سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه طی اطلاعیه ای به تاریخ سه شنبه هشتم مهر ماه ۱۳۹۹ از احضار هفت تن از کارگران این مجتمع صنعتی به نامهای محمد امین حجازی، احمد شلاگه، رحیم حمدانی، میلاد لطیفی، محمد عبدلخانی، عظیم الکثیر، قاسم کثیر به پاسگاه مستقر در هفت تپه خبر داد. کارگران احضار شده باید در روز پنج شنبه تاریخ ۱۰ مهر ماه، ساعت ۱۰ صبح، در محل پاسگاه انتظامی هفت تپه حضور داشته باشند. در متن احضاریه اتهام این هفت نفر تحریک کارگران در اول مهر برای اعتصاب بوده است. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در این اطلاعیه یادآور شده است که «هنوزحق اضافه کاری و حق نوبت کاری یا (حق شیفت) تیرماه کارگران پرداخت نشده است، و به کارگران گفته شده درصورت تامین مالی، آبان ماه این مزایا پرداخت میشود. در این اطلاعیه آمده که از دستمزدهای مرداد و شهریور هم هیچ خبری نیست این درحالی است که اسد بیگی طی مصاحبه ای که با خبرگزاری ایلنا داشته، مدعی شده که حقوقهای کارگران به روز میباشد!؟ سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در پایان اطلاعیه پرونده سازی، احضار، تهدید و بازجویی از کارگران را شدیدا محکوم کرده و ضمن حمایت همه جانبه از کارگران، خواستار رسیدگی هرچه سریعتر به مطالبات کارگران میباشد».
در شرایطی هفت نفر از کارگران هفت تپه به اتهام تشویق کارگران به برپایی اعتصاب به پاسگاه انتظامی احضار می شوند که کارگران هفت تپه سه ماه است دستمزد دریافت نکردهاند و همراه خانوادههایشان در بدترین وضعیت معیشتی، با فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند. در شرایطی این کارگران را احضار کرده اند که بنا به گزارش خبرگزاری های حکومتی هزینه تأمین سبد معیشت یک خانواده کارگری از ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان در ماه به ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان رسیده است، یعنی در طول شش ماه هزینههای زندگی حدود ۳ میلیون تومان افزایش یافته است. در حالی این کارگران احضار شده اند که این سرمایه داران و دولت هستند که دستمزد کارگران را که در ازای آن ساعت ها، روزها و ماهها در محیط کارخانه کار کرده و عرق ریخته اند، پرداخت نمی کنند، اما رژیم جمهوری اسلامی در حمایت از سرمایه داران و چپاولگران بخش خصوصی کارگران معترض به نپرداختن دستمزدها را به پاسگاه نیروهای انتظامی احضار می کند.
مسائل و معضلاتی که کارگران مجتمع صنعتی نیشکر هفت تپه با آن دست و پنجه نرم می کنند بیانگر وضعیت واقعی کارگران بسیاری از کارخانه ها و مراکز تولیدی و خدماتی بزرگ در سراسر ایران است. به همین دلیل است که در سالهای اخیر این مراکز تولیدی و خدماتی به کانون اصلی مبارزات کارگران ایران تبدیل شده اند. فشار پیامد مبارزات و اعتصابات کارگری و سرکوبگری های رژیم عمدتا روی دوش این بخش از کارگران سنگینی می کند. نیشکر هفت تپه، صنایع نفت و پتروشیمی ها، فولاد اهواز، صنایع اتوموبیل سازی و حمل ونقل، صنایع غذایی، مدارس از جمله ی مراکز مهم این اعتراضات بوده اند. از آنجا که سران رژیم جمهوری اسلامی از تأثیرات اعتراضات کارگری در این مراکز بر بخش های دیگر جنبش کارگری و بر فضای سیاسی جامعه آگاه هستند، مقابله با اعتراض کارگران در این مراکز را به هدف عمدهى دستگاههاى ایدئولوژیك و سركوبگر رژیم تبدیل کرده اند. اما با توجه به این واقعیت که تلاش های رژیم برای هدایت نارضاییهای کارگری به مجرای تشکلهای ضد کارگری و زرد دولتی در خدمت چانه زنی بر سر خواستههای صنفی کارگران در چهار چوب تنگ قوانین حکومتی به بن بست کامل رسیده است و با توجه به اینکه رژیم از پاسخگویی به مطالبات کارگران مفلوک و درمانده است، عمدتا به گزینه سرکوب روی آورده است. رژیم اسلامی می خواهد از کارگران هفت تپه بخاطر اعتصاب طولانی مدت و استقامتی که از خود نشان دادند زهر چشم بگیرد. اما گزینه سرکوب هم کارائی گذشته را از دست داده است. همانطور که احکام سنگین ضد انسانی علیه کارگران زندانی هفت تپه و حامیان آنها کارگران هفت تپه را مرعوب نکرد، بدون تردید احضار این هفت نفر هم کارگران معترض هفت تپه را که در کوره اعتصاب آبدیده شده اند مرعوب نخواهد کرد. تاکنون این خود سران رژیم جمهوری اسلامی بوده اند که از بازتاب این نوع سرکوبگری ها به وحشت افتاده اند. تشدید فشار بر کارگران هفت تپه شعله های اعتراض و خشم کارگران علیه رژیم جمهوری اسلامی را فروزان تر می کند.
در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی از گسترش اعتصابات کارگری بشدت نگران است، راه مؤثر وادار کردن رژیم و صاحبان صنایع به عقب نشینی در مقابل خواستهای کارگران، ادامه اعتراض و حمایت بخش های دیگر جنبش کارگری از مبارزات آنان است. همزمانی و هماهنگی مبارزات کارگران در دیگر مراکز صنعتی و خدماتی است که می تواند جمهوری اسلامی را از تعرض به کارگران به عقب نشاند. با این همبستگی طبقاتی است که می توان سرمایه داران و دولت را برای تحقق مطالبات کارگران تحت فشار قرار داد. بنابراین باید تلاش کرد مبارزات کارگران از یک کارخانه به کارخانه دیگر، از یک رشته به رشته های دیگر، از یک شهر به شهرهای دیگر و سراسر ایران گسترش پیدا کند. پیوند و هماهنگی فعالین و پیشروان کارگری در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی به همزمانی اعتصاب و اعتراضات شکوهمند کارگران این دو مرکز صنعتی و تحقق بخشی از مطالبات آنان منجر گردید. لازم است از این تجربه ها بیاموزیم و درس بگیریم. ارتباط و پیوند نزدیک میان رهبران و فعالین کارگری پیشرو و مبارزی که سر رشته اعتراضات در واحدهای مختلف را در دست دارند می تواند نمونه های شکوهمند دیگری از هماهنگی و همزمانی در مبارزات کارگران در مراکز مختلف تولیدی و خدماتی را به صحنه بیاورد. در نبود تشکل های توده ای و طبقاتی کارگران که بتوانند مبارزات پراکنده کارگران را یکپارچه و در ابعاد سراسری رهبری کنند، این رهبران و فعالین کارگری در مراکز مختلف صنعتی و خدماتی هستند که در ارتباط و پیوند و همکاری با هم می توانند تا حدودی خلاء نبود تشکل های توده ای و سراسری کارگران را پر کنند.