یک بار دیگر جهان سرمایه داری چرک وکثافتش را بیرون ریخت.اگر دوازده سال پیش این حباب بحران مسکن بود که ترکیده و بحران عظیم جامعه سرمایه داری را رقم زد، اکنون ویروس کرونا در یک چشم به هم زدنی به همه برج و باروهای نظم غارتگرانه سرمایه داری هجوم آورد. یادمان نرفته است که در همان زمان دهها هزار نفر دستکم در آمریکا خانه های مسکونی خود را از دست داده و به خیابانها پرتاب شدند. تصاویر خانواده هائی که مجبور گشتند چادر و یا آلونکهائی در حاشیه شهرها برای خود برپا کنند، تصاویر نادری در مدیای جهانی نبودند. این بار هم به برکت وجود یک راسیست تمام عیار در رأس قدرتمندترین اقتصاد جهان تعداد مبتلایان از مرز چهار میلیون نفر و فوتی ها از مرز یکصد و سی هزار نفر گذشت. بیش از پنجاه میلیون نفر کارگر رسمی و قرار دادی بیکار گشته و به خیابان پرتاب شدند. همین شنبه گذشته مهلت تمدید کمک هزینه به کارگران رسمی بیکارشده به پایان رسید و سناتورهای جمهوریخواه ترجیح دادند به جای تمدید این کمک هزینه به تعطیلات آخر هفته خود بروند. در انگلستان مهلت داده شده به موجرین که حق بیرون راندن مستأجران خود را به علت عدم پرداخت اجاره ناشی از بیکارشدن در اثر کرونا نداشته باشند، در پنج هفته دیگر به پایان میرسد. طبق آمار منشر شده در روزهای گذشته بیست و دو هزار و هفتصد خانواده با خطر دریافت حکم تخلیه از دادگاهها و به تبع آن ریخته شدن دار و ندارشان به وسط خیابان روبرو خواهند شد.
در برزیل گوشه دیگری از جهان سرمایه داری، مبتلایان مرز یک میلیون و ششصد هزار نفر و فوتی ها مرز هفتاد هزار نفر را پشت سر گداشتند.اینجا بیش از همه اهالی ساکن در منطقه آمازون بودند که حتی نه فرصتی یافتند و نه امکانی موجود بود که عزیزانشان را به بیمارستانها و در مانگاههائی که نادر هستند، برسانند.
تصاویر میلیونها کارگری که در هندوستان به خیابانها پرتاب شده بودند ودر دل هیاهوی ” فاصله گذاری اجتماعی وماسک ” حتی جریان هوای دور و برشان مرگ بر سر و رویشان فرو می ریخت و پای پیاده عازم راه شده بودند که صدها کیلومتر را پیموده و به روستا ها وشهرهای خود برسند، شاید درد آورترین تصاویر ماههای گذشته بود. در سرزمینی که بورژوازی در بوق و کرنا میدمد که بزرگترین دمکراسی جهان است، وحشیانه ترین شلاق این دمکراسی صوری بر پیکر کارگران فرود آمد. این تهاجم تنها شامل کارگران فصلی نمیشد که با توجه به توقف تولید از هر گونه کمک دولتی محروم هستند، بلکه میلیونها نفر از کارگرانی هم که در بخشهای رسمی اشتغال داشتند، مورد تهاجم قرار گرفتند. در ایران جمهوری اسلامی کارگران فریاد میزنند “یا از کرونا ویا از گرسنگی باید بمیریم.” چه کسی میتواند تصاویر هر روزه کارگران هفت تپه را که بیش از چهار ماه است مزد نگرفته و همه روزه به خیابان می آیند و در میدان سناریوهای بیشرمانه مقامات دولتی و کارفرمای خصوصی شاهد ابتلاء همکارانشان هستند، فراموش کند. و اینگونه است که می بینیم مهم نیست در کجای جهان ایستاده ایم، از قویترین اقتصاد جهان تا حاشیه شهرکهای ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی از ساکنان مناطق آمازون تا اتیوبی با جمعیت یکصد میلیون که تنها یکصدو شصد تخت بیمارستان برای مبتلایان کرونا موجود است، این نفرین شدگان جهان بیرحم سرمایه اند که قربانی میشوند.
