سه شنبه – ۱۶ بهمن – ۱۳۹۷ , 05 – 02 – 2019
بخش پنجم
گزارش سیاسی کمیته اجرائی در مورد اوضاع جهانی تأکید کرد که جنگ تجاری دولت آمریکا علیه قدرت رقیب چین و متحدانش مانند اتحادیه اروپا و کانادا به عنوان یکی از نشانه های بارز تداوم بحران نظام سرمایه داری و جهانی سازی تحت الگوی نئولیبرالی همچنان ادامه دارد. کسری تجاری آمریکا در برابر چین که بالغ بر ۳۷۵ میلیارد دلار است، بار کسری های تجاری آمریکا را بسیار سنگین کرده است. دولت ترامپ می خواهد با اقدامات مختلف حمایتی وضع تعرفه روی کالاهای مختلف چینی این کسریها را کاهش دهد. معضل اصلی دولت آمریکا با سرمایه های آمریکایی است که برای ایجاد سود بیشتر به چین منتقل شده است. ترامپ برای حل این معضل سعی کرده تا از طریق سیاست حمایت گرایانه تا حدی انگیزهی سرمایه ی آمریکایی را برای انتقال تولید به خارج، را محدود کند و برای جبران زیانی که سرمایه ها امریکایی از قبل این سیاستها متحمل می شوند، کاهش هنگفت مالیات شرکتها را مطرح میکند. با کاهش مالیات سرمایه دارن چشمانداز اقتصادی آمریکا همچنان تشدید فقر و نابرابری است. در برابر تداوم جنگ تجاری از جانب آمریکا، دولت های چین، اروپای متحد و کانادا دست روی دست نگذاشته اند و طی اقداماتی مقابله جویانه به لغو معافیت های گمرکی از بخش زیادی از کالاهای وارداتی از آمریکا ادامه داده اند. اما همانطور شواهد نشان می دهند، اعلام جنگ تجاری از جانب آمریکا و اقدام متقابل قدرت های رقیب، در عصر جهانی شدن سرمایه نمی تواند مانع ادامه تجارت و سرمایه گذاری در بیرون مرزها و همینطور انتقال تکنولوژی و مهاجرت نیروی کار باشد. با اینحال تداوم جنگ تجاری رقابت قدرتهای سرمایه داری برای گسترش حوزه نفوذ در مناطق مختلف جهان را باز هم تشدید می کند و دود تشدید این رقابت ها مستقیما به چشم کارگران و اقشار فرودست جامعه می رود.
تشدید بحران سیاسی در دولت محافظه کار بریتانیا بر سر خروج یا ماندن در اتحادیه اروپا بر متن روند کاهش رشد اقتصادی در کشورهای اروپایی یکی دیگر از نشانه های تداوم بحران جهانی سرمایه داری است. نه دولت محافظه کار و نه هیچکدام از احزاب اپوزیسیون قادر نیستند که در برابر دو راهی ماندن یا ترک اتحادیه اروپا راهی بیابند که هم برای آن بخش از سرمایه داران و تجار انگلیس که از ماندن در اتحادیه اروپا و جهانی سازی نئولیبرالی منتفع هستند مفید باشد و هم برای آن بخش از سرمایه داران که قوائد جهانی سازی نئولیبرالی را بیش از این به سود سرمایه های خود نمی دانند. واقعیت این است که جدال و کشمکش بین اتحادیه اروپا و دولت بریتانیا و تشدید بحران در دولت و پارلمان بریتانیا بر سر خروج یا ماندن این کشور در اتحادیه اروپا که بیش از دو سال است جریان دارد بازتاب تداوم بحران جهانی سرمایه داری است. اگر نئولیبرالیسم و جهانی سازی مطابق این الگو برای یک دوره موجبات انباشت و رونق سرمایه را فراهم کرد و توانست منافع و سودآوری بخش های مختلف سرمایه را تأمین کند، با بحران سال ۲۰۰۸و شکست نئولیبرالیسم رقابت بین بخش های مختلف سرمایه در بریتانیا و کشورهای مختلف سرمایه داری تشدید شده است.
