منطقه ماهشهر و بندر امام
سندیکای نقاشان استان البرز
فعالان کارگری جنوب
فعالان کارگری شوش و اندیمشک
جمعی از کارگران محور تهران – کرج
دی ماه ١٣٩٦
رجز خوانی اسدبیگیها با دستگیری فعالین کارگری
حاج احسانالله اسد بیگی، پدر اسدبیگیها، در تاریخ ۲۲ آبانماه ۱۳۹۸ گفتوگویی با خبرنگاران در دفتر خود در خیابان پاسداران تهران به همراه، امیرحسین اسدبیگی، سیامک نصیر افشار، (مشاور مافیای اسد بیگیها) انجام داد که نشانگر ماهیت این باند فاسد بود. این زالو، در شرایطی که اسماعیل بخشی و محمد خنیفر و سپیده قلیان و دیگر اسیران، زیر شکنجه در خون خود میغلتیدند، کارگران زیر شکنجه را اینگونه خواند: «خودشان باعث میشوند. یک سری عناصری در داخل کارگران به دنبال این هستند که کشور را بهم بریزند و کارگران را تحریک میکنند و از گروههای مختلف هستند، مثلا از داعشیها؛ گروههای کشورهای مخالف ایران که میدانند پاشنه آشیل جنوب ایران هفت تپه است، با بهم ریختن آن به دنبال بهم ریختگی کشور هستند. در تاریخ هم آمده است، یک سری افرادی بودند که از خیلی زمان پیش به دنبال این بودند که به وسیلهی انگلیسیها جنوب ایران را از آن جدا کنند و در حال حاضر هم این عناصر که نسل به نسل ماجرا را منتقل کردهاند، در این فکر هستند که دولت زمینهای این افراد را گرفته است؛ درحالی که این زمینها به دولت فروخته شده است و این افراد به دنبال این مساله هستند که با شلوغی در جنوب ایران، آن را جدا کنند و زمینهای خود را پس بگیرند….» این سرمایهدار انگل تلاش کند تا کارگران را نسل اندر نسل عامل انگلیسیها و تجزیه طلب بنامد و داعشی که «نسل اندر نسل ماجرا را منتقل کردهاند». او در مورد شورای کارگری چنین ادامه داد: «دو-سه نفر از عناصر خائن و نادان که حتی پرونده هم دارند، این شورا را به دست گرفتند. این افراد قائم مقام مدیر عامل را زدند، این چه شورای کارگری است؟ مشخص است که این شورا هدف خاصی دارد. اگر کسی دلش برای تولید بسوزد که نمیرود جلوی تولید را بگیرد، کدام شورای کارگری میرود جلوی تولید را میبندد و ۴۵ روز اعتصاب میکند؟ اگر تولید نباشد ما از کجا باید درآمد داشته باشیم…»
احسانالله اسد بیگی در پاسخ به پرسش کتایون آزاد و زهرا منصوری، خبرنگاران انصاف نیوز در بارهی خودکشی کارگران، پاسخ می میگوید: «اصلا خودکشی و خودسوزی وجود ندارد، اگر خودسوزی باشد دوربینهای ما آن را ضبط میکنند و یکی از دستگاههای قضایی باید شکایتی نوشته باشد و حتی اگر ضبط هم نشده باشد مگر میشود در منطقهای که قبیلهای است کسی خودسوزی یا خودکشی کند و اقوام او بگذارند ما وارد منطقه شویم. دو تا از محافظان ما را با هجده گلوله کشتند. ما همین حالا با ۴۲۰ محافظ باز هم میترسیم در منطقه برویم. این مساله به وسیله دستگاه قضایی خوزستان قابل پیگیری است.»
خبرنگار میپرسد: خودکشی میلاد آل کثیر، نوجوان خوزستانی که پدرش از کارگران هفت تپه بود و به دلیل وضع بد اقتصادی رخ داد چطور؟
و از سوی سرمایه دار قاتل، پاسخ می یابد: «خاندان آل کثیر در آن منطقه زیاد هستند و خودکشی به این دلیل وجود نداشته است.»
