به لیست مشاغلِ کاذب و غیر انسانیِ رایج در ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، نظیر کولبری و سوختبری باید “شغل” زباله گردی را هم اضافه کرد. روزنامه آفتاب یزد چاپ تهران در این باره می نویسد:
«در نبود مکانیزم بازیافت و جمع آوری پسماند خشک شهری، افرادی به شکل فیزیکی و یدی در سطلهای زباله خم میشوند و زبالههای خشک را از تَر در سطلهای بزرگ آشغال خیابانها و کوچهها جدا میکنند و معمولاً در گونیهایی که به همراه دارند آنها را حمل میکنند و به مراکز اسکانشان میبرند. اقلام مختلف پسماند خشک را در آنجا تفکیک میکنند تا صاحب کارشان آنها را به مراکزی که کار بازیافت پسماند خشک را انجام میدهد، بفروشند. کل مناطق 22 گانه تهران به 200 میلیارد تومان اجاره رفته است. صاحبکاران که زباله گردان آنها را « ارباب» لقب میدهند در ازای هر کیلو زباله خشک چیزی حدو 600 تومان به زباله گردان می دهند و ارباب هم چیزی حدود 3500 تومان آن را میفروشد! مطابق یک برآورد شش ماهه در مناطق 22 گانه تهران 14هزار نفر از این زباله گردان وجود دارند که یک سوم این افراد یعنی تقریبا چهار هزار و ششصد نفر از آنها کودکان زیر 18 سال هستند.»
احمدی صدر از مدیران شهرداری تهران در مورد پدیده زباله گردی می گوید :
تنها راه رفع این معضل این است که منشاء ان که سطل زباله است حذف شود و برنامه برای حذف سطل های زباله از شهر در دستور کار شهرداری است. وی همچنین می گوید: برخی از زنان زباله گرد، خانه و خانواده دارند و به زباله گردی به عنوان یک شغل نگاه می کنند.
حکومت اسلامی و مقامات ریز و درشت آن بجای حل مسائل اجتماعی ، صورت مسئله را حذف می کنند. با این شیادی آشکار نمی توان واقعیات دردناک زندگی مردم زحمتکش را پنهان کرد . این روزها از سر هر کوچه و خیابانی که عبور کنید، برای لحظه ای هم که شده، بوی تند زباله مخازن، بر صورتتان می زند، بویی که جبراً برای تعدادی از محرومان ایران که کارشان زباله گردی است به امری عادی و روزمره تبدیل شده است. برای نمونه در شهر تهران نزدیک به ۶۹ هزار مخزن جمع آوری زباله در سطح معابر وجود دارد، مخازنی که روزانه حداقل دو بار توسط زباله گردها بهم ریخته شده و زباله های قابل بازیافت را جمع آوری می کنند . در هر کوچه و خیابانی نوجوانان و بزرگسالان و حتی زنانی را می توان دید که کیسه های پلاستیکی بزرگی را به دوش می کشند یا سر داخل سطل زباله ای کرده اند. و نیز آنهائی را که کودکانی بیش نیستند و دستشان به زباله های کف مخزن نمی رسد و خود به داخل مخزن می روند.
این صحنه ها را همه شهروندان هر روز می بینند، اما چرا حکومت اسلامی ایران به سادگی با این پدیده آزار دهنده کنار می آید؟ چرا شغل کاذب زباله گردی به امری بدیهی برای حاکمان فاسد ایران تبدیل شده است ؟
در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی که گروه های مافیایی پشت هر تجارت و تولید بزرگی هستند، این عرصه را هم بی صاحب نگذاشته اند. زباله، مدیریت و تجارت آن نیز در اختیار باندهای مافیایی قرار دارد که به قیمت سلامتی و جان زباله گردان فقیر ثروت اندوزی می کنند.
زباله گردی یکی از شغلهای کاذب است که در بعضی کشورهای عقب مانده دنیا رواج دارد و وسیله امرار معاش میلیونها انسان است. به همین دلیل نمیتوان بدون شناخت سرچشمه فقر و بی عدالتی، بیکاری و امر استثمار کارگران، محرومیت و تبعیضات اجتماعی از سوی صاحبان قدرت و سرمایه، بدون مبارزه با نظامی طبقاتی که بانی و باعث فقر میلیاردی محرومان از سویی و انباشت ثروت نجومی و افسانه ای در دست عده ای قلیل است به این پدیده پرداخت .
در کشورهای توسعه یافته سالهاست که زباله های تولید شده در منازل، رستورانها مغازه ها، سوپر مارکتها، کارگاه و کارخانه ها در مزارع و مراکز تولیدی دسته بندی شده و برای حفظ محیط زیست، به مدرن ترین شیوه های بازیافت زباله ها و حتی برای تولید برق و انرژی و برای دیگر مصارف مورد نیاز مردم و تولید از آنها استفاده می شود .
زباله گردی، توهین به کرامت و حقوق مردم تهیدست و محروم است . سلامتی و امنیت مردم محروم و زحمتکش برای حاکمان اسلامی ارزشی ندارد. در ایران که یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است ، نباید توده وسیعی ناچار به زباله گردی، کولبری و سوخت بری شوند. وظیفه هر انسان شریف و آزاده ای است که از حق حیات، سلامتی و امنیت زحمتکشان زباله گرد، کولبران و سوخت بران دفاع نماید. دفاع از تهیدستان زباله گرد که مجبور به چنین کار ناامن و غیر بهداشتی شده اند، دفاع از کرامت انسان و از سلامتی جامعه است.