پلنوم تأکید کرد که در اوضاع کنونی جهان جنبش جلیقه زردها در فرانسه به عنوان جنبشی از اعماق جامعه فقط نمونه ای از واکنش هایی است به پیامدهای وخامتبار بحران جهانی سرمایه داری و رژیم ریاضت اقتصادی نئولیبرالی که کار و زندگی اقشار فرودست جامعه را تحت فشار قرار داده است. جنبش جلیقه زردها جنبشی علیه فلاکت ناشی از نئولیبرالیسم، علیه افزایش مالیات برسوخت، علیه بی ثباتی کار، علیه کاهش شدید منابع مالی شهرداری ها، علیه اصلاحات نظام بازنشستگی، افزایش ده برابری شهریه دانشجویان و بالاخره علیه خصوصی سازی مدارس است. بر اساس پژوهش هایی که انجام گرفته است، ناکافی بودن قدرت خرید، عدم استطاعت برای تأمین حداقل رفاه، جیب های خالی جوانان، فقر غذایی و بشقاب خالی بچه ها و ناتوانی در تأمین مسکن دلایل اصلی شرکت در تظاهرات و جنبش جلیقه زردها بوده است. استقرار نود هزار پلیس و نیروی ویژه، دهها تانک زره پوش، دستگیری بیش از سه هزار نفر و چندین کشته ابعاد این حرکت و هراسی که به دل حاکمان انداخته را نشان می دهد. شورش “جلیقه زردها” مکرون را وادار به عقب نشینی کرد. عقب نشینی او مبنی بر لغو افزایش مالیات برسود، افزایش حداقل دستمزد و لغو مالیات بر بازنشستگان بدون تردید تاکتیک زود گذری برای عبور از این شرایط دشوار است. جنبش جلیقه زردها در محتوای واقعی خود ادامه جنبش “اشغال وال استریت”، “جنبش نود و نه درصدی ها،” “جنبش شبهای بیداری” و همه اعتراضات اجتماعی سالهای اخیر علیه سیاست های نئولیبرالیستی دولت های حاکم در کشورهای پیشرفته سرمایه داری است. جنبش جلیقه زردها مانند همه این جنبش ها از نبود سازمان و رهبری و استراتژی روشن سیاسی رنج می برد، شبکه های اجتماعی نقش برجسته ای در شکل دادن به این جنبش ها دارند و از آنجا که موج مانند هستند بدون آنکه روند رادیکالیزاسیون و تکاملی آنها به نتیجه منطقی برسد فروکش می کنند.
در خاورمیانه، منطقه ای که به یکی از کانون های اصلی رقابت و کشمکش قدرت های امپریالیستی و منطقه ای تبدیل شده است، آرایش و جبهه بندی این قدرتها همچنان سرنوشت مردم محروم این منطقه را رقم می زند. مردمی که در شکل گیری این رقابت و جبهه بندی ها هیچ نقشی نداشته اند از قربانیان اصلی این کشمکش ها هستند. آغاز خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و دور جدیدی از تهدیدات دولت ترکیه علیه جنبش خودمدیریتی روژآوا، اعلام خروج نیمی از نیروهای آمریکا از افغانستان، تحرک در “مذاکرات صلح” یمن به ابتکار حکومت عربستان، مداخله رژیم جمهوری اسلامی در بحران افغانستان در همسوئی با آمریکا، همه این مؤلفه ها نشان میدهند که در نتیجه تغییر توازن قوا جبهه بندی های جدیدی در حال شکل گرفتن هستند. نشست کمیته مرکزی با توجه به این تحولات جدید روی اوضاع سوریه مکث نمود.