احسان الله اسد بیگی در پاسخ به پرسش خبر نگاران در باره خودسوزی کارگران، میگوید: «آقای اسماعیل بخشی در مقابل دوربین میگوید چند تن کارگر برای یک میلیون و دویست تومان خودسوزی کردند، من بارها گفتهام؛ یک فیلم از خودسوزی این کارگرها به ما نشان دهید. یکبار سه نفر با بنزین آمدند و گفتند ما را استخدام کنید؛ وگرنه خود را آتش میزنیم، به آنها گفتیم ظرفیت استخدام نداریم.» (1)
ماشین سرکوب
این حکم خود سوزی کارگر جویای کار میلاد آل کثیر بود که خود را آتش زد.
کارگزاران، در نقش ابزار سلطهی مناسبات فلاکتبار و نیز در نقش طبقه در حکومت و دولت، بی درنگ مسلحانه و با ابزار شکنجه و زندان و سرکوب، در برابر کارگران ایستادند. از سوی مدیریت سرمایهداران، با اخراج، دستگیری، شکنجه، برگزاری نمایشنامهای سوخته و اعترافگیری زیر شکنجه و قرصهای روانگردان و…، به میدان فرستادن عوامل «دوگانه سوز»خود به بسیج پرداخت و آنها را به میان کارگران فرستاد. چماقداران با تحریکات چیهای شناخته شدهی فضای اینترنتی که گاهی به آشکارا با پول هنگفتی که به حساباشان ریخته شد، وظیفه داشتند تا به میان کارگران رفته و در صف اول شعار دهند، به عنوان پروواکاتور، تحریک بیافرینند. یکی از این عناصر خودفروخته، رضا رخشان بود. او روزی به پان ایرانیستهای شوونیست پیوست و جوایای نام بود. با برپایی سنیدکای هفته تپه به ههمراه همتای دیگری،فریدون نیکوفرد در میان و ۵ نماینده سندیکایی درآمد. وی تا مدتی با سندیکا همراه شد، اما با نخستین دستگیری وی و همتایش، فریدون نیکوفرد به شورای اسلامی کار پیوست و در برابر کارگران ایستاد.
وی در این اعتصاب بزرگ تابستان ۹۹، فراموش کرده بود که روزی ماموریت داشت تا به عنوان کارگزار امنیتی برای پیشبرد پروژه سندیکای حکومتی به همراه همقطار خود، فریدون نیکوفرد و چند عنصر دیگر در تهران، سندیکای مستقل کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه را منحل کنند. از سوی دیگر رسانههای سرمایهداران جهانی به ویژه بی. بی. سی فارسی، وظیفه داشتند که نماینده «سولیداریتی سنتر» (۲) بخش فارسی، که تبلیغ و کارگزاری سیاستهای «دمکراسی» امپریالیستی آمریکا- کانادا و نفوذ در جنبش کارگری در ایران را به عهده دارد به میدان آورند تا خواست کارگران در محدودهی رفوگری و انحرافی مهار شود.
در اعتصاب بزرگ ۹۹، برای به بیراهه بردن مبارزات و خواستهای کارگران، از سوی حکومت، طلاب بسیجی به نام «دانشجویان عدالتخواه» به هفت تپه فراخوانده شدند. اینان با عکسهایی از رهبران حکومت اسلامی و آیهها و شعارهای اسلامی، همانگونه که در اهواز و در پیشاپیش کارگران پولاد در سال ۹۸-۹۷ ماموریت یافته بودند، تلاشی مذبوحانه و رسوایی را به نمایش گذاردند. آنان به همراه مهرههای شناخته شده اسدبیگیها، وظیفه داشتند تا کارگران پیشتاز و اخراج شده را به کارخانه راه ندهند و نیز با نشان دادن بیراهههای شوراهای اسلامی سرمایه، کارگران را به سلاخ خانههای خود بکشانند.
