روز سه شنبه بیست وسوم سپتامبر، اول مهرماه زمان زیادی لازم نبود تا چشمان مردم جهان که بر مدیاهای تصویری دوخته شده بودند دو تصویر متمایز از سازمان ملل را ببینند. در تصویری نوجوانان و جوانانی با تمام انرژی خود سران دول جهان را به محاکمه کشیده بودند. ادعانامه آنان علیه سران همه دولتها و مؤسسات بین المللی بود که در حال نابود کردن تنها سیاره قابل سکونت هفتاد میلیارد انسان هستند. سخنان پرشور “گرتا تونبرگ” در میان بغض های گرفته اش نفس ها را بند آورده بود : “پیام من این است که ما حواسمان به شماست من نباید در اینجا باشم. من باید در آنطرف اقیانوس در مدرسه باشم. اما حالا شما به ما جوانان چشم امید دوخته اید. چطور رویتان میشود؟ شما رؤیاها و کودکی من را با حرفهای توخالی دزدیده اید. و تازه من یکی از خوش شانسها بودم. مردم درحال رنج کشیدن هستند. مردم در حال مردن هستند. تمام اکو سیستم در حال نابودی است. ما در آغاز یک مسیر انقراضی هستیم و همه آنچه که شما در موردش حرف میزنید پول است و افسانه هائی در مورد رشد اقتصادی. چطور رویتان میشود؟ ما شما را نخواهیم بخشید.” این کلمات پژواک فریاد دردناک میلیونها انسانی بود که در جنوب جهان باید بار سنگین تغییرات اقلیمی را بدوش بکشند. همین میلیونها باید سالهای متوالی با خشکسالی بجنگند، سالهای متوالی در مقابل چشمان ناباورشان، دام هایشان آخرین نفس هایشان را کشیده و به زمین بغلطند، و اکنون “گرنا تونبرگ” صدای بغض های ترکیده آنها شده بود.
دبیرکل سازمان ملل اجلاس یک روزه اقلیمی را ترتیب داده و درخواست نموده بود که تنها آنهائی که طرحی دارند به پشت میکروفن بروند. اگر “گرتا” و همرزمانش با عمیقترین احسسات انسانی برای نجات جهان دادخواهی میکردند، فقط با چند ساعت فاصله مرکل صدر اعظم آلمان در پشت تریبون قرار گرفت. با این ادعا که گویا طرحی برای نجات جهان دارد. البته او بدون طرح نبود. او طرح دولت آلمان را که درست همان روز جمعه، روز به خیابان آمدن میلیونها انسان در سرتا سر جهان بود، در بیست و دو صفحه به تصویب رسیده بود، اکنون از صحنه جامعه ملل به گوش مردم جهان میرساند. او با آب و تاب صحبت از بودجه چهل و چهار میلیارد یوروئی که دولت آلمان برای چهار سال یعنی از سال 2021 تا 2024 تنظیم کرده است نمود. طرحی که نه تنها احزاب اپوزیسیون در آلمان که حتی مؤسسات پژوهشی و علمی آن را طرحی در خدمت انحصارات و کمپانیهای صنعتی مییدانند. فراموش نکنیم در حالیکه مرکل در قامت نجات دهنده محیط زیست ظاهر شده و رقم چهل و چهار میلیارد را برای چهار سال به رخ میکشید، همزمان در بودجه سالیانه آلمان مبلغ چهل میلیارد یورو آنهم برای یکسال به بودجه دفاعی و یا در واقع به ماشین جنگی امپریالیسم آلمان اختصاص یافت. از نظر ترامپ که موضوع انهدام محیط زیست را حقه ای علیه رشد اقتصادی می نامد، اجلاس یک روزه اقلیم سازمان ملل تنها این ارزش را داشت که به لفاظی های صدر اعظم آلمان گوش داده و سپس از سالن خارج شود. او حق داشت که از کنار “گرتا تونبرگ” بدون نگاه کردن به او رد شود زیرا که “گرتا” آشکارا گفته بود که او متهم درجه یک است.