دولتهای سرمایه داری در سرازیر کردن هزاران میلیارد به صندوق کمپانیهای عظیم، گوی سبقت از یکدیگر می ربایند و همین کمپانیها با همان سرعتی که میلیاردها دریافت میکنند، با همان سرعت هم آمار بیکارسازیهای خود را انتشار میدهند.اینجا هم تفاوتی نمیکند که در کجای جهان کارگر نیروی کارش را میفروشد. اگر ناشی از نقش کلیدی این انحصارات در سوخت و ساز جامعه سرمایه داری اخبار بیکارسازیهای آنان به مدیاها راه پیدا میکنند، اما سرنوشت کارگران در کارگاههای عرقریزان جهان، در کارگاههای نساجی هند، بنگلادش وسریلانکا که بخش اعظمشان هم کارگران زن هستند، کمتر شنیده میشود.در همین کارگاههاست که کارگران با مزد رفع گرسنگی آخرین مدها را برای فروشگاههای زنجیره ای و برای کشورهای شمال میبافند. در این کارگاهها دیگر هیچ استانداردی حاکم نیست. اینجا شرکتهای دلال و واسطه آخرین رمق کارگران نساجی را میکشند. اگر در کشورهای متروپل سرمایه داری که واردکنندگان اصلی این تولیدات هستند، همین اتحادیه های کارگری بوروکراتیک و نیم بند در جریان چانه زنی هایشان با کارفرما اندک مجال مانوری پیدا میکنند، در این کارگاهها در بسیاری از موارد اتحادیه کارگری لغت ناشنیده ای است.زمانی که فروشگاههای زنجیره ای با اولین اقدامات دولتهای متروپل سرمایه داری اقدام به بستن این فروشگاهها کردند،در فاصله چند هزار کیلومتر در هند، بنگلادش وسریلانکا ماشینها خوابییدند، دهها هزار کارگر زن در نساجی ها از امروز به فردا بیکار گشتند بدون اینکه شرکتهای واسطه و دلال حتی به خود زحمت دهند که چندرغازی به سوی آنان پرتاب کنند. کافی است نظر کنیم که فروشگاه زنجیره ای ” اچ و ام” که میلیاردها کمک مالی از دولت سوئد دریافت نمود حتی به خود زحمت نداد که بپرسد در زنجیره تولید و در دست شرکتهای واسطه و دلال چه بر سر آن کارگران نساجی آمد. و این در حالی بود که “اج و ام” تنها در سال گذشته میلادی از غارت نیروی کار همین کارگران نساجی سودی برابر با یک میلیارد و ششصد میلیون یورو عایدش شده بود. یادمان نرفته است زمانی که در سال 2013 میلادی کارخانه نساجی “رانا پلازا ” در بنگلادش آتش گرفته و بیش از یکهزار وصد نفر از کارگران در آتش سوخته وخاکستر شدند ، همه این کمپانیها و فروشگاههای زنجیره ای در یک ارکستر واحد خود را موظف کردند که در مجموعه زنجیره تولید بر رعایت استانداردهای بین المللی کار نظارت کنند. شش سال بعدتر طبق اعلام مؤسسه “راست آزمائی اقتصادی ارنست و یانگ” تنها هشتاد شرکت از سه هزار شرکتی که در این کارگاههای نساجی به غارت نیروی کار کارگران مشغولند در پاسخهایشان به این مؤسسه اعلام کردند که اقداماتی را آغاز کرده اند و بقیه شرکتها حتی به خود زحمت ندادند که به پرسشنامه، پاسخ دهند. و همین محنتکده ها در دوران پسا کرونا مجددا بایدچرخ تولید سرمایه را بچرخانند.
واقعیت این است که دولتهای سرمایه داری تمام آن دهها هزار میلیاردی که برای مقابله با کرونا به صندوق مؤسسات و کمپانیها ریختند از حلقوم طبقه کارگر و اقشار تحتانی جامعه به شکلهای کوناگون بیرون خواهند کشید. و درست از اینرو هیچ راهی برایمان نمانده است که یا تسلیم این تهاجم بربریت نظم سرمایه دارانه شویم و یا کارخانه و خیابان را جهت پایان دادن به این نظم غارتگرانه اشغال کنیم.