اعلام آمادگی برای خودمدیریتی
سال ۱۳۹۷ جنبش کارگری در هفت تپه، پیشتازان خود را بر سکوهای اعتصاب، جلوهگر ساخت. اسماعیل بخشی یکی از آن پیشتازان بود. نان، کار، آزادی، خودمدیریتی شورایی! یک شعار انتزاعی نبود. «ما خودمان هفت تپه را اداره میکنیم!» یک اعلام خودمدیریتی کارگری بود. سال ۹۶ نقطه عطفی در جنبش کارگری ایران و به ویژه هفت تپه بود. اسماعیل بخشی کارگر پیشتاز و جوان،دستاورد این دوره و این برهه از جنبش کارگری بود. سنیدکای هفته تپه در این برهه دیگر در میان نبود. کارگران، خود در جستجوی شیوهها و ساختارهای نوینی بودند که نیازهای مبارزاتی این برهه را برآورده سازد و پاسخگو باشد. درخیزش تهی دستان، در دیماه سال ۱۳۹۶، جنبش اعتراضی با مهر و نشان طبقاتی به میدان آمد. شعار «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا!» پرونده فریب دوم خردادیهای خاتمیسم و همراهان را فرو افکند و از تریبون طبقه کارگر، جشم بند اصلاحطلبی را بر درید. این یک دستاورد بود، کل حکومت، آماج و سیبل خشم کارگران بود. جابجایی آیتالله صادق لاریجانی که با ۶۳ حساب شخصیاش به «مجمع تشخیص مصلحت نظام» و نشانیدن آیت الله ابراهیم رئیسی که از بیست سالگی در سال ۱۳۵۸ دادستان کرج و از دستاندرکاران ردیف اول دادگاههای دهه ۶۰ و تابستان ۶۷ تا ۹۸راس قوه قضاییه در ایران، گزینهای برای مهار اعتراضها و اعتصابهای کارگری بود.
گزینهی «تعاونی خودگردان» و لغو خصوصی سازی
کارگران با خواست لغو مالکیت خصوصی در هفت تپه و اراک و اهواز، یکصدا شدند. کارگران گروه تولیدی و صنعتی هفت تپه، در این برهه، به این آگاهی دست یافته بودند که با این شعار، دولت در بن بست قرار میگیرد. با این خواست، دولت سرمایهداران ناچار میشد، ماهیت و نقش خود را به عنوان ابزار فرمانروایی طبقه سرمایهدار و هم به عنوان طبقه در حاکمیت و تبهکارانی مانند اسدبیگیها و دیگر لمپن-دلالان نشان دهد و در سوی دیگر، با اجبار با پذیرش دولتی کردن، ماهیت استثمارگرانه مناسبات را بدون پنهانکاری به نمایش بگذارد و به اجبار تمامی موازین هرچند سه جانبه گرایی قانون کار و سازمان جهانی کار به نام کارفرما را بپذیرد، به قراردادهای سفید امضا و موقتی و به اجاره دهیها و پیمانکاریها، به ندادن دستمزدها و حقوق کارگران و… پایان دهد و به رعایت بیمههای کارگری، به ایمنی محل کار، به بازنشستگیها و به تمامی خواستهای کارگران متعهد بماند. این خواستهای ابتدایی و رفرمیستی و در چارچوب سرمایهداری، در مناسبات باندها و منافع شبکه مافیایی حاکمیت اسلامی سرمایه جایی نداشتند و طبقه کارگر در سراسر ایران به جنبش مطالباتی این چنینی میپیوستند و با آزمون و تجربه، در مبارزه طبقاتی به یک کارزار طبقاتی کوبنده تری پیشروی میکردند. کارگران، در تابستان ۹۹ پیش از خیزش با شکوه اخیر، خواست واگذاری مجتمع نیشکر به تعاونیکارگری را پیش روی نهادند. این خواست برخلاف فریب تعاونیهای آریامهری «سهیم شدن کارگران» در سود و… در مجتمع نیشکر، در کنار بخش خصوصی یا دولتی، خواستی در ماهیت متفاوت بود. عوامل سرمایه و کارگزاران طبقه حاکم، در برابر خواست تعاونی کارگران و خود مدیریتی به ضدتاکتیک روی آوردند. اتاق فکر سرمایهداران ، موضوع «اهلیت» را مطرح کرد که «خصوصی سازی کارشناسانه نبوده» و «کارگران نیز در مدیریت تخصصی ندارند و کار را باید به کاردان و اهل مدیریت سپرد». «اهلیت» کلید واژهی نا اهل خواندن کارگران بود.
