سلام قادری
در اندیشیدن بە چگونگی جابجایی قدرت در تحولات پیش رو اولین مسئلە کە ھر فرد ایرانی را نا امید میکند نبود رھبری متشخص است.بااینکە شبکە ای از ھدایتگران در داخل و خارج کشور حول دو گرایش اصلی شکل گرفتە.در خوزستان،ازربایجان ،کردستان و سیستان و بلوچستان حول رھایی از ستم ملی و البتە حول مسائل بھائیان،دراویش گنابادی و دیگر اقلیتھای مذھبی و در سطح سراسری ھم حول باستانگرایی ناسیونالیسم تمامیت خواە ایرانی و لیبرالھای از صفوف حکومت پرت شدە. ھمە این جریانات ھم نقاط مشترک و ھم نقاط متضاد مشخصی دارند و فعالانشان در ردھای بالا و پایین در داخلا و خارج کشور بە خوبی می دانند کە چە می خواھند.در مقابل در ھمین مناطق پیرامونی و مرکزی طیف چپی متشکل از انواع گرایشات کارگری انقلابی و رفرمیستی،کمونیست،سوسیالیست،سوسیال دمکرات،مکتب فرانکفورتی و حتی لیبرال دمکرات قرار دارد کە در خارج و داخل بە نسبت جریات مقابل خودش را سازمان دادە و می داند چە می خواھد.فعالان این دو جریان در داخل و در میدان عمل از حمایت و پوشش رسانە ای برابری بە لحاظ ھویت سیاسیشان برخوردار نیستند اما در ھر صورت این امر نشان می دھد گرایش سیاسی،خواست و رھبری بە یک تعبیر شکل گرفتە است.ھمان مشکلات معیشتی و عدم کفایت مدیریتی،فقدان ازادیھای پوشش و غیرە کە ممکن است کسانی را بە افراطگرایی ناسیونالیستی فارس محور و پان ترکیست و.. بکشاند،جبھە دیگر را بە فکوس بر مشکلات اقتصادی و مسائل ازادی پوشش و دیگر ازادیھا سوق می دھد. نھایتا دو جرایان متشکل از طیفھای درونی متفاوت را شکل دادە است.و این دو جریان و شبکە رھبرانش بە زعم ارزو و امال ھم خوان و ناھمخوان، با مشکلات واقعی کشور، تنھا و بە درستی در این مرحلە خود را در مقابل جمھوری اسلامی می بینند و وحدت عملشان را در انجام کنش زد حکومتی سراسری بە وضوح نشان دادە اند.در اعتراضات دی ماە٩٦ و در اعتراضات کنونی این امر عیان و آشکار است؛پس شکل و کیفیت مشخصی از سازماندھی،استراتیژی و رھبری زیر پوست این اعتراضات و در کنشھای مرتجعانە و مترقیانە ی چندین سال گذشتە ایران شکل گرفتە است.رھبران انقلاب ٥٧ ھم در کل ایران حتی در میان خود جریان مذھبی تنھا خمینی و دار و دستە اش نبودند بلکە در یک پروسە چندین و چند سالە دمادم سقوط شاە و بعد از آن با قتل عام دیگر رھبران و دیگر جنبشھا بر آن سلطە برقرارکردند.مسئلە ای کە امروز گرەگشا ھست این است کە بە وجود این رھبری پنھان و آشکار واقف باشیم و در ھماھنگی اقدامات تا سرنگونی حکومت مدلی از ھماھنگی سراسری را از طریق شبکە ھای اجتماعی و دیگر ابزارھا را بە وجود بیاوریم،کە خارج از ارادە ما و با شتاب کمتری خود در جریان شکل گیری است.حداقل وقوف بر وجودش اگر حتی موافق یا مخالف با جھتگیری عقیدتی و سیاسیش ھستیم کمک می کند تا از کارکردھا و ظرفیتھای دورەایش در این مرحلە تقریبا جنینی استفادە بھینە بکنیم.طبیعطا جدال نظری و درونی این جریانات در خود و برای تدقیق جوھرە نھایی و شناسایی و شناساند چھرھای سیاسیشان در فردای شکست جمھوری اسلامی شتاب گرفتە و در ایندە ایران و برای ھمیشە در تلاش برای ادراە جامعە ایران در مقابل ھم قرار خواند گرفت.آنچە کە مھم است پتانسیل،خواست و رھبری در شکلی شبکە ای شکل گرفتە و ھماھنگی این شبکە در این مرحلە برای پیروز شدن و گذر از جمھوری شرارت اسلامی حیاتی است.