زمانیکه کارگران هفت تپه اعتصاب بیش از نود روزه خود را پایان دادند، ولی همان موقع اعلام کردند که چنانچه در مهلت تعیین شده خواسته های آنان برآورده نشود، هیچ تردیدی به خود راه نخواهند داد که مجددا نیروی عظیم طبقاتی و اراده مصصم خود را به کارفرمایان، به مقامات قضائی، به مقامات دولتی محلی، به مجلسیان، به دولت روحانی و در واقع به تمام آن ارکانهائی که به مثابه نیروی سلطه بورژوازی عمل میکنند، نشان خواهند داد. با وجود اینکه تحت فشار مبارزات آنان، مدیر عامل کارخانه، معاون او و چند تن از سهامداران کارخانه متهم به اختلاس یک و نیم میلیارد ارز به دادگاه کشانده شدند و معلوم گشت که از استاندار تا نماینده خامنه ای، از مسئول اداره کار تا نماینده مجلس رژیم از شوش، از مقامات قضائی تا جهانگیری معاون دولت روحانی در این اختلاس بزرگ ارزی دست داشته اند. اینبار همه اینها لباس مبدل مدافع کارگران را به تن کرده و در هیأت قهرمانان مبارزه با اختلاس ظاهر شدند و همزمان با برملا شدن چنین بعدی از اختلاس و فساد مقامات دولتی، دوره جدیدی از ترفندها جهت آرام کردن کارگران هفت تپه و نجات متهمین اختلاسگر و همکارانشان آغاز گردید. ولی مطالبات کارگران بسیار روشنتر از آن بود که راه فراری برای مدیر عامل و مقامات پشتیبانش بگذارد. از اینرو در 9 مهر جلسه ای با حضور اعضاء کمیسیون اصل نود مجلس، رئیس سازمان خصوصی سازی، نائب رئیس مجلس، نمایندگان وزارت کار و اقتصاد، نماینده استاندار خوزستان و جمعی از کارگران هفت تپه برگزار شد. اگر چه در پایان جلسه نائب رئیس مجلس در ارتباط با یکی از مهمترین خواست کارگران هفت تپه یعنی خلع ید از بخش خصوصی گفت که ” طبق نظر مسئولان حاضر، متولیان فعلی اهلیت تصدی و مدیریت شرکت کشت و صنعت هفت تپه را ندارد، مقرر شد تا یک ماه و نیم دیگر قرارداد شرکت با آنها فسخ و مدیریت جدید جایگزین شود “. باوجود این کارگران در عمل دیدند که همه ترفندها بکار میرود تا این تصمیمات بطور قطره چکانی صورت گیرد که شاید کارگران هفت تپه خسته شده و با به کرسی نشاندن برخی از مطالباتشان عقب نشینی کنند. برخلاف این تصور همان موقع فعالین و نمایندگان کارگران هفت تپه بارها و بارها اعلام کردند که هیچ اعتمادی به وعده و وعیدهای مسئولان ندارند و همکاران خود را به هوشیاری و آمادگی جهت آغاز مجدد اعتصاب پس از سپری شدن مهلت تعین شده فرا خواندند. و حتی به تجمعات کوچکتری همه روزه در مقابل دفتر مدیریت و یا محوطه کارخانه ادامه داده و به روشنی اعلام کردند که اجازه نخواهند داد عوامل کارفرما فرصت را برای تفرقه اندازی و تثبیت اخراج کارگران بخرند. در این فاصله آنها دیدند که شبانه منازل نمایندگانشان به گلوله بسته شد، ولی این هم گره ای از مشکل کارفرما و مدافعینش نگشود.
زمانیکه در 8 آبان کارگران هفت تپه پس از بارها اخطار به نمایندگان کارخانه که جائی در هفت تپه ندارند، نماینده تام الاختیار کارفرما را از کارخانه بیرون کردند، اینبار ارگان سرکوب رژیم وارد عمل شده و یوسف بهمنی ،مسعود حیوری ،حمید ممبینی و ابراهیم عباسی منجزی را به اتهام “اخلال در نظم عمومی” دستگیر کرده و به زندان دزفول منتقل کردند. یکبار دیگر معلوم شد که اختلاس میلیاردی و همکاری با اختلاسگران حفظ نظم عمومی و دفاع کارگران از بدیهی ترین مطالبات خود به اصطلاح اخلال در نظم عمومی است. زمانی که تعدادی از کارگران روز دوشنبه 12 آبان در اعتراض به بازداشت همکاران خود در محوطه شرکت تجمع کردند، بلافاصله بادخالت و ورود مأموران انتظامی روبرو شدند. همزمان فعالین کارگری دستگیر شده در اعتراض به ادامه بازداشت غیر قانونی خود و عدم رسیدگی به پرونده ها دست به اعتصاب غذا زده اند. به همین مناسبت در اطلاعیه ای که روز سه شنبه 13 آبان توسط جمعی از کارگران هفت تپه از بخشهای مختلف انتشار یافت، آمده است که “ما خواهان آزادی نمایندگان کارگری خود هستیم . دزدها و اختلاسگران با همآهنگی قوه قضائیه و نهادهای امنیتی آزادند و در هفت تپه جنایت میکنند، اما سخنگویان و نمایندگان کارگران که حقیقتگو و به دنبال مطالبات کارگران در هفت تپه هستند، در شرایط آزار دهنده ای محبوس هستند” و این تصویر واقعی جنگی است که بین کارگر وسرمایه دار و بین کارگر و دولت بورژوازی در جریان است. در این میان آنچه که مهم است این است که در این جنگ کارگران آموزشهای گرانبهائی میبینند که فقط در جریان یک مبارزه واقعی میتوانند به این آموزشها دست یابند. زمانیکه دولت از کارفرمای اختلاسگر پشتیبانی میکند،زمانیکه حتی مسئول اداره کار شوش حکم اخراج کارگران را تأیید میکند، زمانیکه ارگانهای اجرائی و قضائی دولت بورزوازی تمام قد در پشت سرمایه دار صف میکشند، در اینصورت زندگی واقعی به کارگران آموزش میدهد که درک کنند که چرا بورژوازی و طبقه کارگر دو طبقه متخاصمی هستند که رفاه و بهره کشی یکی در فقر آن دیگری نهفته است. کارگران در میابند که برای هر گام پیشروی خود و حتی برای اندک مطالبات خود راهی جز اتحاد و همبستگی و ایجاد تشکل مستقل، توده ای و سرتاسری ندارند. تردیدی نباید داشت که استقامت و پایداری کارگران هفت تپه درست به خاطر همین آموزشها و درک تخاصم طبقاتی در جامعه است.
برای کارگران هفت تپه راهی جز ادامه مبارزه پرشکوهی را که آغاز کرده اند، وجود ندارد. هر گام پیروزی که آنان کسب کرده اند، مدیون مبارزات و اعتصابات آنان است. نه تنها آزادی دستگیرشدگان 8 آبان بلکه همه مطالبات روی زمین مانده کارگران هفت تپه یعنی پرداخت دستمزدهای عقب مانده،رسیدگی به وضعیت شغلی،بازگشت به کار کارگران اخراجی و بالاخره خلع ید بخش خصوصی در گرو اعتصاب و مبارزه مشترک آنان میباشد و کارگران هفت تپه نشان داده اند که عزم و اراده لازم برای تحقق مطالباتشان را دارند.