تعاونی خودگردان پیشنهادی کارگران، مالکیت تمامی مجتمع و خرید قسطی آن به صورت قسطهای یکصدهزار تومان در ماه بود، بدون آنکه کسی جز خود کارگران، مالکیت جمعی این مجتمع را داشته باشد. این مالکیت، مالکیت سوسیالیستی نیست، بلکه راهی برای کنترل تولید و توزیع بوده و کارگران بر تمامی امور شرکت که در مالکیت خود آنان است، نظارت و مدیریت دارند. نمونه نزدیک به چنین مشارکتی، به وسیله پرودون فرانسوی در انترناسیونال اول کارگری سالهای ۱۸۵۶ نیز مطرح شد و از پشتیبانی میلیونها کارگر برخوردار بود. این طرح در برابر خصوصی سازی، خصولتی سازی و دولتی سازی، گزینهای پیشرو و بهتری بود. دولتیها و کارفرما و عوامل و کارگزاران آنها از استاندار خوزستان (شریعتمداری) گرفته تا امام جمعه اهواز (سید عبدالنبی موسوی فرد) و طلبه- آخوندهای بسیجی و نمایندگان مجلس و مقامات قوه قضاییه و… سراسیمه و با غوغا در برابر طرح تعاونی قرار گرفتند. هریک از این عوامل تلاش کردند تا به هر وسیله و دسیسه با حمله و اشک تمساح، طرح کارگران را خنثی کنند. یکی از ترکیب شرکات کارگران با «شرکت سرمایه گذاری تأمین اجتماعی» (شستا) داستان سرایی کرد، یکی از واگذاری به شستا، دیگری به سپردن به دست «اهلیت» گفت و دیگری واگذاری به سپاه و یا مشارکت با سپاه پاسداران را از آتسین بیرون آورد. تمامی این طرحها طراران حکومتیُ برای آن بود که طرح تعاونی کارگری را خنثی کنند. تجربه هفت تپه در روزهای اعتصاب تاریخی ۹۵ روزه، پیشنهاد تعاونی صددرصد کارگری را به رای گذاشت و ۴۴درصد از مشارکت کنندگان به تعاونی و۵۶ درصد به دولتی کردن رای دادند. با این همه آگاهگری پیرامون هریک از این گزینه به زمان و نیروی بیشتری نیاز دارد.
برای بسیاری از کارگران پیشتاز، این پرسش خودنمایی میکند:
چرا عوامل کارفرما عامدانه دو نوع تعاونی کاملا متضاد را با هم قاطی میکنند؟
در واقع دو طرح کاملا متضاد از تعاونی برای جایگزینی مالکیت بخش خصوصی در هفت تپه پیشنهاد شد. یکی برای خنثی سازی طرح کارگران و به هدف واگذاری شرکت به عناصر یا نهادی شبیه اسدبیگیها. که کارگزاران حکومتی زیر نام «اهلیت» کارشناسی ضدکارگری آنان را به رسمیت میشناخت.
شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹روز ۵۶ اعتصاب، سید عبدالنبی موسوی فرد، امام جمعه اهواز و نماینده ولی فقیه در خوزستان با حضور در جمع کارگران نیشکر هفت تپه ماموریت دیگری داشت. او آمده بود تا با فریب و همراه نشان داد از خلع ید از اسدبیگیها، مالکیت سپاه و یا بنیاد مستضعفین که زیر دست ولایت فقیه، و گسترده ترین شبکههای مالی و اقتصادی در خاور میانه را در بر گرفته است را دلالی کند.
***