عزیز آجیکند
نمی تواند زبان بگشاید..
کلمات روی زبانش سنگینی دارند.بغض تلخ در طنین صدایش پنهان است..
به سختی می تواند کلمات را ادا کند . زبانش گویا خسته است و خوب نمی چرخد . صورتش را غریبانه پنهان میکند. گویی در نظر دارد عقربه های ساعت را به عقب برگرداند و برای چند لحظه به جای سختی روزگار و تحمل ناخوشی و نابرابریها ، خود را در قالب کودکی خردسال و در آغوش والدینش ببیند…
گونه هایش را به سینه های گرم مادرش تکیه داده است و به نشانه آرامی و احساس امنیت دوروبر زندگی را می پیماید و به سفر خیالی اش جامه عمل می پوشاند .چقدر دوست داشت در این سفر دستان گرم پدرش را به نشانه نوازش روی موهای طلایی اش حس کند . دوست داشت در این سفر به جای طناب نفس گیر، گردنبند هدیه دوست گرانبهایش را گردن می کرد و به جای فشار دادن گلوهایش از آن محبت به سوی لبانش سرازیر میشد . او هر بار که تناب را بوس میزد و یا لمسش می کرد خود پنداری در دریای دوستی و در بهشت خوشیها غرق است و میخواهد در این غروب نارنجی همه زندگی از دست رفته اش را با فضای پاییز طنیده محیط آرزوهایش تقسیم کند . بایدم تحمل میکرد. شایدم سفرش کوتاه بود ولی می توانست برای چند لحظه ای خوشایند باشد…
…
فصل پاییز برای او روزهای غریبی را رقم میزد…
برای او شاید این فصل ، فصل دوست داشتنیها نبود و دوره آن به سر رسیده باشد. او بی رحم نبود اما شاید زمانه با او بی رحم شدە بود…
در کردستان ایران به ویژه در استان های کرمانشاه و ایلام شهرهایی چون سنندج، سردشت نقدە و بوکان و مهاباد تاکنون زنان و دختران بسیاری برای رهایی از تبعیض های جنسیتی،اجتماعی و عشیره ای به خودکشی و بیشتر به خودسوزی پناه برده اند و یا اینکە بە دستان پدر و یا برادر و یا اینکە همسری بە زندگی غریبانەاش پایان یافتە است…
وجود یک بافت سنتی و عشیرەای بە خصوص در مناطق روستایی درکردستان ایران ، هرگونه تحرکی را از زنان گرفته و به علت نشناختن حقوق خود و کم سوادی ، بیشتر مورد تبعیض قرار میگرند. در جوامع شهری و روستایی،مرد سالاری به شیوه ای افراطی هرگونه صدای زن را در گلو خفه میکند…
با این که جامعه کردستان ، جامعه ای در حال گذر از سنت به مدرن است و مدرنیسم بخشی از آن را فرا گرفته است اما متاسفانه هنوز سنت بر بخشهایی از این ساختار حاکم است .مسائل فرهنگی و اجتماعی همچون مسائل خانوادگی، سیاستهای اقتصادی، وضعیت فعالیتهای اقتصادی در یک جامعه، شغل و طبقه اجتماعی، و دیکتاتوری مذهبی مجموعه ای از جمله عوامل موثر و دخیل در بروز پدیده خودکشی و یا قتل زنان و دختران بدست یکی از اعضای خانوادە خود زیر عنوان ناموس و شرف و غیرت هستند…
امروز افزایش نرخ خودکشی و قتل دختران و زنان ، نگرانی فزایندهای را برای جوامع امروز به همراه آورده است. تردیدی نیست از جمله عوامل مهمی که به مطالعه در زمینه خودکشی و قتل زنان و دختران ، ابعادی به مراتب گستردهتر از پیش داده است، افزایش میزان آن در سطح اغلب کشورهای دنیا به ویژه در طی چند دهه اخیر است و آمار حکایت از این میکند که ایران را نیز باید در ردیف این کشورها قرار داد. آمارهای خودکشی و خودسوزی و قتل و خشونت خانوادگی در ایران در مورد زنان، به خصوص در برخی مناطق کردستان بسیار بالاست و متاسفانە این روزها بە اوج خود رسیدە است.
در پس نگاه مشکلات زنان در جامعه کردستان سه مانع اصلی به چشم میخورد که هرکدام از این سه مانع،به نوعی سنگینی خود را بر دوش زنان نشان داده اند که صد البته هرسه مانع در این راستا ودر کردستان همگام و همسویند..
دین و عُرف و قانون هر کدام به نوعی سه بخش اصلی از ابزارهای زن ستیزی اند که امروز به شیوه گسترده در کردستان به چشم میخورد که هر کدام از آنها نیز روزانه در بین زنان و دختران جوان قربانی میگیرد و آنها را بە کام مرگ میفرستد.
در این بخش از جغرافیای کردستان که جمهوری اسلامی زندگی را برای شهروندانش یک دوزخ کرده است ، روزی نیست که ما شاهد پدیده ناخوشایند قتل زنان و دختران بە بهانە شرف و ناموس نباشیم و روزی نیست که اشکی از چشمانی جاری نشود و ندید و خبر دار نشد که فلانی بە دست پدرش و یا همسر و یا خود برادرش با بدترین شیوە ممکن بە قتل رسیدە است.امروز خشونت علیه زنان ،فقر ، بیکاری اعتیاد به مواد مخدر مرزی نمی شناسد و به عنوان پدیدهای زشت اجتماعی، کردستان را در نوردیده و تاریخی دارد، کە بدون شک نظام جمهوری اسلامی عامل اصلی آن است. مبارزه جهت محو خشونت علیه زنان و فراتر از آن مبارزه جهت برابری واقعی زن و مرد و ریشه یابی کردن همه درد و مشکلات مردم و ریشه کن کردن فقرو بیکاری و قتل زنان و مبارزە برای از بین بردن همه درد و مصیبتهای سر زنان ، از وظایفی است که بر دوش همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب قرار میگیرد. پیش بردن این مبارزه در گرو اتحاد و همبستگی تمامی کمونیستها و آزادیخواهان و مخالفاان جدی کشت و کشتار زنان و خشونت خانوادگی در مسیر نابودی جمهوری اسلامی و حکومت دینی شان می باشد.
بیائید همگان در زیرچتر سوسیالیسم این مبارزه را به پیش بریم . بیائید همصدا شویم و درد و مشکلات زنان جامعه خود را برای بار دیگر مرور کنیم و برای پایان دادنشان مبارزه کنیم . ما می توانیم در زیر این چتر که ضامن رهایی همه زنان ستمدیده از یوغ ستم است را رهایی بخشیم .