اگر روز اول اجلاس میدان هماوردی عمیقترین احساس انسانی توسط جوانان بود، از روز دوم میدان برای متهمان جهان در قالب سران دولتها باز شده بود. میدانی که آئینه تمام نمای دغلکاری، بند و بست و میدان رقابتهای دولتهای جهان بود. از یمن گرفته تا سوریه، از ایران تا عربستان، از مذاکره با طالبان تا مقابله با جریانات تروریستی اسلامی، از جنگ تجاری ترامپ علیه چین تا سوختن جنگلهای آمازون. و البته هم آن و هم این تصویر واقعی جهان وارونه ای است که میلیاردها انسان درآن به بند کشیده شده اند.
مجمع عمومی سازمان ملل مجمع لفاظیها و تسویه حساب قدرتهای جهانی بر اساس توازن قوای هر دوره است. آنچه اهمیت دارد نه نظریات صدو نود و سه عضو آن بلکه قدرت نظامی و اقتصادی تعدادی انگشت شمار است. آنها هستند که سرنوشت بخش بزرگی از بشریت را با مهر تأیید سازمان ملل و یا بدون آن تعیین میکنند. همه دیدیم که در سال 1999 علیرغم مصوبه شورای امنیت سازمان ملل هواپیماهای جنگی ناتو یوگسلاوی را بمباران کردند، همه دیدیم که خاک عراق را به توبره کشیدند و همه دیدیم که در سال 2011 وقتی توافقی بر سربرکناری اسد در سازمان ملل به وجود نیامد، قدرتهای غربی خود به کمک متحدین منطقه ای شان سوریه را به میدان نبرد خونین جنگ نیابتی کشاندند و باز دیدیم چنانچه سازمان ملل منافع آمریکا را تأمین نکند، گلوگاه مالی اش در پنجه های قدرتمند دولت آمریک فشرده میشود. بنابراین صحبت از مجمع تعامل و توافق ملل جهان لفاظیهای دهان پرکن ولی خالی از قدرت عملی هستند. ظاهرا قرار بود که سازمان ملل محل توافقات جهت پایان دادن و یا دستکم کاهش دادن به مناقشات جهانی باشد و ظاهرا همه کشورهای جهان در آنجا کرسی نمایندگی دارند، ولی به محض خروج از سالن مجمع تمام پستهای سازمان ملل مابین چند دولت قدرتمند تقسیم میشوند. امسال هم اگر موضوع محیط زیست را که به یمن به میدان آمدن میلیونها انسان به صحنه جامعه ملل کشیده شد را کنار بگذاریم، تصاویری را میبینیم که بار ها دیده ایم. تریبون مجمع، محل ارسال پیامهای تهدیدآمیز و یا آشتی جویانه بین دولتهائی است که درگیر کشمکش های جاری اند. به همین علت کشمکش بین ایران و آمریکا بویژه بعد از حملات به پالایشگاههای عریستان به یک موضوع مرکزی تبدیل شده است. هر چند که ترامپ در سخنرانیش جمهوری اسلامی را “تهدیدی بزرگ” نامیده و اعلام کرد که “تا زمانی که ایران رفتارش را تغییر ندهد تحریم ها لغو نخواهد شد،”ولی همزمان خطاب به مقامات ایران گفت که “ما به دنبال شریک هستیم ، نه به دنبال رقیب وحریف”. و این در واقع نقطه مرکزی در جدال و کشمکشها بین آمریکا و ایران است. دولت آمریکا خواهان این است که رژیم همسو با سیاستهای آمریکا گردد. در مقابل پاسخ مقامات ایران این است که به برجام برگردید. این را هم خامنه ای میگوید و هم روحانی. او در مصاحبه اش با خبرنگاران در نیویورک مطرح میکند “اگر تحریم ها علیه ایران برداشته شود او آماده است در باره “تغییراتی کوچک” در توافق هسته ای ایران گفتگو کند. بنابراین مجادله بر سر حد و مرز این “تغییرات” است.
با وجو همه اینها تلاشی اقتصادی ایران راه چندانی برای رژیم جز “نرمش قهرمانانه” نگذاشته اشت. آنچه در این میان واقعی است که جنگ و جدال دو طرف هیچ ربطی به منافع مردم ندارد، جز اینکه هر روزه سفره هایشان خالیتر میشود.