پلنوم ششم کمیته مرکزی کومه له منتحب کنگره 17، در نیمه دوم آذرماه با حضور اعضاء کمیتە مرکزی کومە لە، با سرود انترناسیونال و یک دقیقە سکوت در گرامیداشت یاد جانباختگان راە آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز کرد. در این پلنوم، اعضاء کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران و اعضاء کمیته خارج از کشور حزب نیز به عنوان ناظر شرکت داشتند. دستور جلسات پلنوم عبارت بود از ارائه و بررسی گزارش سیاسی و تشکیلاتی کمیته رهبری کومه له، بررسی قرارها و قطعنامه های پیشنهادی، تقسیم کار درونی کمیته مرکزی.
گزارش سیاسی کمیته رهبری در زمینه اوضاع جهانی، با بررسی خیزشهای انقلابی ماههای اخیر در نقاط مختلف جهان آغاز شد. طی ماههای اخیر و در فاصله دو پلنوم، شاهد نمونه هائی از بروز خشم اکثریت مردم در شماری از کشورهای جهان، علیه هیئت های حاکمه و علیه فقر و نابرابری و فساد موجود بودیم. شیلی، اکوادر، بلیوی، ونزوئلا در آمریکای لاتین، الجزائر، مراکش و سودان در آفریقا، لبنان، عراق و ایران در خاورمیانه، همه جا شعارهائی با هدف بهبود شرایط مادی زندگی و شیوه اداره کشور سرداده می شود. عمیق تر شدن شکاف میان فقر و ثروت، نازل بودن سطح خدمات اجتماعی، فساد هیئت های حاکمه، محتوای یکسان بیشتر جنبشهای اعتراضی این دوره در گوشه و کنار جهان را تشکیل می دهند.
گزارش از این واقعیت آغاز کرد که بحران سیاسی و خیزشهای مردمی در هر کدام از این کشورها، هم نقاط مشترک و هم هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. شناختن ویژگیهای این اعتراضات مردمی، بویژه برای فعالین سیاسی این جنبشها بسیار مهم و گاهی تعیین کننده است، اما در عین حال شناخت نقاط مشترک آنها نیز به ما در ترسیم افق سیاسی آینده پیشاروی جهان کمک خواهد کرد. گزارش در مورد نقاط مشترک خیزشهای اخیر بر موارد زیر تاکید نمود:
1_ در همه خیزشهای مورد بحث، قدرتهای سیاسی حاکم، با بحران مقبولیت، مشروعیت و اعتماد روبرو هستند. مردم نسبت به هیئت های حاکمه بیگانه شده اند. نمایشهای انتخاباتی مملو از دروغ و تقلب کارآئی خود را از دست داده اند. وعده و وعیدها بدون تاثیر هستند و امید به تغییر وضع موجود از طریق اصلاح این رژیمها از دست رفته است. از اینرو خواستها و مطالبات معین، بسیار زود از این مرحله فراتر می رود و کل قدرت سیاسی حاکم را به چالش می کشد.
2_ بحران سیاسی در همه آنها مستقیما به وضع اقتصادی و معیشت مردم مربوط است. فلاکت اقتصادی، فساد مالی و حکومتی، سطح نازل خدمات اجتماعی، بیکاری، تار بودن افق زندگی جوانان، فقر بیش از حد، در همه جا مضمون بحران و خواستهای مردم معترض را تشکیل می دهند. به تبع آن توده شرکت کننده در این خیزشها را محرومترین بخش این جوامع، بیکاران، کارگران،معلمان، پرستاران، حقوق بگیران کم درآمد و مردم حاشیه نشین شهرها تشکیل می دهند. در این میان و در یک برآورد دیگر نسل جوان نیروی اصلی و موتور این خیزشها را تشکیل میدهند، نسلی که میانگین سنی آنها پائین تر از 30 سال است، نسلی که در برابر فقر و نابرابری و محرومیت، سر به شورش برداشته است.
3_ در هیچکدام از این خیزشها هنوز یک رهبری که مقبولیت اجتماعی کسب کرده باشد و به عنوان آلترناتیو وضع موجود، پا به میدان بگذارد، شکل نگرفته است. احزاب سیاسی چپ و راست اپوزسیون موجود در این جوامع نتوانسته اند در راس این جنبشها قرار گیرند. اگرچه گستردگی این جنبشها و فشار اجتماعی ناشی از آن بر روی قدرتهای حاکم به گونه ای است که نشان میدهد اوضاع نمیتواند به روال سابق ادامه داشته باشد، اما در عین حال شکل نگرفتن ستاد رهبری کننده و عدم آلترناتیویی که مقبولیت و مشروعیت اجتماعی داشته باشد، سرنوشت خیزشهای این دوره را در هاله ای از ابهام قرار داده است.
4_ نه هیئت های حاکمه و نه حتی اپوزسیونهای بورژوائی آنها، هیچکدام برنامه و راه کار اقتصادی روشنی برای پاسخگوئی به نیازهای بنیادین مردم معترض ندارند. الگوهای اقتصادی هر دو دسته در محتوای واقعی خود از چهارچوب سیاستهای اقتصاد نئولیبرالیستی و رهنمودهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول که خود مسبب این بحرانها هستند، فراتر نمی رود.
5_ استراتژی طبیعی مبارزه مردم، اعتراض مسالمت آمیز و مدنی است. اعتراض خیابانی در کنار اعتصابهای عمومی شکل اصلی خیزشها را تشکیل می دهند. اما رژیم های حاکم همه جا در ابعاد کم و بیش متفاوت، در برابر خواسته های مردم معترض به اعمال زور و خشونت متوسل می شوند. پلیس و نیروهای امنیتی، با شگردهای مختلف تلاش میکنند مردم معترض را به رویاروئی های زودرس بکشانند و از این طریق مانع توده گیر ترشدن وسیعتر اعتراضات بشوند. تحمیل این روشها به اعتراضات مردمی در حالیکه هنوز در این رویاروئی ها توازن قوا به نفع مردم معترض نیست، از تاکتیکهائی است که تقریبا در همه خیزشهای اخیر شاهد آن بوده ایم.
6_ به عنوان یک خصوصیت مشترک خیزشهای این دوره باید به نقش انترنت و شبکه های اجتماعی نیز اشاره کرد. ارتباط از طریق شبکه های اجتماعی در انترنت، نقش مهمی در مرتبط کردن اعتراضات، مطلع نگهداشتن مردم در شهرها و نواحی مختلف از حال و روز یکدیگر، کمک به جلب پشتیبانی جهانی از مبارزات حق طلبانه ای که در جریان است، دارد. ازاینرو محروم کردن مردم معترض از دسترسی به این امکان، معمولا در اولویت نیروهای سرکوبگر قرار می گیرد.
گزارش با یادآوری این مقدمات به بررسی موردی خیزش در کشورهای لبنان و عراق، آخرین تحولات در سوریه و سرانجام به خیزش آبانماه 98 در ایران، درسها و دست آوردهای آن پرداخت.
ادامه دارد…