حزب کمونیست ایران

چو خروشان شود خشمشان  به هم ریزد نظم و بنیادشان

 

کانی-کرم-پور

نگاهی اجمالی به سرتیتر رسانه‌ها، نمایانگر دنیایی آشفته است. جهان در حال تلاطم و فرورفتن است.

شرکت‌های بزرگ اسلحه‌سازی که هرساله با عرضه‌ اسلحه‌هایشان، فروشی میلیلاردی دارند و هرسال رکورد سال پیش را پشت‌سر می‌نهند و برای دستیابی به سود مستمر دست به هرکاری می‌زنند و دنیا را به مرز نابودی و بربریت کشانده‌اند.

افغانستان، عراق، ترکیه، روسیه، سوریه، فلسطین، لبنان، لیبی، اوکراین و … طعمه‌های بزرگی برای فروش این تسلیحات مرگبار هستند. مرگ کودکان، مادران، پدران و هزاران انسان بی‌گناهی که حق نفس‌کشیدن از آن‌ها برای پرکردن جیب عده‌ای مفت‌خور و زالوصفت گرفته می‌شود.

جنگ‌هایی که جز آوارگی و آوار، چیزی به دنبال ندارند و در آخر عده‌ای مدال قهرمانی نیستی و نابودی عده‌ دیگری را به سینه می‌زنند و بهانه‌ چشم‌آبی‌هایی که آب به آسیاب فاشیزم می‌ریزند.

در گوشه‌ای از این دنیای پرتلاطم، ایرانی سراسر ظلم و بیداد در حال جان‌کندن است.

مردم رنج‌دیده و زحمتکشش حتی توان خریدن نان‌خشک‌ و خالی را هم برای سیرکردن شکمشان ندارند.

در این میان اقشار محروم و استثمار شده، از معلمان گرفته تا کارگران نفت، گاز و پتروشیمی‌ها، از پرستاران گرفته تا بازنشستگان، از خیل عظیم جوانان بیکار تا دانشجویان جویای کار، کارد به استخوانشان رسیده و برای “نان، کار، آزادی” به خیابان‌ها ریخته‌اند. آنانی که حتی آب سالم برای نوشیدن و هوایی سالم برای نفس‌کشیدن ندارند.

رژیم سرکوبگر و تا بُن دندان‌مسلح، با افکار و عقاید پوسیده، برای ساکت‌کردن صدای رسایشان، ایران را به زندانی تبدیل کرده که جوابشان را با گلوله و آتش می‌دهد.

مردم فهیم ایران در طول ۴۳ سال دیکتاتوری رژیم اسلامی، اکنون دیگر پی‌برده‌اند که این رژیم هیچگاه حامی آنان نبوده و نه‌تنها به فکر آرامش و رفاهشان نیست بلکه در بیش از چهار دهه حاکمیت ننگینش، تنها به فکر دزدی، چپاول و استثمار بوده، از منابع زمینی و زیرزمینی تا دست در جیب مردم کارگر و زحمتکش و دزدیدن نان سرسفره‌هایشان.

خوب می‌دانند که رژیم در تمامی این سال‌ها با چه ترفندها و حیله‌هایی جوابگوی خواسته‌های برحق و انسانی‌شان بوده و به‌درستی دریافته‌اند که هیچ راهکاری برای ارائه و بهبود این وضعیت ندارد.

دریافته‌اند که جواب‌های دلسوزانه و از روی اجبارشان، تنها وعده‌های سرخرمن هستند.

چهره کریه و ضدانسانی رژیم را پشت نقاب انسان‌دوستی و رأفت اسلامی به خوبی دیده‌اند.

کشتارهای فله‌ای، بازداشت‌های خودسرانه، شکنجه‌های عصرحجری و اوباش آتش به‌اختیارانشان را دیده‌اند و اینک به‌پا خواسته‌اند.

می‌دانند که باید حامی و یاور همدیگر باشند. می‌دانند که دست‌هایشان باید به‌هم گره خورده باشند و می‌دانند اتحاد و همبستگی راه نجاتشان است.

“نان، کار، آزادی – ادارە شورایی” شعارشان و “اتحاد، اتحاد”  رمز پیروزی‌شان.

در تمام طول تاریخ خون های زیادی به ناحق برزمین ریخته و جنگ های خانمانسوزی به وقوع پیوسته که همه آن ها، جنگ قدرت و سرمایه بوده اند. این یک واقعیت است که سرمایه قدرت خواهد بخشید و قدرت نیز سرمایه را افزایش خواهد داد، از این رو لازم است که فلش بکی به یک جمله ی تاریخی از لنین رهبر بزرگ انقلاب اکتبر بزنیم که می گوید : “انقلاب جنگ است، تنها جنگ واقعاً مشروع، عادلانه و بزرگ که در میان تمام تاریخ شناخته شده است“؛ و ما اکنون در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی در حال جنگ و کشمکشی هستیم که کاملا نابرابر است.یک سوی این جنگ مردمی عاصی از ستم با دستانی خالی و کارد به استخوان رسیده و آن سوی دیگر حکومتی وحشی و خون ریز.                             اما این نابرابریبه جایی می رسدکه به سمت مردم سنگینی می کند و این آن زمانی است که توده ی مردم با هم سیل بزرگی را راه بیاندازند، چون این یک واقعیت است که دولت ابزار سرکوب طبقه ای بر طبقه ای دیگر که اکثریت توده ی مردم هستند، است و همچون سدی مانع از جاری شدن مردم به کار خود ادامه می دهد، اما اگر توده مردم  همچون سیل عظیمی به راه بیافتند دولت و بالاتر از آن سیستم حکومتی را درهم خواهند شکست و نظم نابرابر موجود را به هم خواهند ریخت.

لازم است که امروز جویبارهای جاری در سراسر ایران، بازنشستگان، معلمان، کارگران پتروشیمی و نفت و گاز، توده ی مردم عاصی از سیستم سراسر ظلم و نابرابری و فساد، به هم بپیوندند و خیابان ها را سراسر به دست بگیرند و سیلی عظیم و خروشان را راه بیاندازند و سد شکننده ی دولت و حاکمیت را درهم بشکنند.