با خروج نیروهای آمریکایی از سوریه بحران این کشور وارد مرحله جدیدی می شود. با خروج آمریکا از سوریه، دولت های روسیه و سپس ترکیه به بازیگران اصلی در فاز جدید بحران سوریه تبدیل می شوند. تهدیدات پی در پی ترکیه مبنی بر حمله به روژآوا و تمرکز نیرو در مرزها بیانگر همین فاز جدید بحران در سوریه است. این موقعیت جدید تا حدودی قابل پیش بینی بود، چون برای آمریکا در خاورمیانه، سوریه کانون اصلی رویاروئی با روسیه به شمار نمی آید. از طرف دیگر منافع و پیوندهای استراتژیک دولت آمریکا و ترکیه به عنوان دو متحد در پیمان ناتو تردیدی باقی نمی گذاشت که آمریکا سر انجام در راستای منافع استراتژیک و دراز مدت خود، نیروهای دمکراتیک سوریه را که در جنگ با داعش بکار گرفته بود در برابر تهدیدات ترکیه به حال خود رها خواهد ساخت. هم پیمانی آمریکا با نیروهای دمکراتیک سوریه و نیروهای سیاسی کردستان سوریه یک همسوئی تاکتیکی در راستای اهداف ائتلاف بین المللی علیه داعش به رهبری آمریکا بود. اکنون روژآوا را عملا در برابر انتخاب در بین دو دشمن قوی تر و ضعیف تر قرار داده اند. در خواست ” نیروهای دمکراتیک سوریه” از دولت سرکوبگر بشار اسد جهت دفاع از مرزهای سوریه در مقابل تهاجم ارتش ترکیه بیانگر همین واقعیت تلخ است. در مذاکراتی که بین دولت سوریه و رهبری تجربه خودمدیریتی کردستان سوریه در جریان است، تا کنون دولت بشار اسد با تکیه بر تهدید حمله نظامی، بر ادغام ده ها هزار نفر از نیروهای سوریه دمکراتیک در ارتش سوریه پافشاری می کند. امری که چنانکه نیروهای سیاسی روژآوا به آن تن دهند، ضربه جبران ناپذیری بر جنبش خودمدیریتی توده ای وارد خواهد آمد و حفظ دستاورهای تاکنونی را با مخاطره جدی روبرو خواهد ساخت. با حملات احتمالی دولت ترکیه به روژ آوا نیروی داعش هم می تواند از نو فعال گردد. روژآوا با نهادهای خود مدیریتی آن به دلیل ارزش هایی که از آن دفاع می کند همچنان قابل پشتیبانی است. یکی از رمزهای تداوم استقامت آن جلب حمایت و همبستگی مردم مناطق تحت سلطه دولت مرکزی می باشد. اما این فقط تحولات انقلابی در کشورهای خاورمیانه است که می تواند سرنوشت این منطقه را عوض کند و در این میان اگر روند رو به گسترش و تکامل یابنده اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی در ایران از طریق یک انقلاب اجتماعی حاکمیت جمهوری اسلامی را به زیر بکشد، در اینصورت هم چهره خاورمیانه عوض خواهد شد و هم به جنبش خودمدیریتی کردستان سوریه کمک خواهد کرد که دستاوردهایش را تثبیت نماید.
نشست وسیع کمیته مرکزی در بخش گزارش تشکیلاتی، گزارش فعالیت های کمیته تشکیلات داخل، تشکیلات خارج از کشور حزب، شبکه تلویزیون و رادیو حزب، دفتر روابط بین المللی و نشریه جهان امروز و ارگان شبکه های اجتماعی را مورد بحث و بررسی قرار داد و ضمن انتقاد از کمبودها بر جهت گیری فعالیت آینده این ارگانها و بویژه بر ضرورت هماهنگی بیشتر ارگانهای سیاسی و تبلیغی حزب تأکید کرد. نشست کمیته مرکزی در مبحث مربوط به تقسیم کار و آرایش درونی کمیته مرکزی، کمیته ها و ارگان های مختلف تشکیلاتی را ترمیم و یا در جای خود ابقاء نمود. پلنوم در بخش پایانی کار خود، بمنظور هدایت فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی حزب در فاصله دو پلنوم، از میان رفقای کمیته مرکزی حزب که در لیست کاندیداها قرار گرفته بودند کمیته اجرائی مرکب از هفت تن رفقا: هلمت احمدیان، خسرو بوکانی، رئوف پرستار، نصرت تیمورزاده، حسن شمسی، محمود قهرمانی و صلاح مازوجی را انتخاب نمود.
کمیته اجرائی حزب کمونیست ایران
ژانویه ۲۰۱۹
بهمن ۱۳۹۷